محمدهادی کریمی، کارگردان: «مشکل اصلی شخصیتپردازی در سینمای ایران این است که فیلمنامهنویسها نسبت به شخصیتها حب و بغض دارند، از همان ابتدا حتی اسم کاراکتر را هم برمبنای دوست یا دشمن خود میگذارند! البته این امر فینفسه بد نیست برای یک کاتارسیس در خلوت شاید درمانگرایانه برای فرد نویسنده باشد، اما وقتی اثر برای مخاطب است، این دیگر سم است، یعنی نکته دقیق ماجرا این است که چطور فردیت خودمان را در طول ساخت اثر داشته باشیم، اما اثری شخصی یا محفلی یا برای خود نسازیم.»
حامد عنقا، نویسنده و تهیهکننده: «چند سالی بود که دوستداشتیم کاری در فضای «آقازاده» بسازیم. اول از همه مایلبودیم سریال «جالوت» را با نگاهی به جریان فساد و حواشی صنعت خودرو و قطعهسازی بسازیم. شرایط جور نشد و بعد از مدتی رسیدیم به ایده «آقازاده» که به جز بحث فسادستیزی برایمان مفهومی داشت که آن را در آثار قبلیام هم دنبال کردهام. اینجا بحث حقالناس، بیتالمال، زدوبندها و لابیهای سیاسی مطرح است؛ مسائلی که روزگاری درباره آنها کمتر حرف زده میشد، اما حالا به لطف رسانهها و شبکههای اجتماعی روزی نیست که مردم کشورمان درباره این موضوعات خبری نشنوند. فکر میکردیم باید گفته شود پشت این قضیه چه اتفاقاتی رخمیدهد و اگر امروز دادگاه یک متهم اختلاس چندهزارمیلیارد تومانی یا دلاری را میبینید، با اتفاق یکشبهای روبهرو نیستید و ریشههای چند ساله دارد.»
باربد بابایی، مجری: «مدتی است خوانندهها به سه دسته تقسیمشدهاند، عدهای آنقدر از بازار دور شدهاند که حضور و عدمحضورشان در برنامههای تلویزیون فرقی نمیکند، عدهای با ممانعتهای تلویزیون برای حضور روبهرو هستند و عدهای هم اصطلاحا برای تلویزیون طاقچهبالا میگذارند که البته این دسته سوم بسیار کار غیرحرفهای میکنند، چون تلویزیون ورای سیاستهایش یکی از اصلیترین رسانههای این سرزمین برای سرگرمی مردمش است.»