مهرداد اسکویی، مستندساز و شاگرد خسرو سینایی: «سینایی از «قطار زمستانی» که سخن میگفت، چشمانش روشنتر میشد. انگار امید در جانش شعله میکشید اما نشد که بسازدش و همانطور که جسمش رو به ضعف و ناتوانی میرفت، امیدش هم به ساخت آن کمتر میشد. حالا دیگر این فیلم را در ذهن خود به جهانی دیگر برده است و این حسرتی بزرگ برای من و ماست. یک هنرمند در دو دهه پایانی زندگیاش به پختگی میرسد و کولهباری از تجربه دارد که میتواند آن را به خلق هنری تبدیل کند اما آنطور که باید از خسرو سینایی حمایت نشد و در حسرت فیلمی رفت که یک دهه آرزوی ساختنش را داشت.»
محمدهادی کریمی، نویسنده و کارگردان: «حق ما این است که سالندار به تفکر و فردیت ما فیلمسازان و سلیقه مخاطبان احترام بگذارد، همیشه میگویند دو سین «سرمایه» و «سانسور» سینما را نابود میکند. شخصا معتقدم این روزها سانسور هم با سرمایه اتفاق میافتد؛ زیرا قبل از اینکه اثر به ارشاد برسد، سانسور اصلی از سوی «سرمایه» اعمال شده است.»
فرزانه کرمپور، نویسنده و مدرس داستاننویسی: «کتابی که پرفروش میشود، لزوما عامهپسند نیست؛ کتابی مانند «مجوس» نوشته جان فاولز با ترجمه پیمان خاکسار با اینکه کتاب سنگینی است و اصلا هم عامهپسند نیست با اقبال عمومی روبهرو شده و افراد زیادی آن را خریده و خواندهاند. در مقابلش کتاب «ملت عشق» که از نظر من عامهپسند خوب است، قرار دارد؛ کتابی که به چاپ ۸۶ رسیده و مرتب تجدیدچاپ میشود.در واقع رمان عامهپسند کاری است که طیف زیادی از مردم به آن اقبال نشان میدهند. تفاوت عامهپسندبودن و نبودن همین است. معنای عامهپسند رویش است؛ یعنی طیف زیادی از آدمها با گرایشهای فرهنگی و اجتماعی و روانشناسی متفاوت آن را میپسندند، اما پرفروشبودن لزوما به معنای عامهپسندبودن نیست.»