[ ابراهیم عمران ] گویا در زمانهای که ویروس چینی نتواند جان بستاند، در جادهها قربانی نشوی و سیل و زلزله پایان زندگیات را رقم نزنند، باز «مرگ مفاجایی» هست که دستت را از جهان هستی ساقط کند. آری هنوز «مینهای عملنکرده» دوران جنگ در غرب کشور عمل میکنند و این بار در مهران جان سه نفر گرفته شد، سه نفری که به حتم در روزگار دوزخی کرونا امیدشان به پایان این دوران ادبار بود. به راستی مسئول این مرگهای ناگهانی و ناخواسته کیست؟ بماند که هیچ مرگی، خواسته یا ناخواسته، پسند بشر نیست و زوال و نابودی، آرزوی هیچ یک از آنانی نبود که جایشان دیگر در این گیتی نیست. دشمن زمان جنگ یعنی عراق، حالیه به قدری گرفتار دستبهدست شدن سکان حکومت است که تا کشتیبانی باثبات آید، مصلحت و فرصت آن نیست که از این سو تلنگری بدانها وارد شود. نهادهای مسئول داخلی نیز به حتم و تا به حال، هرچه در توان داشتهاند برای مینزُدایی مناطق تحت سیطره این سلاح اهریمنی انجام دادهاند. این میان اگر گله و شکایتی هست که هست، سمت و سویش باید به جانب سازمانهای جهانی باشد، چراکه تاکنون حرکت قابل توجهی در این زمینه انجام ندادهاند. اگر هم کاری کردهاند، آنقدر حقیر و کوچک بوده که نه گزارشش به اطلاع مردم رسیده و نه ما فرجام کردارشان را دیدهایم. بیتردید جان هموطنان اسیر مین، آنچنان باید برای ما ارزشمند باشد که بکوشیم یک بار برای همیشه صدای دادخواهیمان به مجامع جهانی برسد و بسان هشتگهای معروف دراینباره نیز فریاد تظلمخواهیمان رسا باشد. سخت است در مناطق محروم غرب کشور زندگیکردن و همچنان با بقایای جنگ روبهرو شدن. هرچند سازمان ملل چهارم آوریل را روز «آگاهی از مین و کمک به اقدامات علیه مین» نامگذاری کرده است، اما باید دید میزان امداد دنیا به کشورهای مینزدهای چون ایران، بوسنی، افغانستان، سریلانکا و... چیست و اینکه کشورهای عمده سازنده مین مثل آمریکا، انگلستان، فرانسه، روسیه، چک، ایتالیا و چین چه جوابی برای تبعات این ساخته انسانکُش خود دارند. شاید بتوان با کمی همدلی بیشتر و در روزی خاص نیز بهعنوان کشوری که مساحت زیادی از آن درگیر مین بوده و همچنان نیز هست، صدای کل جهان شویم تا دیگر شاهد از دست رفتن هیچ انسانی نه در ایران و نه در هیچ کجای دیگر بر اثر انفجار مین نباشیم، زیرا مرگی اینچنین ناخواسته و ناگهانی ضایعهای است بس بزرگ که به قول خاقانی: مرا مشتی یهودی فعل خصمند/ چو عیسی ترسم از مرگ مفاجا.