[ امین شول سیرجانی] برخورداری از حق تأمیناجتماعی نظیر بازنشستگی، پیری، ازکارافتادگی و... ازجمله حقوق تصریحشده در ماده 29 قانون اساسی است که دولت موظف است از محل درآمدهای عمومی و درآمدهای حاصل از مشارکت مردم شیوه حمایتی آن را طراحی و اجرا کند. کشاورزان، روستاییان و عشایر کشور ازجمله گروههای اجتماعی هستند که در زمان سالمندی نیازمند حمایتهای رفاهیاند. قریب به 15سال پیش صندوق بیمه کشاورزان، روستاییان و عشایر راهاندازی شد تا بخشی از حق این گروه پرشمار از کشور را تا حدودی تأمین کند. فعالیت این صندوق بر پرداخت مستمری سالمندی به اعضای صندوق استوار شده است. در زمانهای که صندوقهای بازنشستگی کشور با بحران اقتصادی شدید روبهرو شدهاند، وضع صندوق کشاورزان و روستاییان چگونه است؟ آیا میتوان امیدوار بود که این صندوق از گزند آسیبها و انحرافهایی که بسیاری از صندوقهای بزرگتر را فرا گرفته، در امان بماند؟ برای پاسخ به این پرسشها و پرسشهایی از این دست به سراغ علی شیرکانی، مدیرعامل یکی از این صندوقها رفتیم تا او از حال و روز صندوق تحت مدیریتش بگوید. شیرکانی متولد 1354 در بوشهر و دانشآموخته رشتههای ریاضی و مدیریت مالی است. او در این گفتوگو به صراحت اعلام کرد که با شرکتداری صندوقها مخالف است و در دوره مدیریتش منابع صندوق را به جای شرکتداری به سمت بازار سرمایه سوق داده است. او از برنامهاش برای طراحی سازوکاری به منظور حمایت از گروههای غیرمزدبگیر هم خبر داده که در فضای اجتماعی ایران میتواند خبری مهم تلقی شود، هرچند این ایده هنوز برای به نتیجهرسیدن راه درازی در پیش دارد.
در سالهای اخیر اتفاقی در اقتصاد صندوقهای بیمه رخ داده که کارشناسان از بابت آن نگراناند. صندوقها دچار بحراناند و صاحبنظران درباره اصلاح رویه هشدار میدهند که اگر اتفاق نیفتد در دهه آینده با بحران مواجه خواهیم شد. صندوق بیمه اجتماعی کشاورزان، روستاییان و عشایر تا پیش از این در چه شرایطی بوده و اکنون در چه وضعیتی است؟
یکی از پنج چالش بزرگ کشور چالش بحران صندوقهاست. در آینده نزدیک و روزبهروز که میگذرد اهمیت این چالش بیشتر میشود. مثلا صندوق بازنشستگی کشوری تقریبا 80درصد بودجه خود را از دولت میگیرد، حدود 5درصد را از سرمایهگذاری خود میدهد و بقیه را هم از بیمهپردازان جدید میگیرد. ضریب پشتیبانی این صندوق زیر یک است یعنی آدمهایی که بیمهپردازش هستند کمتر از آدمهای مستمری بگیرند.
یا صندوق فولاد که همه شرایط آن را میدانند، صندوق شهرداری، صندوق صداوسیما و همه صندوقهای هجدهگانهای که در کشور داریم هر یک به نحوی با این چالش گریبانگیرند. چند صندوق به نسبت بهترند. مثل صندوق نفت به دلیل اینکه رانت انتخاب داشته و آن موقع که خواستند خصوصیسازی کنند شرکت بهتری به این صندوق تعلق گرفته است. یا بعضی از صندوقها هم که با یک مولفه پارامتر زنده ماندهاند مثل صندوق وکلا. چرا که از میان وکلا هرکس بخواهد بازنشسته شود باید پروانه وکالتش را هم باطل کند و هیچکس حاضر نیست پروانه وکالت خود را باطل کند. اتفاقا صندوق وکلا کمترین میزان دریافتی را دارد. اینجاست که اصلاحات پارامتریک خود را خیلی کلیدی نشان میدهد. کشور به اصلاحات پارامتریک نیاز دارد.
درواقع شما میگویید چاره دیگری به جز اصلاحات پارامتریک نیست؟
بله. البته این حرف تلخ است، خیلی هم تلخ است اما باید به سمت آن برویم. مگر فرانسه نرفت؟ مگر سارکوزی رأی نیاورد به دلیل همین کار؟ فرانسویها اعتراض میکردند به اصلاحات پارامتری که چرا سن بازنشستگی میخواهد افزایش پیدا کند. اگر این اصلاحات پارامتریک را تدریجی انجام ندهیم، مجبوریم آنی انجامش دهیم و درواقع جراحی کنیم که تبعات به مراتب بیشتری دارد و امکان دارد از عدالت هم به دور باشد.
نگرانی جدی که پیش میآید این است که اصلاحات پارامتریک، دستکم در کوتاه مدت، به ضرر رفاه اجتماعی بیمهشدگان است؟
من نمیگویم تبعاتی ندارد. ولی باید به این فکر کنیم که کسی در شصت سالگی بازنشسته شده و صندوق پول ندارد به او بپردازد. تبعات کدام یک بیشتر است؟ باید انتخاب کنیم بین این دو که یک صندوق پایدار داشته باشیم یا صندوقی ناپایدار.
بسیار خب حالا برگردیم به موضوع خودمان. در این شرایط صندوق بیمه عشایر و روستاییان که مسئولیت اداره آن بر عهده جنابعالی است چه وضعیتی دارد؟
صندوق ما به نسبت جوان است و 15سال بیشتر ندارد. یکسری اقدامات از قبل انجام شده و اقداماتی هم در آییننامه جدید به دولت پیشنهاد کردیم و درحال برگزاری جلسات آن هستیم. سعیمان این بوده که از تجربیات سایر صندوقها درس بگیریم. صندوق ما تفاوت ماهیتی با صندوق تأمین اجتماعی یا کشوری یا صندوقهای شغلی دارد. صندوق ما نه شغلی بلکه جغرافیایی است و وقتی شغل نیست یعنی بازنشستگی هم نیست. به همین دلیل هم ما بر اینکه چه نوع مستمری میدهیم تأکید داریم. نوع مستمری ما سالمندی است و تعریف سالمندی هم برای صندوق ما روشن است. آن آفتی که صندوقهای کشور دارند، میانگین سن بازنشستگی است که اهمیت بالایی دارد. نکته کلیدی در اصلاحات پارامتریک این است که فاصله میان سن بازنشستگی و امید به زندگی چقدر است؟ درسال 54 فاصله سن بازنشستگی و امید به زندگی سهسال بود. نتوانستیم این فاصله را حفظ کنیم یعنی باید بین سن بازنشستگی و سن امید به زندگی تناسب وجود داشته باشد. وقتی این تناسب به هم خورد، از پایداری صندوق باز میمانیم. به همین علت قانون برای ما سن سالمندی را 65سال تعریف کرده و این دلیل عمده پایداری حساب میشود.
یکی از دلایلی که صندوقهای ما وارد بحران شدند به بد اداره شدن آنها هم مربوط است. توزیع رانت و برخی موارد فساد و انتصابهای غیرتخصصی، بنگاهداری صندوقها را به انحراف کشانده است. آیا این نقد را قبول دارید؟
این نقد وارد است. حکمرانی بد هر جا بنشیند خروجی بد میدهد خواه در صندوق، خواه در شرکت خصوصی، خواه در قسمتی از هر دولتی. مگر میشود کار بد کنید و خروجی خوب بگیرید؟ روزی که من را گذاشتند اینجا به امید اینکه مدیر بدی هستم نگذاشتند. اما کشور ما در آن قسمت که یک مدیر چطور باید انتخاب و پالایش شود، ضعف دارد.
از این منظر، در صندوق خودتان در چه حوزههایی سرمایهگذاری میکنید که دچار خطا و انحراف نشوید؟
زمانی به من میگویید که کل ساختار را عوض کنم، من میگویم تواناییاش را ندارم. اما من میآیم زمین بازی خودم را عوض میکنم. بهطورکلی دولتها شرکتدار خوبی نیستند ما هم قسمتی از دولتایم. ازسال گذشته که آمدم اینجا به جای خرید کارخانه و اینطور کارها بر حضور در بازار سرمایه تمرکز کردیم. یک پرتفوی 12هزارمیلیارد تومانی داشتیم و یک پرتفوی 70هزارمیلیارد تومانی خریداری کردیم ولی با تمام فشارهایی که بر من بود که شرکت بخر، حتی یک شرکت هم نخریدیم. برای اینکه این بازیها کم شود سه شرکت مدیریتی بیشتر نداریم که دو تا از آنها شرکت مأموریتی ما هستند. یکی کار ساختمانی انجام میدهد و دیگری کارهای بورسی که کارهایش را شفاف انجام میدهد. شرکت فولاد خراسان را هم داریم که چون فقط یک شرکت است، میتوانیم بهتر از بقیه مدیریتش کنیم. میتوان شاخصهای فولاد خراسان از پارسال تا امسال را بررسی کرد که چقدر فروش و قیمتهای ما نسبت به بقیه بالاتر رفته است. برای مثال اگرسال گذشته رتبه قیمت میلگرد ما دهم بود، الان جزو ردههای اول و دوم است.
یعنی بهرغم فشار نخواستید شرکتداری کنید؟
این فشار طبیعی است ولی ما نمیخواهیم شرکتداری کنیم. یک پرتفو در بورس خرید کردیم و تازه پولهای نقدمان را هم بردیم در بورس.
به موازات سویه اقتصادی، صندوقها مسئولیت اجتماعی هم برعهده دارند. اینکه یک شرکت چطور از این سرمایههای اقتصادی استفاده کند تا به رفاه اجتماعی منجر شود. شما با این حرف موافق هستید؟
نه، من مدیرعامل یک صندوق هستم و وظیفهام صرفا تأمین رفاه اجتماعی در آن چارچوبی است که صندوق تعریف کرده. من به روستاییها گفتم یکی از مصادیق رفاه اجتماعی شما این است که فکر و خیالی درباره سالمندی نداشته باشید و با این قاعده شما را کمک میکنیم. گفتهایم در زمان فوت و سانحه شدید به طریقی خانوادهها را پوشش میدهیم ولی اینکه من رفاه اجتماعی تأمین کنم و در روستاها مدرسه بسازم؛ جزو وظایفم نیست. مکانیسمی که به ذهن ما میرسد طوری طراحی شده که پاسخگوی تعهداتمان باشد و آن تعهدات به جامعه هدف کمک میکند.
مسئولیت اجتماعی شما چیست؟
پوشش بیشتر و گستردهتر کردن ضریب نفوذ بیمه میان جامعه هدف.
البته این وظیفه شماست و نه مسئولیت اجتماعی. قبول کنید که شما به جز افزایش ضریب نفوذ بیمه باید تا حد معقولی برای کنترل پیامدهای حوادث غیرمنتظره بر زندگی مستمری بگیرانتان هم فکر کنید؟
بیمه اجتماعی کشاورزان، روستاییان عشایر نه اجباری بلکه اختیاری است. وقتی بحث از اختیار به میان میآید، مولفهها تغییر میکند. پس این مسئولیت ماست که باید بیمه را توسعه دهیم چون کار ما از جنس بیمه تأمین اجتماعی نیست که همه موظف باشند تحت پوشش آن قرار گیرند. وقتی بیمه اختیاری میشود مسئولیت ما در توسعهاش آگاهیبخشی و فرهنگسازی است. یک مسئولیت دیگر هم وجود دارد. سعی ما این است که کنار روستاییها و عشایر باشیم. مثلا در حوادثی مثل سیل این کار را کردهایم. صندوق ما 250 نفر نیرو بیشتر ندارد ولی در سانحهها زودتر از بقیه به روستاها میرسیم چون چابکتریم.
گفتید میخواهید چتر پوشش را افزایش دهید برای این بخش چه کردید؟
تبلیغات را خیلی گستردهتر کردیم. سازوکار ما ضعفهایی دارد. سعی کردیم آنها را پوشش دهیم مثلا اینکه خدمات ما بلند مدت است و برای مردم ما سرمایهگذاری بلندمدت مفهومی ندارد. سعی کردیم به روستاییها وام کمبهره و آسان دهیم یا برای مثال در همین ایام کرونا بستههای بهداشتی به بعضی خانوادهها دادیم و آگاهیبخشی کردیم که چطور پیشگیری کنند. در واقع خواستیم ارتباط خود را با جامعه هدف نزدیکتر کنیم.
در حال حاضر چند روستایی و عشایر تحت پوشش بیمه صندوق شما هستند؟
یکمیلیون و صدهزار خانوار بیمه شده فعال هستند. اینها درواقع فرد هستند و ما به نام فرد ثبتنام میکنیم ولی درواقع بیمهپردازان خانوارند. چون در روستا اینطور نیست که یک جوان مجرد خودش را بیمه کند. باتلاشی که داشتیم یکسال سن ورودیها را کم کردیم و میانگین به 35سال رسیده است.
از تعداد کشاورزان و عشایری که شرایط بیمه شدن در صندوق شما را داشته باشند؛ آماری دارید؟
بیستمیلیون نفر روستایی و عشایر داریم که 9میلیون نفر آنها مشمول صندق ما میشوند؛ یعنی افراد بین 18 تا 50سال. از این 9میلیون نفر اما بُعد خانوار را هم باید کم کنیم. از سوی دیگر طبق برآوردی که کردیم 33درصد این افراد مشمول بیمههای دیگر مثل بیمه تأمین اجتماعی یا روستایی تحت پوشش بهزیستی یا کمیته امداد امامخمینی(ره) هستند. آدمها را کسر و بُعد خانوارها را براساس سازمان هدفمندی تعریف کردیم. یعنی هر کس حساب مستقل داشته باشد برای واریز که متاسفانه این روش چندان دقیق نیست. با این حال تقریبا به جامعه بیش از 2میلیون نفری رسیدیم که جامعه هدف اصلی ما بود. از این میزان تا به حال نیمی تحت پوشش بیمه قرار گرفتند.
در یک سالی که از دولت دوازدهم باقی مانده فکر میکنید بتوانید چنددرصد دیگر را زیر پوشش قرار بدهید؟
ما باید برای افزایش بیمهشدگان با برنامه مطمئن پیش برویم تا با مسأله کسری بودجه روبهرو نشویم. 15درصد حق بیمهای که اعلام و سطوح آن مشخص میشود، 5 درصدش را بیمهشده پرداخت میکند و 10درصد دولت. ما هشت سطح اعلام میکنیم از سطح یک که 550هزار تومان است تا سطح هشت که یکمیلیون و 400هزار تومان است و معمولا سطح هشت در صندوق ما زیر حداقل حقوق است. بیمه شده میگوید من میخواهم سطح هشت بیمه شوم و باید 15درصد حق بیمه دهد یعنی 140هزار تومان دولت پرداخت میکند و 70هزار تومان او. پشت این 140هزار تومان باید بودجه باشد و من نمیتوانم گسترش آنچنانی دهم و بعد نگران این باشم که تأمین نشود.
شما چقدر طلب وصول نشده از دولت دارید؟
در مجموع 4هزار و 400میلیارد تومان طلب داریم که 2هزار و 700میلیارد تا پایانسال 97 است که حسابرسی شده و مابقی هم تا پایان 98 که حسابرسی آن درحال اتمام است.
دولت نگفته که چطور میخواهد این مقدار دین را ادا کند؟
ما پیشنهادهای مختلفی دادیم ولی بازهم تأکید داریم که شرکتدار نیستیم. پیشنهاد کردیم روی سهام شرکتها یا ETFها سرمایهگذاری کنیم اما تا به حال زیر بار شرکتداری نرفتیم و قیمت شرکتها هم طوری شده که از میزان طلب ما بیشتر است.
اگر دولت این طلب را ندهد وارد بحران میشوید یا همین حالا وارد بحران شدهاید؟
نمیشود گفت وارد بحران شدیم. واقعا اینطور نیست ولی ما صندوقی هستیم که میشود متوقفمان کنند که ببینند تعهدات و دارایی ما چقدر است و درحال حاضر مثبت هستیم یعنی اگر تمام تعهدات را هم بپردازیم باز هم چیزی از سرمایه باقی میماند.
بودجه شما درسال 99 چقدر است؟
درسال 99 بودجهای که پیشنهاد دادیم 2هزارمیلیارد بود اما چیزی که تصویب شده 855میلیارد تومان است.
پس دایره پوششی که بخواهید بدهید به این 855 میلیارد تومان بستگی دارد؟
بله، البته باید این را هم در نظر داشته باشیم که این دولت نظرش بر توسعه روستایی زیاد بوده است و نباید از انصاف گذشت. مثل اینکه در خدمات آبرسانی و برقرسانی و وامهای اشتغال روستایی تأثیرگذار بوده و از آن سمت هم دولت با ما این همراهی را کرده است که اگر کسری بیاوریم تعهدات را میپذیرد ولی برای اینکه پایداری صندوق اهمیت دارد، نمیخواهیم تهاجمی جلو برویم که از پرداخت تعهدات باز بمانیم.
اگر تصادفا در چند روستا برویم، میبینیم که واقعا اطلاعرسانی ضعیف است و روستاییها نمیدانند که صندوق بیمه اجتماعی کشاورزان، روستاییان و عشایر چیست و گاهی آن را با صندوق بیمه کشاورزی هم اشتباه میگیرند. در اینباره چه برنامهای دارید؟
این را قبول دارم ولی نگران زیاد شدن بیمه پردازان هستیم. باید روی مرز خاصی راه برویم که هم اطلاعرسانی صورت گیرد و هم حرکت خیلی تهاجمی نباشد چون امکان دارد در آینده پاسخگو نباشیم. اگر همین مقدار طلب ما از دولت دو برابر شود دیگر چگونه میتوان پایداری صندوق را تضمین کرد؟
کارگزاریهای شما هم سقف دارند؟
سیاست دولت این نیست که کسی پس زده شود.
برخی گروههای اجتماعی که نادیده گرفته شدهاند، مشکلات جدی دارند مثل مرزنشینها یا کولبرها و حاشیهنشینهای روستایی، برای این افراد برنامه خاصی دارید؟
واقعیت این است که برای افراد غیرمزدبگیر در کشور بسته کاملی نداریم. غیرمزدبگیرها کارفرما ندارند و برای اینها باید فکری کرد و بیشتر شاید دغدغههای اجتماعی شخصی است. من میتوانم یک مقداری در این صندوق کار انجام دهم ولی نه با چارچوب فعلی صندوق. البته بسته پیشنهادی آماده کردیم که بتوانیم یکسری از افرادی را که غیرمزد بگیرند و مشمول هیچ صندوقی نیستند، مثل دستفروشها یا مربیهای ورزشی یا مثلا حاشیهنشینها که شغل رسمی ندارند هم پوشش دهیم. این اقشار کارفرما ندارند. این بسته را از سطح یک دغدغه شخصی به طرح رساندیم که در هیأت مدیره و هیأت امنا بررسی شود و درنهایت به هیأت دولت و مجلس برود. به نظر من این دغدغه وجود دارد و مجلس هم تغییر کرده و دوست دارد کار اجتماعی انجام دهد و ما میتوانیم هم راستا با همدیگر این کار را جلو ببریم. دولت پای کار این موضوع است و اخیرا هم با جهانگیری جلسه داشتیم و آنها خیلی دارند پیگیری میکنند. امکان دارد اسم صندوق هم عوض شود البته من الزامی ندارم حتما این طرح در این صندوق اجرا شود.
اگر قرار باشد وعده روشن و عملیاتی دهید که روستاییان از زبان شما بشنوند و در 99 هم اتفاق بیفتد، آن وعده چیست؟
قول میدهم که اولا در این صندوق از حقوقشان خوب صیانت کنیم. چه در بخش قوانین و چه در بخش سرمایهگذاری و دوم اینکه خردهمشکلاتی که وجود دارد رفع کنیم مثل نقل وانتقال سوابق با سازمان اجتماعی که درحال حاضر مشکل دارد. از طرف دیگر سعی داریم خدماتی کوتاه مدت و ملموستر ازجمله دادن وام به بیمهپردازان ارایه کنیم که احساس بهتری از بیمه شدن داشته باشند.