ترقه و فشفشه آسمان آن شب را نورانی کرده بود و شادی سکوت جمعیت را میشکست؛ انگار که تیم ملی یک بازی جام جهانی را برده بود. شب چهاردهم جولای ۲۰۱۵، هزاران نفر در شهرهای بزرگ ایران به خیابانها آمدند تا انعقاد توافق هستهای یا برجام را جشن بگیرند؛ توافقی که در آن به ازای تعلیق تحریمهای اقتصادی، فعالیتهای هستهای ایران محدود شد.
در وین، جایی که این توافق به دست آمد، حال دیپلماتهای خسته حاکی از رضایت بود؛ نه خوشحالی. با این امید که برجام مبنایی برای دیپلماسی بیشتر است که با به رسمیتشناختن تفاوتهای بزرگی که میان ایران و طرفهای مذاکرهکننده (انگلیس، چین، فرانسه، آلمان، روسیه و آمریکا) وجود دارد، ترکیب شده باشد.
دیپلماتهای آمریکایی میدانستند که در داخل مبارزه سیاسی سرسختانهای در پیش دارند و اینکه کنگره آمریکا -که در آن زمان هر دو مجلس نمایندگان و سنا در اختیار جمهوریخواهان بود- همچنان میتواند اجرای برجام را متوقف کند. دولتهای خارجی به ویژه اسراییل در تابستان ۲۰۱۵ با دوستان آمریکایی خود از جمله نمایندگان کنگره تلاش میکردند تا برجام را از خط خود خارج کنند. حتی بعد از آنکه برجام از بررسیهای دقیق کنگره جان سالم به در برد به لابیکردن علیه آن ادامه دادند.
توافق هستهای به عنوان اقدامی اعتمادساز میتواند آمریکا و متحدان اروپاییاش را به همکاری با ایران وادارد و باعث بهبود شرایط مردم خاورمیانه شود. برجام میتوانست منجر به مذاکره بر سر موشکها، حتی معماری امنیتی منطقهای، شود که به اندازه بقیه موارد اهمیت دارد.
اما به جای آن، شاهد جنگهای نیابتی آمریکایی-اسراییلی علیه ایران هستیم که پس از خروج آمریکا از برجام و بازگشت تحریمها دوباره جان گرفتهاند.
در مراحل پایانی نزدیک به توافق هستهای، برخی از ایرانیهای مقیم آمریکا تلاش کردند تا سرمایهگذاری را در ایران، به ویژه در بخش گردشگری و فناوری، ترویج دهند. عده زیادی برای نخستینبار پس از دههها به ایران سفر کردند تا با دوستان و خانوادههای خود دیدار کنند و ببینند که این کشور از زمان انقلاب اسلامی چه تفاوتهایی کرده است. عدهای دیگر نیز حتی به ایران بازگشتند تا زندگی را در دوران جدید سرزمین تاریخی خود تجربه کنند.
مشخص است که پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات ریاستجمهوری نوامبر ۲۰۱۶ بزرگترین عامل نابودی امیدهای برآمده از برجام است. ترامپ در کمپینهای انتخاباتیاش این توافق را «بدترین توافق مذاکرهشده» خوانده بود و بارها تهدید کرده بود که از آن خارج میشود.
ممکن است برخی به انتخابات پیش رو در آمریکا امید بسته باشند اما فاکتورهای دیگری نیز وجود دارد که از همان ابتدا به برجام آسیب رساند؛ فاکتورهایی که اگر بخواهیم دیپلماسی ایران و آمریکا دوباره احیا شود باید شناخته و به آنها پرداخته شود.
تعلیق تحریمها در آینده باید قانونی شود؛ نه اینکه از طریق فرمان اجرایی رئیسجمهوری اجرا و با عوضشدن ساکنان کاخ سفید ملغی شود. این بدان معنی است که دولت آمریکا باید شهروندان خود و نمایندگان آنها را متقاعد کند که داشتن این توافق در زمینه منافع ملی آمریکاست.
آمریکا به جای سیاست «فشار حداکثری» دولت ترامپ باید با متحدان خود، به ویژه اروپاییها، کره جنوبی و ژاپن، همکاری کند تا به یک راهبری دست پیدا کنند که در جامعه بینالمللی طرفدار بیشتری داشته باشد. یکجانبهگرایی هیچ وقت باعث نشده و نخواهد شد تا ایران به خواستههای واشنگتن تن دهد. آمریکا باید درک کند که ایران -چه آمریکا خوشش بیاید چه نیاید- نگرانیهای امنیتی دارد که کاملا قانونی است. تلاش دولت ترامپ برای ایزولهکردن ایران و واردکردن فشار اقتصادی نه تنها به مردم ایران آسیب زده بلکه اختلال در خاورمیانه را بیشتر کرده است. سقوط پول و اقتصاد لبنان را ببینید، سوریه و یمن دو کشور بحرانزدهاند و عراق نیز در تنش میان دو کشور قدرتمند دست و پا میزند. اوضاع شورای همکاری خلیج فارس نیز به دلیل کینهورزی امارات و عربستان با قطر که ترامپ نیز مشوق آن است به همریخته است. تمام اینها در زمانی است که ویروس کرونا با قربانیکردن مردم مسیر خود را در جهان طی میکند؛ بدون آنکه به ایدئولوژی، دین و مذهب یا میزان بودجه نظامی کاری داشته باشد.
منبع: شورای آتلانتیک