[راضیه زرگری] سوریه، استان حسکه، اردوگاه الهول؛ جایی که انگار دنیا به پایان رسیده؛ چشماندازها همه تاریک و بیثمر. این اردوگاه امروز خانه 40 هزار کودک آواره است که در برزخ قانونی گرفتارند، درحالی که ملتهای دنیا نگاهشان به جای دیگری است. نه مدرسه، نه زمین بازی، نه اسباببازی، هیچکدام برای این بچهها تعریفی ندارد. الهول در شمال شرقی سوریه قرار دارد. استان حسکه مدتی طولانی در کنترل داعش بود. به گفته سازمانهای حقوق بشری مستقر در این منطقه از سوریه، وضع اردوگاه به بحران و فاجعهای انسانی نزدیک است. اغلب نوزادان و کودکانی که امروز در این اردوگاه هستند در جریان جنگ هشتسال اخیر به دنیا آمدهاند. از سال گذشته میلادی سازمان ملل اعلام کرد گزارشهای فراوانی مبنی بر مرگ گروهی کودکان و نوزادان به دلیل بیماری و گرسنگی در این اردوگاه دریافت کرده است. اردوگاه الهول میزبان بیشتر از ۷۰هزار آواره است. به دلیل محاصره طولانی دیرالزور و باغوز بسیاری از زنان و کودکان نزدیک به نیروهای داعش به این اردوگاه آمدهاند و اغلب از بیماریهای واگیردار رنج میبرند. همزمان بیمارستان اردوگاه امکانات و تجهیزات لازم برای درمان ندارد. فابریزیو کاربونی، مدیر خاور میانه و نزدیک کمیته بینالمللی صلیبسرخ اوایل سال میلادی جاری از این اردوگاه بازدید کرد. او در مقالهای به وضع بحرانی زندگی کودکان آواره سوری و نیاز ضروری توجه جامعه جهانی به این منطقه پرداخت. کاربونی میگوید: «از دیدن ناامیدی آشکار در چهره کودکان کمسن و سال شوکه شدم و با خود فکر کردم بچههای من هم اگر اینجا بودند همین حس را داشتند.» متن مقاله مدیر خاور میانه و نزدیک کمیته بینالمللی صلیبسرخ در ادامه آمده است.کودکان الهول در میان بیش از 100هزار نفری که در شمال سوریه در اردوگاهها ماندهاند، زندگی میکنند. هزاران نفر دیگر هم که بیشتر مرد هستند ولی زنان و کودکان نیز در میان آنان دیده میشوند، در بازداشتگاهها و زندانها به سر میبرند. بیشتر این آوارگان از سوریه و عراق هستند. درصد قابل توجهی از آنها هم از مناطق دیگری آمدهاند، یعنی بیش از 60 کشور در چندین قاره؛ اما همه آنان در وضع ناپایداری گرفتار هستند که نیازمند اقدام فوری بینالمللی است. یکی از پیامدهای غمانگیز درگیری سوریه این است که یک نسل از جوانان بدون آنکه چیزی به جز جنگ دیده باشند، بزرگ میشوند؛ کودکی و نوجوانی آنها یعنی بمب، گلوله، خون و درد. مهم نیست به کدام سوی خط مقدم تعلق دارند؛ درد و رنجشان مساوی و نیازهایشان یکسان است.شرایط زندگی برای بچههایی که امروز در اردوگاههایی مانند الهول بزرگ میشوند، بهشدت سخت است. آنها از نظر دسترسی به غذا، آب، مراقبت بهداشتی و آموزش خیلی پایینتر از استانداردهای بینالمللی هستند. کودکان بهطور مستمر در معرض خطر قرار میگیرند و حقوق آنها پایمال میشود. بسیاری از کودکان تنها در اردوگاه زندگی میکنند، چون از خانواده خود جدا شدهاند یا یتیم هستند. مشکل بتوان تأثیر چنین شرایط و محیطی را تصور کرد؛ بهخصوص درباره کودکانی که سالهای اول عمر خود را میگذرانند؛ سالهای پیش رو برای رشد و تربیت آنها اهمیت بسزایی دارد، اما هیچ چشمانداز روشنی پیش رو نیست. چیزی که بیشتر قلب را به درد میآورد تصور تعداد کودکانی است که در آنجا به دنیا آمده و هنوز نتوانستهاند از محدوده اردوگاه خارج شوند.
کودکان بیدفاع که قربانی سالها جنگ و درگیریاند
در این میان، کودکان بسیاری هستند که برخی از آنها حدود 12سال دارند، ولی بازداشت شدهاند و در زندان و جدای از خانواده نگهداری میشوند و اغلب هم از سرنوشت والدین، خواهران و برادران خود بیخبرند؛ این کودکان نه مقصرند، نه مجرم. آنها قربانیاند و نیازمند مراقبت. جوانانی که به حوالی بیستسالگی رسیدهاند نیز اغلب فراموش و نادیده گرفته میشوند. خیلی از آنها وقتی جنگ شروع شد، کودکی بیش نبودند و احتمالا مدت زیادی در اردوگاه یا زندان به سر بردهاند. برخی از آنها هم در همانجا وارد بزرگسالی خواهند شد.برای ملتهای دنیا مدت زیادی طول خواهد کشید تا تصمیم لازم را بگیرند، دست به عمل بزنند و راههای پایداری برای کمک به این کودکان پیدا کنند. کشورهای متبوع هم باید به تلاش خود افزوده، مسئولیت بیدفاعترین شهروندان خود را تقبل کرده و آنها را از شرایط فعلی خارج کنند. بیتابعیت کردن آنها راه حل مناسبی نیست؛ رها کردن در زندان و اردوگاه هم گزینه خوبی نیست. با کودکان باید مانند کودک و مهمتر از آن بهمثابه قربانیان شرایطی که ورای کنترل آنان است، رفتار شود؛ فارغ از اینکه والدینشان یا خودشان به کدام طرف درگیری ربط دارند. ایجاد توازن لازم بین امنیت، مسئولیتپذیری و اقدام انسانی امری ممکن و ضروری است.
بازگرداندن کودکان آواره به خانه در شرایط ایمن و پایدار
درحالی که دولتها برای دور کردن کودکان از چنین شرایط غیربهداشتی و ناامنی تلاش به خرج میدهند، باید توجه داشت بازگرداندن آنها به وطن باید به شکلی قانونی و با در نظر گرفتن آمادگی، رویهها و پیگیریهای لازم انجام شود. بازگرداندن کودکان به خانه نباید در شرایط ناپایدار انجام شود تا به هیچ وجه منجر به وقایعی نشود که آنها بیشتر ضربه بخورند؛ مثل جدا کردن آنها از مادران، سرپرستان اصلی یا خواهران و برادرانشان. نگهداشتن اعضای خانواده در کنار هم نهتنها معمولا بیشترین منافع را برای کودک دربردارد، بلکه در قوانین بینالمللی نیز بر آن صحه گذاشته شده است، مگر اینکه پس از ارزیابی دقیق خلاف آن ثابت شود. برای کودکانی که بازداشت هستند باید بر اساس ارزیابی دقیق شرایط آنها و با در نظر گرفتن واحد خانواده بهعنوان یک هنجار، راه حل جایگزینی یافت. حقوق آنها باید محترم شمرده شود. یکی از این حقوق، حق بازداشت نکردن خودسرانه است.
گام نخست، شناسایی گروههای آسیبپذیر در زندانها و اردوگاهها
وظایف پیش رو بزرگ و پیچیده است، ولی قرار نیست دولتها این کار را به تنهایی انجام دهند. در حقوق بینالملل چارچوبی برای کشورها تعیین شده تا براساس آن بتوانند به چنین مسائلی رسیدگی کنند که در این زمینه توصیههای کارشناسی و راهنماییهای لازم از سوی کمیته بینالمللی صلیبسرخ نیز موجود است. درحالی که کنوانسیون حقوق کودک یکی از معاهداتی است که بیشترین تعداد کشورها به آن پیوستهاند، ولی برخی دولتها مشکلات امنیتی را بهانه میکنند و این کنوانسیون هنوز اجرایی نشده است. کمیته بینالمللی صلیبسرخ بهعنوان سازمانی بیطرف، بیغرض و مستقل با تجربهای طولانی در این حوزه آماده است در راستای رسالت خود در کنار جمعیتهای ملی صلیبسرخ و هلالاحمر به دولتها در اینباره کمک کند. برای برداشتن گامهای استوار باید رویهای برای شناسایی گروههای آسیبپذیر در زندانها و اردوگاهها در پیش گرفته شود؛ کودکان، سالمندان، بیماران، مجروحان و معلولان اصلیترین گروههای آسیبپذیر هستند. یک گام کلیدی دیگر روشن کردن وضع حقوقی بازداشتشدگان است تا مبنای قانونی بازداشت آنان مشخص شود. اگر هیچ مبنایی وجود نداشته باشد، این موضوع بهخصوص برای کودکان بسیار مهم است؛ آنگاه باید آزاد شوند و به آغوش خانواده بازگردند یا به خانه بروند تا از امکانات خارج از بازداشتگاه بهرهمند شوند.
پیچیدگی چالشهای موجود نباید بهانهای باشد برای دست روی دست گذاشتن
در شرایطی که به نظر میرسد نهادهای بینالمللی حقوق بشر در این منطقه با قلمرویی بیقانون مواجه هستند، لازم است مسئولیتهای فردی و جمعی خود را بهخوبی به عهده بگیرند و بر اهمیت رعایت حقوق بینالمللی بشردوستانه و درواقع حس مشترک انسانی خود واقف باشند. ما همگی سهمی داریم و هماینک باید دست به کار شویم.
اما شاید این قلمرو آنقدر هم که فکر میکنیم بیقانون نباشد. مثالهای خوبی هم از بازگرداندن افراد به وطن در دست است. دولتهایی هستند که مادران و کودکان را به خانه بازگرداندهاند و در تلاشند موضوع را پیگیری کنند؛ ازجمله با حمایت روانی-اجتماعی و گاهی هم با پشتیبانی کمیته بینالمللی صلیبسرخ و دیگران. دولتها میتوانند از همدیگر درس بگیرند. روشهای خوب برای بهینهکردن سازوکارهای پیگیری انفرادی، کمک به بهداشت روانی، کمکهای روانی- اجتماعی و برنامههای حمایتی تحصیلی یا معیشتی باید به اشتراک گذاشته شود. همچنین میتوان از پشتیبانی و تجارب سمنهای باتجربه و سازمانهای بینالمللی استفاده کرد.در حالی که باید برای تمامی کودکان راه حلهای مناسبی یافت، ولی پروندههایی که به نظر کمیته بینالمللی صلیبسرخ مدیریتشان آسانتر است در اصل همان مواردی هستند که به اتباع کشورهایی با نظامهای کارای اجتماعی، درمانی و اداری مربوط میشود؛ چرا که این کشورها میتوانند در زمان بازگشت این کودکان نقش مهمی برای رسیدگی به نیازهای آنان ایفا کنند.پیچیدگی چالشهای موجود نباید بهانهای باشد برای دست روی دست گذاشتن. دولتها، طرفهای درگیر و سازمانهای بینالمللی باید به این فکر کنند که آیا بهتر است الان با شرایط مشکل موجود روبهرو شوند یا در آینده با شرایطی بسیار وخیمتر و بدون راه حل. شرایط فعلی میراثی است که برای جهان باقی خواهد ماند، اگر به مشکل این کودکان و والدین آنها به شکلی انسانی و مسئولانه رسیدگی نشود. اصول بنیادین انسانیت به هیچ وجه قابل چانهزنی نیست. ما هرگز نمیتوانیم سالهای گمشده کودکی را که در اردوگاه الهول و دیگر اردوگاهها به دلیل مخاصمه، خشونت، ضربات روحی و یأس از این کودکان گرفته شده، به آنها بازگردانیم. با این حال، میتوانیم از همین امروز برای ساختن فردایی بهتر برای آنان برنامهریزی کنیم.
کودکانی که با خشونت خو گرفتهاند
از چند کیلومتر دورتر میتوان اردوگاه را دید؛ چادرهای سفیدی که زنان و کودکان داعش در آن به سر میبرند. این زنان اردوگاه «الهول» را اکنون «کوه باغوز» میخوانند به نام شهری بر کرانه فرات که در آن شوهرانشان در مارس 2018 شکست خوردند. به گزارش گاردین مظلوم کوبانی، فرمانده نیروهای دموکراتیک سوریه که مسئولیت این اردوگاه را بر عهده دارد، میگوید این اردوگاه یک بمب ساعتی است که بالاخره منفجر خواهد شد. «هیچ راهحل آسانی وجود ندارد؛ حتی اگر خارجیها به کشورهایشان برگردند. اکثر این افراد اهل سوریه و عراق هستند و اگر تفکر افراطیشان را کنار نگذارند چند سال دیگر مشکل بزرگی درست میکنند.»
در حالی که به نظر نمیآید داعش دوباره بتواند در سوریه جان بگیرد، گزارشهای سازمان ملل از افزایش شورشها در اردوگاههای آوارگان خبر میدهد. هزاران خانواده در اردوگاه الهول منتظر زندانیان خود هستند. در سال 2016 اردوگاه الهول پناهگاه 10 هزار پناهجوی سوریهای و عراقی شد که از داعش فرار کرده بودند، اما در جنگ باغوز که چند هفته طول کشید 64هزار زن و مرد که اکثر آنها با گروههای افراطی ارتباط داشتند به این اردوگاه منتقل شدند. فقط 400 سرباز مسلح مأمور حفظ نظم این اردوگاهی است که هزاران زن در آن به سر میبرند.
ایلول، رئیس انتظامات اردوگاه، آستینش را بالا میزند تا زخمی عمیق را نشان دهد که نتیجه درگیری با آوارگان است. «بدتر از این وقتی است که بچههایشان را تشویق میکنند به ما سنگ پرتاب کنند و در گوش آنان میخوانند که ما پدرانشان را کشتهایم. سروکارداشتن با هزاران کودک خوگرفته به خشونت کار سختی است.»
کمبود آذوقه و سوءمدیریت باعث شدتگرفتن خشم درون اردوگاه شده است. خانوادهها درون چادرهای پوسیده در معرض گرمای شدید تابستان هستند، وضعیت بهداشت بسیار نامناسب و احتمال آلودهبودن آب به باکتری ایکولای خیلی زیاد است. ضمن اینکه جایی برای آموزش بچهها وجود ندارد. ساکنان، نگهبانان و امدادرسانان همه تأکید میکنند که اوضاع اردوگاه مطلقا باثبات نیست و هر لحظه احتمال خطر وجود دارد. برای همین است که نیروهای بینالمللی در پی یافتن راهحلی برای این مسأله هستند. تلاشهایی برای تقسیم اردوگاه در جریان است تا اداره آن راحتتر شود. در صورت موفقیت این تلاشها عراق 31هزار شهروند خود را تحویل میگیرد، اما نهادهای حقوق بشری نگران تکرار همین مشکلات هستند و این برنامه تاکنون چند بار به تعویق افتاده است. برخی کشورها شهروندان خود را پذیرفتهاند اما برخی دیگر ازجمله انگلستان در تحویلگرفتن شهروندانشان مردد هستند.