چند روزی است 61فعال حقوق کودک نامهای به معاون رئیسجمهوری در امور زنان و خانواده نوشته و خواستهاند با کمک این نهاد، مرکز مشاورهای برای روستای سفیدسنگان، بخش حویق در شهرستان تالش گیلان ساخته شود. روستایی که اول خردادماه امسال شاهد قتل رومینا اشرفی به دست پدرش بود. ماجرای قتل دختر سیزده ساله به وسیله پدر آنقدر پر سروصدا بود که بعد از روزها صحبت از آن تمام نشده و حتی عاملی شده تا صحبت از زنان و دختران کشته شده دیگر هم به میان بیاید.
آنها در نامهشان نوشتهاند که تحلیل جرمشناختی و جامعهشناختی این رویداد جنایی، این نکته را آشکار کرده که یکی از مهمترین عللِ اجتماعی این رویداد غمانگیز، رواج و شیوعِ فرهنگ خشونت، مدارا نکردن و حتّی نبودِ نهادهای ارشادی، آموزشی و پرورشیِ کافی و مناسب در این منطقه از کشور (مانند دبیرستان، مراکز مشاوره و ...) است و همچنین یکی از علل اصلی وضعی آن، نبود مراکز حمایتی، حفاظتی و امدادی مانند خانههای امن، مرکز مراقبت از زنان و کودکان و ... برای مراقبت از زنان و کودکان در معرض خطرِ خشونت است. نهادهایی که حضور و فعالیت همزمان آنها میتوانست از یک سو، خشونت خانگی را در اذهان عمومی، ناپسند و ناپذیرفتی کند و از سوی دیگر، ارتکاب این رفتارها را در عمل دشوارتر و غیرممکن و از بزهدیدگان بالقوه آسیبپذیر، بهویژه در برابر خشونت والدین، حمایت و حفاظت کند.
این نامه حالا به نهاد ریاستجمهوری ارسال شده است. سمیرا دماوندی، فعال حقوق کودک که از امضاکنندگان این نامه است، ازجمله افرادی بود که بعد از این اتفاق به منطقه رفت تا از نزدیک شرایط را رصد کند. او حالا به «شهروند» میگوید آنجا فهمیده که چقدر وجود نهادی میانی برای مشاوره میتوانست کمککننده باشد و حالا در نبودش جان دختری گرفته شده و ممکن است این اتفاق در آینده هم تکرار شود: «آنجا متوجه شدیم که نه در مدرسه مشاورهای وجود دارد و نه مرکز بهداشتی تا در صورت وجود مشکلات افراد به آنجا مراجعه کنند. از مردم هم پرسیدیم آیا میدانند که شماره تماس 1480بهزیستی میتواند کمک کند؟ گفتند نه.» او میگوید پرسوجوها نشان داد دختران منطقه تا پانزدهسالگی شوهر میکنند و بعد از آن اگر ازدواج نکنند برچسب دختر مانده یا ترشیده را میخورند و تفکر جمعی مردم منطقه به سمت ازدواج زودهنگام است: «ضعف آموزشی گستردهای هم وجود دارد. مدرسه تا کلاس هفتم بیشتر نیست و در آن هم صرفا آموزش کتابهای درسی است و صحبت با بچهها و والدین وجود ندارد. اتفاقی که میتوانست و میتواند در مواردی از این دست بسیار کمککننده باشد.»
برای آنها که این نامه را امضا کردهاند، وجود قانون عنصر مهمی است اما معتقدند پیشگیری از جرم نیازمند زیرساخت است و تا زمانیکه این زیرساختها وجود نداشته باشد نمیتوان با وجود قوانین مشکلات را حل کرد و ازجمله این زیرساختها هم وجود مراکز مشاوره و صحبت با مردان و زنان و کودکانی است که نیاز به صحبت دارند، آن هم در محیطهای بسته روستایی که یک رفتار اشتباه تکرار میشود و این تکرار، جمعیتی تودهوار را میسازد که مدام درحال بازتولید برخورد اشتباه است: «نیاز است در مراکز مشاوره به مردان، زنان و کودکان، کنترل خشم، خودکنترلی و توانایی صحبت کردن آموزش داده شود و در صورت وقوع وضعیتی حاد، مراکز و افرادی وجود داشته باشند که بهعنوان واسطه بتوانند فرد را به بهزیستی یا سایر نهادها وصل کنند.»
دماوندی میگوید وقتی با مردم روستا صحبت میکرد آنها از ساخت مرکز مشاوره استقبال کردند و همین هم نکتهای بوده که امیدواری آنها را برای پذیرش چنین موردی بالا برده است. مردمی که روزهای بسیاری را در فشار قتل رخ داده در روستایشان گذراندند و بعد هم با حضور مردمی مواجهه شدند که به آنجا میآمدند و همه اینها بار روانی فراوانی برایشان داشت و حالا برای رهایی از این فشار به دنبال فضاییاند تا آرام گیرند: «وقتی اتفاقاتی از این دست رخ میدهد توجه همه به سمت زنان و کودکان جلب میشود اما ماجرا این است که مردان نباید از چرخه دور بیفتند. آنها هم در این چرخه خشونت حاضرند و تا زمانیکه همه عناصر در کنار یکدیگر آموزش نبینند نمیتوان به فضایی عادل و درست امید داشت.»
آنچه دماوندی و سایر امضاکنندگان نامه میدانند این است که معاون زنان ریاستجمهوری با راهاندازی چنین مرکزی موافق است و آنطور که خبر دارند در صورت راه افتادن قرار است مشاورانی از سوی بهزیستی آستارا به منطقه فرستاده شوند که امیدوارند در کارشان فعال و دقیق باشند. «در این میان فعالیت مشاور هم اهمیت فراوانی دارد. یک مشاور منفعل به درد فضایی مانند این روستا نمیخورد. مشاور باید فعال و عملگرا و باتجربه باشد و بداند در هر شرایط چطور باید عمل کند و آنجا که لازم است با جدیت وارد میدان شود.» او میگوید ضعف آموزش در مناطق روستایی و در طی سالیان گذشته عاملی بوده که واکنشهای خشونتبار زیاد شود. او پسر جوانی را در یکی از روستاها میشناسد که یکی از همولایتیهایش را فقط به این دلیل که الاغش را در باغ آنها گذاشته بود، کشته و حالا در زندان است: «پیشنهاد ما این است که نقاط پرخطر و پرخشونت کشور شناسایی شود و خودمان هم درحال شناسایی و صحبت با فعالان مناطق مختلف هستیم تا به این وسیله در این مناطق هم مرکز مشاوره ایجاد کنیم. اما میدانیم سنگ بزرگ نشانه نزدن است و برای همین هم میخواهیم فعلا روی روستای سفیدسنگان تمرکز کنیم و در آینده روستاهای دیگر را هم با دقت بیشتری رصد میکنیم.»
معاون زنان ریاستجمهوری به آنها گفته تا نیمه تیرماه پاسخ این ماجرا را میدهد و امکان عملیاتی شدنش فراهم میشود. حالا این 61 فعال منتظرند تا هرچه زودتر این مرکز برپا شود.