[راضیه زرگری] «اردلان و امید دو نفر از آن همه بچه بیسرپرست هستند که او را مادر صدا میزدند و نه بچه بیسرپرست بلکه مثل بچههای خودش بودند. تا سالهای بعد هم با وجود سنوسال بالا با بهزیستی به صورت مداوم در ارتباط بود تا برای بچههای بیسرپرست برنامههای آموزشی و شاد برگزارکند. ماه رمضان برنامه افطاری برای آنان داشت و وقتی به سن ازدواج میرسیدند، برایشان جهیزیه تهیه میکرد. قلب بسیار بزرگی داشت؛ بسیار دلسوز بود و از جان و دل برای مردم کار میکرد. در آموزشهای مباحث هلالاحمر بسیار جدی و دلسوز بود و صرفا کلاسها و اردوهایش به محتوای آموزشی محدود نمیشد، بلکه درس انسانیت به داوطلبان هلالاحمر میداد. مثلا در خانه سالمندان و آسایشگاه معلولان جسمی و ذهنی که داوطلبان هلالاحمر را برای درس انساندوستی میبرد، بدون کوچکترین احساس ناخوشایندی برای مددجویان کار میکرد، انگار عزیز خودش را تر و خشک میکند. آنها را بغل میکرد و میبوسید و احساس عشق و همدردی را هدیهشان میکرد.» این تعریفها متعلق به پیشکسوت هلالاحمری استان البرز است که چند روزی است چشم از دنیا فروبسته است. مرضیه حصاری سال 1364 بهعنوان مربی امدادونجات در جمعیت هلالاحمر استان البرز که آن زمان شهر کرج و اطرافش را شامل میشد، فعال شد و از همان سالها در کنار همسرش که او هم از مربیهای قدیمی جمعیت هلالاحمر بود، تلاشهای بسیاری در حوزه آموزش امدادونجات و داوطلبان هلالاحمر داشت که با فعالیتهای محیطزیستی و خیریهای بسیار او در طول دهههای گذشته گره خورده و حاصلش بهیادماندن نام نیک از این پیشکسوت هلالاحمر است.
«همکاری ما از همان سالها شروع شد؛ کلاسهای مختلف برای داوطلبان و امدادگران تشکیل میدادیم؛ بچهها را اردو میبردیم و چادرزنی یادشان میدادیم. چادرهای قدیمی هم که مثل الان نبود، با میخ و ابزارآلات سنگین در گرمای شدید کار میکردیم.» خدیجه جلیلزاده از سال 65 با این بانوی فعال جمعیت هلالاحمر و کارهای داوطلبانه او آشنا شده است؛ درست از زمانی که کشور در بحبوحه جنگ تحمیلی قرار داشت و جمعیت هلالاحمر از داوطلبان برای گذراندن دورههای کمکهای اولیه ثبتنام میکرد. جلیلزاده، مسئول رسیدگی به امور اسرا و مفقودان در شهر کرج بود که مسئولیت ثبتنام علاقهمندان به کمکهای اولیه هم از طرف مرضیه حصاری به او سپرده شد. او درحالی از همکار و دوست سی سالهاش در جمعیت هلالاحمر به «شهروند» میگوید که بغض اجازه صحبتکردن به او نمیدهد: «کلاسها که تمام میشد، نمیگذاشت بچهها متفرق شوند. آنقدر خلاق بود که بهانهای برای درس بشردوستی پیدا میکرد. آنها را جمع میکرد و به آسایشگاه سالمندان میبرد تا به پیرمردها و پیرزنها کمک کنند. این برنامه روتین هر ماهه خانم حصاری بود یا مثلا داوطلبان و امدادگران را به سازمان انتقال خون میبرد تا خون بدهند و به بیماران کمک کنند. در کلاسهایش از انساندوستی و خانوادهدوستی گرفته تا مسئولیت هر انسانی در قبال محیطزیست و آیندگان را به داوطلبان هلالاحمر یاد میداد. همسرش تقریبا 22سال پیش از دنیا رفت. علاقه بسیار زیاد این دو به هم و کارهای خیریه و داوطلبانهشان زبانزد همه شده بود؛ مرحوم شاهحسینی خودش مربی امداد پسران بود و در کنار مرحومه حصاری از نظر اخلاق و رفتار برای همه الگو بودند.
بچههایی که مثل فرزندان خودش بودند، با او بزرگ شدند و مادر
صدایش میکردند
علاقه به کارهای داوطلبانه و خیر، این بانوی فعال اجتماعی را به سمت تشکیل یک مرکز نگهداری از کودکان بیسرپرست سوقداد. جلیلزاده تعریف میکند: «سال 68 زمانی که مرکز نگهداری کودکان بیسرپرست فاطمه زهرا(س) افتتاح شد، جشنی هم در جمعیت هلالاحمر کرج گرفته شد که از آن زمان به بعد تا همین سالهای اخیر همیشه با هم کار میکردیم. بچههای آن مرکز با خانم حصاری بزرگ شدند، درس خواندند، سربازی رفتند و ازدواج کردند، چراکه حمایتهایش قطع نمیشد.»
مرضیه حصاری در خانوادهای به اصطلاح دست به خیر پرورش یافته بود. جلیلزاده میگوید: «خودش برای ما تعریف میکرد که پدرش پارچه میخرید و خیاط خبر میکرد تا در خانه برای بچههای بیبضاعت لباس بدوزد و آنها شب عید لباس نو داشته باشند. همین روحیه در وجود خودش هم بود؛ مرتب دنبال این بود که مثلا جهیزیه برای دخترهای دمبخت تهیه کند یا خرج تحصیل بچههای شناختهشده محروم را بدهد. حواسش به همه اطرافیان بود؛ از بچههایی که در اردوهای هلالاحمر شرکتمیکردند تا نیازمندان شهر و استان. مرحومه حصاری تقریبا تا پیش از عید امسال با وجود بیماری و سن بالای 70سال در جلسههای مختلف هلالاحمر فعال بود و نسبت به رسالتهای هلالاحمری احساس وظیفه میکرد.»
امانتدار زمین برای تحویل به آیندگان هستیم
مرضیه حصاری به بانوی محیطزیست استان البرز معروف بود؛ بانویی که سالهای سال مادرانه در عرصههای مختلف زیستمحیطی حضور داشت و با پایهگذاری یکی از بزرگترین سازمانهای مردم نهاد در این حوزه، شاهراهی را در کرج ایجاد کرده بود که رهروان آن همه مردم این سرزمین هستند؛ هدف از آن حفظ محیطزیست برای تمامی آیندگان بود. او درحالیکه حدود یکسال با بیماری دستوپنجه نرم میکرد، روز پنجم خرداد در خاک کرج آرام گرفت؛ اما یادش همیشه در ذهن اهالی هلالاحمر و فعالان محیطزیست استان البرز ماندگار خواهد بود.
حتی همین سالهای آخر بهرغم سن و سال نسبتا بالا، با نگاهی ژرف به حیات انسانها، پیگیر امور خیریه، فعالیتهای داوطلبانه و آموزش جوانترها و کارهای حوزه محیطزیست بود. آلودگی محیطزیست در کنار آلودگی هوا یکی از بزرگترین دغدغههای این بانوی مرحومه بود؛ تا جایی که شعاری معروف در انجمن محیطزیستیاش داشت: «زمین یکبار مصرف نیست؛ باید آن را به آیندگان تحویل دهیم.» پیگیری جدی و نامهنگاریهای متعدد با مسئولان شهری، استانی و ملی برای تجدید حیات باغ سیب کرج یکی از مهمترین دستاوردهای زیستمحیطی مرحومه حصاری در انجمن زنان برای مبارزه با آلودگی محیطزیست است. مرحومه حصاری بیش از 30سال تلاش مستمر داشت تا سرمایههای ارزشمند این مرز و بوم برای آیندگان حفظ شود.
تأکید بر احترام به پیشکسوتان هلالاحمر و پرورش خودباوری در میان داوطلبان
اهالی هلالاحمر کرج، حصاری را جزو بنیانگذاران جمعیت هلالاحمر این شهر میدانند؛ داوود رجبی، معاون داوطلبان هلالاحمر استان البرز در پیام تسلیتی درگذشت تأثرانگیز داوطلب و مربی پیشکسوت جمعیت هلالاحمر البرز را که سالهای زیادی از عمر با برکت خود را در راه اعتلای فرهنگ داوطلبی و آموزش کمکهای اولیه صرف کرد، به خانواده جمعیت هلالاحمر غمگینانه تسلیت گفت و عنوان کرد: «بیتردید آثار و خدمات ارزشمند این بانوی نیکوکار در امور خیر و داوطلبانه و عرصه آموزشهای امدادی، سلامت، ارتقا و حفظ محیطزیست استان فراموش نشدنی است.» معاون داوطلبان هلالاحمر استان البرز درباره این پیشکسوت هلالاحمری به «شهروند» میگوید: «قدیمیهای هلالاحمر همیشه از ایشان در کنار نام همسر مرحومشان شاهحسینی که از دوران اوایل انقلاب اسلامی به عضویت افتخاری جمعیت هلالاحمر در آمده و بهعنوان مربی و داوطلبی دلسوز به صورت مستمر در راستای امور عامالمنفعه، آموزش و خدمات داوطلبانه فعالیت داشتند، به نیکی یاد میکنند. خانم حصاری همان سالهای نیمه دهه60 مربی داوطلب هلالاحمر شد و همزمان هم امدادونجات و کمکهای اولیه را آموزش میداد و هم به امور داوطلبان رسیدگی میکرد. علاقه بسیار زیاد به محیطزیست باعث شد که داوطلبان جمعیت را به سمت فعالیتهای محیطزیستی سوق دهد و بر همین اساس هم بهعنوان مادر محیطزیست استان شناخته میشد. افتخار شاگردی خانم حصاری و همسرشان را در همان سالها داشتم. از کارهای داوطلبانه در حوزههای مختلف هیچ وقت خسته نمیشد. گروههای مختلف تشکیل داده بود برای ارتقای سلامت و کارهای امداد و کمکهای اولیه؛ همه اطرافیانش را تشویق به کارهای خیر میکرد. مثلا پول جمع میکرد و خیران را با مسائل و دغدغههای مددجویان استان آشنا میکرد و به هر روشی بود به آنها کمک میرساند.»
رجبی میگوید: «مرحومه حصاری یادگار همیشه زنده هلالاحمر استان البرز است. زحمات بسیار زیادی در راستای ارتقای فرهنگ داوطلبی در محدوده جغرافیایی فعالیت خود انجام داد؛ بیش از 30سال خدمات خالصانه و دلسوزانه در هلالاحمر داشت و تا همین یکسال پیش که کسالت و بیماری از فعالیتهایش کاست، همیشه از نظر کارشناسانهاش در امور داوطلبان استفاده میشد و خودش هم بسیار علاقهمند به حضور فعال در امور بود. دوست داشت همه هلالاحمریها مادر صدایش کنند؛ هنرمندانه میدانست چطور با جوانترها ارتباط برقرار کند. در عین جدیت و مدیریت بسیار قوی آموزشها و امور اجرایی، اخلاق بسیار مهربانانه و دلسوزانهای با دیگران داشت و کاری که انجام میداد واقعا برایش دغدغه بود. احترام به پیشکسوتان هلالاحمر و پرورش خودباوری در میان داوطلبان و امدادگران از مهمترین سرفصلهای اخلاقی آموزشهای این مربی بود. همه امیدواریم بتوانیم منش و عملکرد مرحومه حصاری را سرلوحه و الگوی داوطلبان جوان قرار دهیم و یاد ایشان را برای همیشه زنده نگه داریم.»