شماره ۱۹۸۰ | ۱۳۹۹ پنج شنبه ۸ خرداد
صفحه را ببند
درنگی در نحوه انتشار اخبار حوادث دلخراش

[امیرمسعود فلاح] کشته‌شدن دختری نوجوان به‌ دست پدرش به ‌درستی در رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی برجسته ‏و مورد توجه و نفرت افکار و احساسات عمومی واقع شده است. بحث‌های فراوانی درگرفته و از زوایای ‏گوناگونی به موضوع پرداخته شده است. عده‌ای به ‌درستی خواهان اصلاح و تغییر قوانینی شده‌اند که از کنار ‏خشونت علیه زنان و کودکان و نوجوانان به راحتی می‌گذرند. عده‌ای دیگر به درستی بر لزوم اصلاح و تغییر ‏بنیادهای فکری و فرهنگی و فلسفی و اخلاقیِ خاصی تأکید می‌کنند که فضا را برای چنین حوادث دلخراشی فراهم می‌کنند. برخی به درستی از سهل‌ انگاری نهادها، ارگان‌ها و مقام‌های مسئول، رسانه‌ها، روشنفکران و ‏صاحبان تریبون‌های بزرگ و پرمخاطب در زمینه آگاهی‌بخشی و فرهنگ‌سازی می‌گویند و برخی دیگر با ‏واکاوی جنایت رخ‌ داده، علل موردی آن را برمی‌شمرند. توقیف مکرر یک فیلم سینمایی که به موضوع ‏ریشه‌دار جنایات موسوم به ناموسی و خانوادگی پرداخته هم مزید برعلت شده و سبب حساسیتِ مضاعف شده ‏است. در این بین اما می‌توان از یک دیدگاه دیگر هم به ماجرا پرداخت. در شبکه‌های اجتماعی که انحصار ‏نشر اخبار را از رسانه‌های بزرگ گرفته و به شهروندان عادی داده، شاهد بازنشر و به اشتراک‌گذاری‌های مکرر ‏اخبار حوادث دلخراش به بهانه‌های گوناگون از تحلیل و تفسیر یا اظهارنظر و ابراز تأسف یا حتی اعلام برائت ‏هستیم. بسیاری از این بازنشرها از منابعی مانند صفحه حوادث روزنامه‌ها یا خبرگزاری‌های بزرگ صورت ‏می‌گیرد. در این موج انتشار خبر، دو نکته به وضوح مشهود است: یکی نقل جزئیات و نحوه انجام جنایت حتی ‏در قسمت تیتر رسانه‌های بزرگ (چه رسد به صفحات شخصی کاربران عادی) و دیگری افشای تصویر، نام و ‏حتی نشانی شهر، منطقه یا محل سکونت قاتل. کسی منکر اهمیت و لزوم گردش آزاد اطلاعات یا فرهنگسازی ‏و آگاهی‌بخشی از طریق انتشار اخبار حوادث قابل تکرار و تأثیر بسزای حساس‌سازی افکار و احساسات ‏عمومی در پیشگیری از تکرار جرایم و جنایات نیست. اما آیا نمی‌توان بدون این دو، یعنی بدون ذکر جزئیات ‏و نحوه انجام جنایت و انتشار تصویر و نام و مشخصات و آدرس دقیق قاتل، به آگاهی‌بخشی و فرهنگسازی ‏پرداخت؟ آیا گردش آزاد اطلاعات در گرو پمپاژ خشونت و آزردن روان مردم یا ریختن قبح جنایت در جامعه ‏یا نابود کردن آرامش و زندگی خانواده بی‌نوایی است که فردی از آن دست به جنایت زده؟ جالب است که ‏اشخاص و رسانه‌هایی که از ازدحام جمعیت برای تماشای صحنه اعدام در ملأعام، به درستی انتقاد می‌کنند، ‏نحوه انجام جنایت را با ذکر جزئیات و نوع آلت قتّاله تیتر می‌کنند و مثلاً به جای به کار بردن عبارت «قتل ‏ناموسی» یا «جنایت خانوادگی»، مدام «بریدن سر» را تیتر می‌کنند! یا آنها که باز به درستی از لزوم ‏رعایت احترام به فردیّت و حریم و حیثیت انسان‌ها می‌گویند، به تأثیر ویرانگر و جبران‌ناپذیری که ‏افشای هویت یک فرد قاتل و جنایتکار بر خانواده او می‌گذارد و زندگی آنها را در مدرسه و دانشگاه و ‏محل کار و در جمع دوستان و در محله و فامیل و حتی شهر و ... مختل و غیرممکن می‌کند مطلقاً ‏بی‌توجهند. در موارد تجاوز یا قتل‌های ناموسی، به‌ویژه در اجتماع ما، افشای هویت قربانی هم تأثیر ‏مشابهی بر وضع زندگی بستگان او می‌گذارد. آیا نمی‌توان کار رسانه‌ای یا فعالیت را در شبکه‌های ‏اجتماعی یا زندگی جمعی با کمی حزم و احتیاط و پروا همراه کرد؟  


تعداد بازدید :  227