شماره ۱۹۷۸ | ۱۳۹۹ سه شنبه ۶ خرداد
صفحه را ببند
نه به نظامی‌گری، فرصت‌دادن به دیپلماسی

 [جیک سالیوان و دانیل بنایم] متخصصان سیاست خارجی آمریکا در حال مطالعه و ارایه پیشنهاد درباره چگونگی مشارکت آمریکا در خاورمیانه هستند. به گمان آنها حضور نظامی آمریکا در خاورمیانه فاقد ارزش است. دیگر گذشت آن زمانی که ۱۸۰‌هزار نیروی آمریکایی در عراق می‌جنگیدند یا زمانی که قیمت صعودی نفت به اقتصاد آمریکا کمک می‌کرد. همه‌گیری جهانی هراس‌انگیز ویروس کرونا این نکته را یادآور شد که آمریکا باید بر روی اولویت‌بندی‌های خود در خصوص چالش‌های فعلی و پیش رو تمرکزی دوباره داشته باشد.
بیش از هر چیز کاهش حضور آمریکا در خاورمیانه نیازمند رسیدن به تعادلی حساس است و رد پای آمریکا در منطقه باید به نحوی کمرنگ شود که ناامنی جدیدی در پس آن ظاهر نشود و به‌ طور هم‌زمان بازدارندگی و تأثیرگذاری مورد نیاز برای حفظ منافع کلیدی آمریکا در منطقه حفظ شود.
پاسخ دولت دونالد ترامپ، رئیس‌جمهوری آمریکا، به این چالش دچار نوعی ناهماهنگی است که ناشی از امیالی متناقض برای خروج از منطقه و در عین حال حفظ فشار بر ایران است. ترامپ از یک سو مکررا از خروج نیروهای آمریکایی از خاورمیانه حرف می‌زند و از سویی دیگر ۲۰‌هزار نیرو به این منطقه اعزام می‌کند. نتیجه چنین رویکردی برای هر دو طرف بدترین وضع ممکن را رقم زده است. ترکیبی از فعال‌بودن از نظر نظامی و منفعل‌بودن از نظر دیپلماتیک چک سفیدی در اختیار شرکای منطقه‌ای گذاشته است که موجب شده به رفتارهای ثبات‌زدا و نگه‌داشتن منطقه در آستانه یک درگیری وسیع‌تر ادامه دهند.
راهبرد بهتر برای مواجهه با چالش‌های منطقه این است که آمریکا به‌ طور هم‌زمان از جاه‌طلبی‌های نظامی کاسته و از اهرم دیپلماسی برای تنش‌زدایی و ایجاد هم‌زیستی مسالمت‌آمیز میان بازیگران کلیدی منطقه استفاده کند. واشنگتن به دفعات تلاش کرده است که از طریق نظامی خروجی‌هایی دست‌نیافتنی ایجاد کند اما اکنون زمان آن رسیده که از دیپلماسی فعال برای رسیدن به نتایجی پایدار بهره بگیرد.ایران و عربستان ‌سعودی به ‌عنوان دو تصمیم‌گیر اصلی منطقه به احتمال زیاد در اوایل ‌سال ۲۰۲۱ به ‌دنبال ترمیم زخم‌های ناشی از کاهش بهای نفت و تأثیرات شیوع ویروس کرونا بر نظام سلامت و اقتصاد خود خواهند بود. بنابراین هر دو خواستار احترام به حق حاکمیت یکدیگر خواهند بود و به چالش‌های داخلی خود خواهند پرداخت که می‌تواند پیشرفتی چشمگیر در روابط منطقه‌ای باشد. اگر این شرایط با تشویق طرف‌های خارجی همسو شود، فضایی قابل توجه برای مذاکره درباره یمن، سوریه و کشورهای حاشیه خلیج فارس نظیر بحرین و همچنین مسائل مهمی همچون امنیت ناوبری ایجاد می‌کند.برای ایجاد دیپلماسی در منطقه، واشنگتن با دو سوال دشوار در خصوص چگونگی در کنار هم قرار گرفتن اولویت‌ها و خروجی‌های مورد نظر آمریکا مواجه است. مورد اول این است که چگونه و تا چه حد طرح‌های ابتکاری جدید در منطقه به توافق هسته‌ای با ایران گره خواهد خورد. آمریکا در پیش بردن هم‌زمان جلوگیری از روند غنی‌سازی اورانیوم در ایران و قطع حضور این کشور در سوریه شکست خورده است. می‌توان با دستورالعملی جدید از طریق پیشرفت گام به گام در زمینه مسائل هسته‌ای به مرور جبهه‌ای برای مقابله با چالش‌های منطقه‌ای باز کرد. تحت چنین رویکردی، آمریکا فورا دیپلماسی هسته‌ای با ایران را برقرار و تا آنجا که می‌تواند توافق هسته‌ای ‌سال ۲۰۱۵ را احیا می‌کند. به‌طور هم‌زمان آمریکا و شرکایش می‌توانند از ایجاد مسیری برای حل مسائل منطقه حمایت کنند. جلوگیری از پیشرفت هسته‌ای ایران  نباید مشروط به موفقیت گفت‌وگوهای منطقه‌ای باشد. اما ارتباط کمرنگ این دو ساختاری تشویقی ایجاد خواهد کرد که در آن سرعت و مقدار کاهش تحریم‌ها به هر دو مسیر مرتبط باشد.دومین پرسش کلیدی این است که چطور می‌توان اهداف دیپلماتیک را با کاهش حضور نظامی آمریکا پیوند داد. در اینجا نیز واشنگتن نباید خروج نیروهایش را به نتایج مذاکرات منطقه‌ای گره بزند؛ اما برای مثال می‌تواند بر تلاش‌های دیپلماتیک جدی سعودی‌ها برای پایان‌دادن به جنگ یمن و کاهش تنش با ایران به‌عنوان شرطی برای حفظ شماری از نیروهای آمریکایی در عربستان‌ سعودی اصرار ورزد. درنهایت یافتن رویکردی سازنده‌تر در مقابل ایران برای خروج نیروهای آمریکایی از منطقه ضروری است.
Foreign affairs


تعداد بازدید :  369