[ مارک فیتزپاتریک] مایک پومپئو، وزیر امور خارجه آمریکا، در نهم ماه می در دومین سالگرد خروج ایالات متحده از توافق هستهای ایران (برجام) در توییتی نوشت: «آمریکاییها ایمنتر هستند و خاورمیانه صلحآمیزتر از زمانی شده که ما در برجام مانده بودیم.» اما به هر شکلی که به شرایط موجود نگاه شود، حقیقت عکس این اظهارات است.
در جبهه هستهای خروج رئیسجمهوری دونالد ترامپ از برجام ایران را به عقبنشینی از تعهدات هستهای واداشت؛ اتفاقی که ترامپ آن را بعید میدانست. یک مقام ارشد دولت ترامپ در سپتامبر ۲۰۱۸ به گروه بینالمللی بحران گفت که ایالات متحده میتواند «هم خدا را داشته باشد و هم خرما را»؛ یعنی از توافق خارج شود اما شاهد پایبندی ایران به آن باشد. ایران تا یک سال به تعهدات برجامی خود عمل کرد اما اکنون همه محدودیتها را کنار گذاشته است. ایران کاملا از توافق خارج نشده و هنوز الزامات بازرسی پیشرفته آژانس بینالمللی انرژی اتمی را رعایت میکند و همچنان آماده است تا در صورت بهرهمندی از مزایای اقتصادی پیشبینیشده در برجام با انطباق کامل به توافق بازگردد.در جبهه اقتصادی اعمال مجدد تحریمها به وسیله ترامپ بیشک ایران را تضعیف کرده است. صادرات نفت ایران از 5/2میلیون بشکه در روز به چند صدهزار بشکه کاهش یافته که مجبور است آن را با تخفیف و زیر قیمت بازار جهانی در رکود فرورفته، بفروشد. اقتصاد ایران در سال ۲۰۱۹ برابر با ۷.۶۵درصد کوچک شده است. ایران در اقدامی بیسابقه برای مقابله با بیماری کرونا ۵میلیارد دلار وام از صندوق بینالمللی پول درخواست کرده است. تحمیل فشار و درد اقتصادی تنها معیاری است که ترامپ و طرفدارانش میتوانند با آن ادعای پیروزی تاکتیکی کنند؛ اما اینکه این درد و آسیب چطور موجب امنیت بیشتر آمریکاییها در منطقه میشود، موضوع متفاوتی است.
پیامدهای اعمال فشار اقتصادی بر ایران در تئوری: دو نظریه در این زمینه مطرح شده است؛ اولی این است که فشار اقتصادی باعث میشود جمهوری اسلامی ایران با یک رژیم طرفدار آمریکا جایگزین شود. مخالفان بنیادگرای جمهوری اسلامی این ادعا را مطرح میکنند که ایران در آستانه فروپاشی اقتصادی است. اما ایران که بیش از ۴ دهه گذشته را در تحریم گذرانده، مقاومتر شده است.
به علاوه در شرایط کنونی حتی اگر تغییر نظامی هم در ایران صورت بگیرد، احتمال دشمنی و کینهتوزی آن با ایالات متحده به دلیل درد تحمیلشده از سوی دولت ترامپ بیشتر است.نظریه پیچیدهتر، اما به همان اندازه اشتباه، این است که سیاست «زخمیکردن ایران» مبتنی بر تفکر اجتنابناپذیربودن جنگ با جمهوری اسلامی است. استدلال این است که با توجه به پیشبینی جنگ قریبالوقوع بهتر است ایران تا حد ممکن تضعیف شود. از این رو سیاست اعمال فشار حداکثری برای سوقدادن ایران به سمت میز مذاکره نیست، برای تضعیف آن است. خطای واضح در این عقیده این است که جنگ اجتنابناپذیری در کار نیست، اما فشارهای بیمورد میتواند به شیوه کنایهآمیزی پیشبینی جنگ را تحقق بخشد. در نبود اقدامات تحریکآمیز آمریکا، ایران هیچ دلیلی برای حمله به آن یا متحدانش ندارد. اختلافات دو کشور بسیار واقعی اما از طریق ابزارهای صلحآمیز دیپلماسی، ایجاد ائتلاف و بازدارندگی قابل حل است.اظهارات پومپئو درباره اینکه آمریکاییها امنیت بیشتری دارند و خاورمیانه در نتیجه اقدام ترامپ به خروج از برجام صلحآمیزتر شده است، دروغی تبلیغاتی بیش نیست. عقبنشینی ایالات متحده از برجام بهعنوان یک اشتباه ناخوشایند در سیاست خارجی آن ثبت خواهد شد.
Responsible Statecraft