سایمون تیزدال روزنامهنگار
بریتانیای خلوت همانند صحنه تصادفی است که ماشینهای رهگذر از دیدن آن شوکه شدهاند و با چشمانی پر از ترس و دلسوزی نگاه میکنند. دولتها با مشاهده کشورهای جهان هوشیار شده و فاصلهگذاری اجتماعی را به شیوه خود اجرا کردند. اما بریتانیا بار دیگر مرد مریض اروپاست.
سوءمدیریت مرگبار در پاندمی ویروس کرونا تنها دلیل قرنطینه بیشکوهی است که در آن قرار داریم. حمله ناگهانی بیماری کووید-19 سومین بلای طبیعی است که در سالهای اخیر در این کشور رخ داده. نخستین بحران، تصمیم بریتانیا برای خروج از اتحادیه اروپا بود. دومین بحران هم پیدایش دونالد ترامپ و سیاست آنارشیستی «اول آمریکا»ی اوست.
میزان مرگومیر به هر طریقی که محاسبه شود، چه در بریتانیا و چه در کشورهای دیگر، برداشت جمعی این است که رویکرد دولت جانسون یکی از بدترینها در جهان بوده و بعد از آمریکا در جایگاه دوم قرار دارد. ابراز همدردی با مشاهده مصیبتی که بریتانیاییها به آن گرفتار شدهاند، باعث شده جامعه بینالمللی انتقادهایش را پیش خود نگه دارد.
ایتالیاییها که کشورشان دیگر بزرگترین لکه سیاه روی نقشه اروپا نیست، میتوانند کمی نفس راحتی بکشند. مشاهده وضع ایتالیا، برداشت ناگفتهای را به همراه داشت که این کشور بهطور منحصر به فردی برای مقابله با این بیماری آمادگی نداشت. این دید عدهای در بریتانیاست. آنها فکر میکردند در برابر این بحران مقاوم هستند. آنها مثل همیشه به فرضیه ساختگی استثنا بودن بریتانیا اعتماد کرده بودند. به گفته بپه سورنینی، یکی از روزنامهنگاران روزنامه کوریر دلا سرا، قدیمیترین روزنامه ایتالیا که ازسال 1876 منتشر میشود، بریتانیا «به آنچه در اینجا اتفاق افتاده توجه کافی نکرد». اشاره او به دو سه هفته وخیمی بود که ایتالیا با ویروس کرونا مقابله میکرد. سورنینی میگوید: «بریتانیا مزیتی را از دست داد که سرنوشت و ایتالیا در اختیارش گذاشته بود؛ زمانی که شیوع ویروس کاملا واضح بود.»
پیشینه نگاهی که به بریتانیا بهعنوان «کودک دردسرساز» وجود دارد به قبل از دوران پاندمی برمیگردد، اما به واسطه آن به شدت تقویت شده است. برداشت بینالمللی از بریتانیا بهعنوان کشوری بینظم، ناخوشایند و دودستهای که به بدترین شکل اداره میشود، ریشه عمیقی در سالهای پرتلاطم سیاسی دارد که بعد از رفراندوم برگزیت درسال 2016 بهوجود آمد. امکان دارد کسانی که از بیرون نگاه میکنند، از دیدن شور و خشمی که به واسطه برگزیت بهوجود آمده، نتوانند درک درستی از بریتانیا پیدا کنند. اما بیکفایتی، ملیگرایی افراطی و تکبری که بریتانیاییها در جریان برگزیت نشان دادند، بسیاری از اروپاییها را ناامید کرد. کاملا غیرمنتظره بود. این دیدگاه دگرگون شده از بریتانیا، یا حداقل از دولت آن، بهعنوان شریکی که قابل اعتماد یا توانا و جدی است به داخل اروپا محدود نمیشود. با اینکه برگزیت روی فرضیه «بریتانیای جهانی» نهاده شده؛ تخریب شهرت هنگام تشکیل شبکهای از روابط تجاری جدید و پویا، فاجعهبار خواهد بود. نامطلوبتر از آن، شروع رکود اقتصادی است. سازمان تجارت جهانی پیشبینی میکند که روابط تجاری 34درصد کاهش پیدا خواهد کرد.
چیزی که جانسون و دامینیک راب، وزیر امورخارجه انگلیس، جرأت ندارند به آن اعتراف کنند، چون ممکن است فانتزیهایشان درباره برگزیت کاملا نابود شود، این است که آمریکای ترامپ غیرقابل اعتماد و در برخی موارد نهادی خصومتآمیز است. آمریکا تمایل دارد بریتانیا را تحقیر کند نه قدرتمند. انتخاب دوباره ترامپ در ماه نوامبر این کابوس را شدیدتر میکند.
شاید آخرین باری که بریتانیا به این شکل تنها، ترسیده، مریض، احاطه شده، بدون منابع و بودجه و جدا از دوستانش افتاده به 80سال پیش برمیگردد. همانطور که بریتانیا ماه آینده سالگرد پیروزی خود را در اروپا جشن میگیرد، امروز به معجزهای دیگر، استراتژی تازه و رهبران بهتری نیاز دارد.
منبع: گاردین