شماره ۱۹۶۸ | ۱۳۹۹ دوشنبه ۲۲ ارديبهشت
صفحه را ببند
بریتانیا، مرد مریض اروپا

سایمون تیزدال  روزنامه‌نگار
بریتانیای خلوت همانند صحنه تصادفی است که ماشین‌های رهگذر از دیدن آن شوکه شده‌اند و با ‏چشمانی پر از ترس و دلسوزی نگاه می‌کنند. دولت‌ها با مشاهده کشورهای جهان هوشیار شده‌ و ‏فاصله‌گذاری اجتماعی را به شیوه خود اجرا کردند. اما بریتانیا بار دیگر مرد مریض اروپاست. ‏
سوءمدیریت مرگبار در پاندمی ویروس کرونا تنها دلیل قرنطینه بی‌شکوهی است که در آن قرار داریم. ‏حمله ناگهانی بیماری کووید-19 سومین بلای طبیعی است که در سال‌های اخیر در این کشور رخ داده. نخستین بحران، تصمیم بریتانیا برای خروج از اتحادیه اروپا بود. دومین بحران هم پیدایش دونالد ترامپ ‏و سیاست آنارشیستی «اول آمریکا»ی  اوست. ‏
میزان مرگ‌ومیر به هر طریقی که محاسبه شود، چه در بریتانیا و چه در کشورهای دیگر، برداشت ‏جمعی این است که رویکرد دولت جانسون یکی از بدترین‌ها در جهان بوده و بعد از آمریکا در جایگاه ‏دوم قرار دارد. ابراز همدردی با مشاهده مصیبتی که بریتانیایی‌ها به آن گرفتار شده‌اند، باعث شده ‏جامعه بین‌المللی انتقادهایش را پیش خود نگه دارد. ‏
ایتالیایی‌ها که کشورشان دیگر بزرگ‌ترین لکه سیاه روی نقشه اروپا نیست، می‌توانند کمی نفس راحتی ‏بکشند. مشاهده وضع ایتالیا، برداشت ناگفته‌ای را به همراه داشت که این کشور به‌طور منحصر ‏به فردی برای مقابله با این بیماری آمادگی نداشت. این دید عده‌ای در بریتانیاست. آنها فکر می‌کردند در ‏برابر این بحران مقاوم هستند. آنها مثل همیشه به فرضیه ساختگی استثنا بودن بریتانیا اعتماد کرده ‏بودند. ‏ به گفته بپه سورنینی، یکی از روزنامه‌نگاران روزنامه کوریر دلا سرا، قدیمی‌ترین روزنامه ایتالیا که ‏از‌سال 1876 منتشر می‌شود، بریتانیا «به آنچه در اینجا اتفاق افتاده توجه کافی نکرد». اشاره او به دو ‏سه هفته وخیمی بود که ایتالیا با ویروس کرونا مقابله می‌کرد. سورنینی می‌گوید: «بریتانیا مزیتی را ‏از دست داد که سرنوشت و ایتالیا در اختیارش گذاشته بود؛ زمانی که شیوع ویروس کاملا واضح بود.»‏
پیشینه نگاهی که به بریتانیا به‌عنوان «کودک دردسرساز» وجود دارد به قبل از دوران پاندمی ‏برمی‌گردد، اما به واسطه آن به شدت تقویت شده است. برداشت بین‌المللی از بریتانیا به‌عنوان کشوری ‏بی‌نظم، ناخوشایند و دودسته‌ای که به بدترین شکل اداره می‌شود، ریشه عمیقی در سال‌های پرتلاطم ‏سیاسی دارد که بعد از رفراندوم برگزیت در‌سال 2016 به‌وجود آمد.‏ امکان دارد کسانی که از بیرون نگاه می‌کنند، از دیدن شور و خشمی که به واسطه برگزیت به‌وجود آمده، ‏نتوانند درک درستی از بریتانیا پیدا کنند. اما بی‌کفایتی، ملی‌گرایی افراطی و تکبری که بریتانیایی‌ها در ‏جریان برگزیت نشان دادند، بسیاری از اروپایی‌ها را ناامید کرد. کاملا غیرمنتظره بود. ‏ این دیدگاه دگرگون شده از بریتانیا، یا حداقل از دولت آن، به‌عنوان شریکی که قابل اعتماد یا توانا و ‏جدی است به داخل اروپا محدود نمی‌شود. با اینکه برگزیت روی فرضیه «بریتانیای جهانی» نهاده شده؛ ‏تخریب شهرت هنگام تشکیل شبکه‌ای از روابط تجاری جدید و پویا، فاجعه‌بار خواهد بود. نامطلوب‌تر ‏از آن، شروع رکود اقتصادی است. سازمان تجارت جهانی پیش‌بینی می‌کند که روابط تجاری 34درصد ‏کاهش پیدا خواهد کرد.   ‏
چیزی که جانسون و دامینیک راب، وزیر امورخارجه انگلیس، جرأت ندارند به آن اعتراف کنند، چون ‏ممکن است فانتزی‌هایشان درباره برگزیت کاملا نابود شود، این است که آمریکای ترامپ غیرقابل ‏اعتماد و در برخی موارد نهادی خصومت‌آمیز است. آمریکا تمایل دارد بریتانیا را تحقیر کند نه ‏قدرتمند. انتخاب دوباره ترامپ در ماه نوامبر این کابوس را شدیدتر می‌کند. ‏
شاید آخرین باری که بریتانیا به این شکل تنها، ترسیده،‌ مریض، احاطه شده، بدون منابع و بودجه و جدا ‏از دوستانش افتاده به 80‌سال پیش برمی‌گردد. همان‌طور که بریتانیا ماه آینده سالگرد پیروزی خود را در ‏اروپا جشن می‌گیرد، امروز به معجزه‌ای دیگر، استراتژی تازه و رهبران بهتری نیاز دارد.   ‏
منبع: گاردین


تعداد بازدید :  374