شماره ۱۹۶۰ | ۱۳۹۹ شنبه ۱۳ ارديبهشت
صفحه را ببند
باز هم قصه نرخ خرید تضمینی و باز هم گلایه گندمکاران
دَر به همین پاشنه بچرخد گندم نمی‌کاریم
گاه سیل، گاه خشکسالی و گاه آفت، تجربه‌ سال‌ها کشاورزی سیدمحمد است و همین باعث شده تا بگوید که تولید کشاورزی کاری پرخطر است. «کلی خرج می‌کنیم و یک‌دفعه همه از دست می‌رود، ولی ما قانعیم که بتوانیم نان حلالی بخوریم، اما این خطرها را هم که بگذرانیم، قیمت گندم اگر 2‌هزار و 500 تومان باشد، چیزی برای کشاورز نمی‌ماند.»

   [امیرحسین احمدی] اگر تگرگ بر زمین نریزد، اگر سیل دوباره هجوم نیاورد، اگر دسته ملخ‌ها بر سر محصولات صف‌آرایی نکنند و باز هم اگر و اگر و اگر دوباره همان حکایت همیشگی برای کشاورزان تکرار می‌شود. همان قصه ملال‌آور که روایتی جز بهایی کم برای زحمتی زیاد نیست. همان گندم‌خر معروف؛ دولت. همان خریداری که هر ‌سال نرخی تعیین می‌کند و بر سر یک‌یک زمین‌های کشاورزی می‌رود تا دانه‌ای گندم هدر نرود. نرخی که گاه آن‌قدر پایین است که نه مقدارش کفاف زندگی را می‌دهد و نه به چیزی شبیه است که حاصل دسترنج می‌نامندش.
پاییز و زمستان‌ سال 97 گذشت، بهار 98 از راه رسید که دولت نرخ خرید تضمینی گندم را‌ هزار و 700 تومان اعلام کرده بود. نرخی که اعلام آن صدای کشاورزان چهار گوشه کشور را بلندکرد. اما با این حال دولت این صدا را شنیده یا نشنیده شروع به خرید گندم کرد. زمین به زمین، روستا به روستا و استان به استان. تنها نگرانی دلال‌ها بودند. دلال‌هایی که ممکن بود زودتر از دولت به سر زمین‌ها برسند و گندم کشاورزان را به چنگ بیاورند. با این حال قیمت‌ هزار و 700تومان نرخی نبود که کشاورزان بخواهند به آن تن دهند و از سوی دیگر هزینه‌های زندگی آنان را هم تأمین نمی‌کرد، اما گندم کشور تا حدودی تأمین شد.

عطا‌ءالله‌ هاشمی، رئیس بنیاد ملی گندمکاران ایران در آذر‌ سال98 گفته بود که «میزان گندمی که در‌ سال زراعی 98-97 برداشت شده است، به 14‌میلیون تن می‌رسد»، گندمی که در 4‌میلیون هکتار زمین دیم و 2‌میلیون هکتار زمین آبی به عمل آمده بود.  از این مقدار گندم، 7‌میلیون و 780‌هزار تن گندم خرید تضمینی شد، بخشی از آن را هم صنایع خریدند و مقداری دیگر شد خوراک دام و طیور.
بخشی از گندم اما در دست کشاورزان و سلف‌خران باقی ماند.‌ هاشمی گفته بود که اغلب کشاورزان خرده‌مالک هستند. کشاورزی که حدود 5 تن گندم دارد، در انبار خانه‌اش از آن نگهداری می‌کند و نیازی به اجاره انبار ندارد.
بر اساس آمار هر ایرانی در یک‌سال نزدیک به 135 کیلوگرم گندم به‌طور میانگین مصرف می‌کند و با احتساب جمعیت 80‌میلیون نفری کشور این رقم به آن معناست که مصرف گندم کل کشور به 11‌میلیون تن می‌رسد. خرید بیش از 7‌میلیون تن گندم در‌ سال97 و نیاز کشور به 11‌میلیون تن از این محصول این نکته را نشان می‌دهد که باوجود تولید 14‌میلیون تن گندم در‌ سال زراعی 98-97 باز هم کشور مجبور به واردات شده است. نکته‌ای که صیاد ذوالفقاری، کارشناس بخش کشاورزی هم بر آن صحه می‌گذارد. «‌سال 97 در محصول گندم نه‌تنها به اندازه نیاز داخل بلکه مازاد بر آن هم تولید داشتیم، اما درنهایت دولت مجبور به واردات 3‌میلیون تن گندم شد.»
در تمام دنیا نزدیک به 750‌میلیون تن گندم در هر ‌سال زراعی در گوشه‌گوشه جهان تولید می‌شود که از این میزان چیزی بین 85 تا 90‌درصد گندم در کشورهای تولیدکننده مصرف می‌شود و حدود 10 تا 15‌درصد باقی‌مانده در معرض تجارت جهانی قرار می‌گیرد. در ایران بسته به میزان تولید و البته میزان گندمی که دولت بتواند بخرد، هر‌ سال به مقداری از واردات نیاز هست یا نیست. در دهه 90 بیشترین میزان خرید گندم از خارج کشور در‌ سال 93 رقم خورد که بیش از 6‌میلیون و 244‌هزار تن گندم خریداری شد. اما واردات گندم فقط مختص‌ سال 93 نبود، در‌ سال92 نیز 5میلیون‌و500‌هزار تن گندم به بندرهای ایران رسید و در‌ سال 92 هم نزدیک به 4‌میلیون تن گندم بار کامیون‌ها شد و از جاده‌های مختلف گذشت تا به سیلوها برسد.
واردات انجام می‌شد تا‌ سال 94 که کشاورزان بر اثر سیاست‌گذاری‌های پیشین شروع به کشت گندم بیشتری کردند و سیلوهای کشور از گندم‌های داخلی بیشتری پر شد. اما همچنان یک پرسش باقی ماند. آیا قیمت خرید تضمینی گندم کفاف هزینه‌های تولید آن را می‌دهد؟ همان حکایت همیشگی، همان قصه‌ای که هر‌ سال دوباره از نو تعریف می‌شود، بی‌آن‌که کم‌وکیف آن تغییر کند، در‌ سال زراعی 99-98 هم روایت شد.
آسید محمد نزدیک 500 هکتار زمین گندم در خوزستان دارد. این روزها که کمباین در مزرعه‌اش خوشه‌خوشه گندم‌ها را به دندان می‌گیرد، خرمن و بسته‌های کاه را دسته‌دسته می‌کند، خرمن‌هایی که برای هر کیلو از آنها دولت قول 2‌هزارو500 تومان داده است. «ما از سرناچاری گندم می‌کاریم. پارسال می‌گفتند کیلویی 1700 تومان و امسال هم اول گفتند هر کیلو گندم 2‌هزار و 200 تومان و بعد از کلی برو و بیا و بگیر و ببند قیمت گندم 2هزارو500 تومان شد.»
اما سیدمحمد می‌گوید که نرخ جدید دولت باز هم کفاف هزینه تولید گندم را نمی‌دهد. «کشاورز جماعت به چندرغازی قانع است. اگر بخواهی بحث اقتصادی بکنی، مثل آدم‌هایی که شهر کار می‌کنند و سوپرمارکت دارند و سودشان بالاست، بحث علی‌حده‌ای است، ولی کشاورز قانع است.».
گاه سیل، گاه خشکسالی و گاه آفت، تجربه‌ سال‌ها کشاورزی سیدمحمد است و همین باعث شده تا بگوید که تولید کشاورزی کاری پرخطر است. «کلی خرج می‌کنیم و یک‌دفعه همه از دست می‌رود، ولی ما قانعیم که بتوانیم نان حلالی بخوریم، اما این خطرها را هم که بگذرانیم، قیمت گندم اگر 2‌هزار و 500 تومان باشد، چیزی برای کشاورز نمی‌ماند.»
این روزها دلال‌ها و سلف‌خرها زیاد به سر زمین‌ها می‌آیند. می‌آیند که گندم بخرند، اما رضای جوان که امسال 10 هکتاری گندم کاشته است، می‌گوید: «خیلی اصرار می‌کنند، ولی دولت بالاسرمان است و نمی‌گذارد به دلال‌ها گندم بدهیم.» رضا می‌گوید که عملکرد گندم‌هایی که کاشته است، تقریبا سه تن در هکتار است و سودی ندارد و اگر امکاناتی داشت تا عملکرد گندمش را بالا می‌برد، می‌شد حداقل به هزینه‌ای برای یک‌سال زندگی چشم دوخت.
نکته‌ای که سیدمحمد هم آن را به نحوی دیگر بازگو می‌کند. «من 500 هکتار زمین دارم و کاپیتان تیم‌ملی گندمکارها هستم. عملکردم با عملکرد بقیه فرق می‌کند، عملکرد کشاورزان استان خوزستان سه تن در هکتار است. یکی مثل من که بیشتر تولید می‌کند، کمتر هم ضرر می‌بیند، اما متوسط کشت گندم سه تن است و سه تن می‌شود 7‌میلیون و 500‌هزار تومان در هکتار و  اگر بخواهید کرایه زمین را هم حساب کنید و ... تقریبا هر هکتار گندم از 7‌میلیون تومان هم بیشتر آب می‌خورد.»
«شورای اقتصاد مانع یک قیمت درست برای گندم می‌شود وگرنه نظر وزارت جهاد نظر ما است، ولی شورای اقتصاد می‌گوید من به فکر نان مردم هم هستم و حساب نمی‌کند که سوبسید این نان را از جیب کشاورز می‌دهد. مگر کشاورز جزو مردم نیست که دست تو جیبش می‌کنند؟» این را سیدمحمد می‌گوید و از این گلایه دارد که هزینه‌های کشت هم از‌ سال گذشته بالا رفته است. «کمباین امسال کم است و با‌ هزار مکافات به شکل نوبت‌بندی گندم را با تأخیر برداشت می‌کنیم. این چندرغازی که روی قیمت گندم آمده، از آن ‌طرف هزینه‌هاش هم 10 بار بالا‌تر رفته است. پارسال هر کمباین 200‌هزار تومان می‌گرفت که گندم درو کند، امسال می‌گویند 400‌هزار تومان یا 500‌هزار تومان یعنی دوبرابر پارسال.»
قیمت تضمنی گندم که پارسال ‌هزار و 700 تومان بود و امسال به 2هزار و 500 تومان رسیده است، یعنی حدود 47‌درصد افزایش قیمت داشته است، با این حال سجاد سعیدی‌پور، دبیر بنیاد ملی گندمکاران استان خوزستان می‌گوید که عرضه و تقاضا قیمت تمام‌شده گندم را بالا برده و دولت این مسأله را نادیده گرفته و این نرخ 2هزار و 500 تومان گندم هم حاکی از همین است. «بخش اعظم هزینه‌های گندم متأثر از عرضه و تقاضاست و دولت بر آن تأثیر ندارد. برای مثال قیمت کود افزایش یافته، هزینه‌های نگهداری تراکتور چندین برابر شده است و برای کشاورزی که خودش زمین ندارد، قیمت اجاره زمین هم بالا رفته است.»
به گفته سعیدی‌پور نرخ گندم نه براساس کمیت که باید براساس کیفیت آن باشد. «وقتی نرخ همه نوع گندم یکی است و کشاورز براساس کمیت و عملکرد محصولش در واحد سطح سود می‌کند یا ضرر می‌برد، آن بخش از کشاورزان که گندم دیم دارند، ضرر بیشتری خواهند دید.»
اما پرسش اینجاست که چرا دیمزارها از قیمت 2‌هزار و 500 تومان آسیب بیشتری خواهند دید؟ سعیدی‌پور ابتدا می‌گوید که بیش از 60‌درصد زمین‌های کشور دیمزار هستند و عملکرد گندم در دیمزار چیزی بین 800 کیلو تا یک تن است، این درحالی است که در یک زمین آبی دست‌کم سه تن گندم به عمل می‌آید. «اگر کسی در دیمزارش یک تن هم تولید کند و بخواهد هر کیلو را 2‌هزار و 500 تومان بفروشد، چطور می‌خواهد هزینه زندگی خود را در طول یک‌سال تأمین کند؟»
سعیدی‌پور که خودش امسال 20 هکتار گندم کاشته است، می‌گوید: «اگر همین گندمی را که ما می‌کاریم، بخواهند از خارج بیاورند، باید برای هر کیلو حداقل 4‌هزار تومان هزینه کنند، اما انگار که در این کشور باید برای کشاورزان اوکراینی، برزیلی و روسی هزینه شود و نه کشاورزان ایران.»
سعیدی‌پور می‌گوید اگر کشاورزی زمین داشته، صاحب تراکتور و ادواتش هم کامل باشد، برای کاشت هر هکتار گندم باید چیزی بین دو‌میلیون و 500‌هزار تومان هزینه کند. «این قیمت جدای از کرایه زمین و پول حمل‌ونقل و بیمه و... است. آنها به جای خود.»
دست‌آخر دبیر بنیاد ملی گندمکاران خوزستان که با دودوتاچهارتای هزینه‌ها و درآمدهای گندم از کشت این محصول اساسی برای ‌سال آینده منصرف شده است، می‌گوید: «نسبت به ‌سال گذشته 100‌درصد افزایش قیمت داشتیم. دولت فقط می‌گوید من بذر و کود یارانه‌ای گرفتم و قیمت گندم هم همین است که خودم می‌گویم. اما چقدر از کشاورزان می‌توانند کود یارانه‌ای بگیرند؟ در ثانی دولت هزینه‌های دیگر را هم نمی‌بیند و توجهی به تورم بازار ندارد. اوضاع به این منوال پیش برود، ‌سال دیگر باید گندم وارد کشور شود. مثل سال‌های قبل که از 20 کشور دنیا باید گندم می‌خریدیم. 20 کشوری که خودشان تولیدکننده گندم نبودند و فقط دلالی می‌کردند.»  
صیاد ذوالفقاری، کارشناس کشاورزی است. خودش مزرعه‌ای 80 هکتاری در شاهرود دارد و اگرچه گندم‌هایش امسال از تگرگ بی‌امان شاهرود جان سالم به در برده‌اند اما صیاد می‌داند که از قیمت دو‌هزار و500 تومان گندم هم فراری نیست. «تا یک انقلاب و دگردیسی  ساختاری در کشاورزی ایران رخ ندهد و تغییراتی از صفر تا 100 در علم کشاورزی و تکنولوژی ایجاد نکنیم، هر‌سال  همین داستان را خواهیم داشت.»
بنا به گفته ذوالفقاری، مطالعات جامع بر مسأله الگوی کشت یکی از مهم‌ترین راهکارهایی است که برخی حتی معنی آن را هم به درستی فهم نکردند. «اگر مطالعاتی جامع نداشته باشیم و نیاز داخل و توان تولید را نسنجیم و توان خاک و اقتصاد و میزان آب را نبینیم، هر‌سال همین داستان را داریم. همان بحث تکراری الگوی کشت که خیلی درک درستی از آن ندارند و فکر می‌کنند تعیین الگوی کشت یعنی فلانی خیار بکارد، آن یکی گندم و دیگر جو و این شد تمام الگوی کشت.»
اما از نظر ذوالفقاری در هر منطقه معیارها و متغیرهای پیچیده‌تری از نوع محصول برای الگویی از کشت وجود دارد؛ «اول باید مقدار نیاز محصولات استراتژیک را بسنجیم و دوم توان تولید را درنظر بگیریم و سوم توان تولید آب و هوایی و اقتصاد را بسنجیم و تاریخ کشت هر منطقه را بررسی کنیم و همچنین درک دقیقی از میزان استفاده از مکانیزاسیون و کاربرد ماشین‌های کشاورزی داشته باشیم تا بتوانیم الگویی از کشت ارایه دهیم».
از نظر او نبود همین معیارها باعث می‌شود که کشاورزان و دولت هر‌سال بر سر میز مذاکره بنشینند و دست‌آخر کشاورزان سرخورده و خسارت‌دیده به سر زمین‌های خود بازگردند. «همین می‌شود که در سالی مثل‌ سال 98-97 ما با کمبود آب، مازاد بر نیازمان گندم تولید می‌کنیم و دست‌آخر هم دولت مجبور است سه‌میلیون تن گندم وارد کند.»
ذوالفقاری راه چاره را در رسیدن قیمت محصولات کشاورزی به قیمت تمام‌شده جهانی می‌داند. «راحت‌ترین کار برای ما این است که همه چیز را به قیمت جهانی نزدیک کنیم؛ یعنی اگر ما بتوانیم به اندازه نسبت میانگین جهانی تولید داشته باشیم، چه از لحاظ تکنولوژی و چه از لحاظ تأسیسات و چه از لحاظ علمی، می‌توانیم قیمت محصولات را به نرخ جهانی بفروشیم و از آن‌طرف دستمزد کارگر و هزینه‌های تولید را هم به قیمت جهانی بدهیم.»
ذوالفقاری که خودش کشاورز است، می‌گوید گندم فقط 47‌درصد افزایش قیمت داشته است، درحالی ‌که کود یا ماشین‌آلات کشاورزی بین 100 تا 150‌درصد گران‌تر شده‌اند. «کارگر روزمزدی که پارسال در این فصل روزانه 30‌هزار تومان کار می‌کرد، امسال هر روز 100هزارتومان می‌گیرد و این یعنی افزایش قیمت گندم عقب‌تر از هزینه‌های کاشت و داشت و برداشت آن است.»
پارسال که برخی از کشورزان با حساب قیمت ‌هزار و 700 تومان به دولت گندمی ندادند، یا گندم‌های‌شان را انبار کردند یا به سلف‌خران فروختند. در واقع بخشی از گندم به سیلوها نرسید و در انبارهای مزارع ماند. ذوالفقاری می‌گوید که اگر امسال قیمت متعادل نشود، جدا از آنکه عده‌ای دیگر گندم نخواهند کاشت، کشاورزان بیشتری هم گندم خود را به دولت نمی‌دهند. «تجربه‌ای است که کشاورزان یاد گرفتند و افراد بیشتری وارد می‌شوند؛ یعنی باید داخل مازاد تولید را داشته باشیم اما دولت با ادعای تحریم و مشکل ارز مجبور باشد گندم وارد کند و وقتی کسی این را می‌بیند، می‌گوید لابد رانتی در کار است که حاضرند با قیمت سنگین‌تر گندم وارد کنند.
او همچنین از این می‌گوید که مراکز مهمی همچون فائو زنگ خطر قحطی در ایام کرونا را به صدا درآورده‌اند. «پیش‌بینی این است که تا پایان فصل قیمت گندم و شکر و سایر محصولات استراتژیک به چند دلیل بالا می‌رود؛ یکی کرونا و دوم بلایای طبیعی».
به شرط‌ها و شروط‌ها. ما به دلیل شرایط خاص تحریم و ارزش پولی در اصل از لحاظ فنی و فناوری 80‌سال پیش با دنیا رقابت می‌کنیم، که محصول ارزان‌تر بدهیم. الان دنیا از لحاظ تکنولوژی تولید و کشت و خاکبرداری از ما جلو‌تر است و ما باید برای اینکه روند را حفظ کنیم و با قیمت‌های نزدیک به قیمت جهانی کار کنیم و متغیرهای دیگر را هم درنظر بگیریم و به چیز متعادلی برسیم، به شرط اینکه به علم و تکنولوژی و امکانات به‌روز دنیا نزدیک شویم.
کشاورزان دلخوشند که واسط رزق بین خالق و مخلوق هستند. این را جعفر می‌گوید که خودش در خوزستان زراعت گندم دارد. «از کرمانشاه و همدان و اصفهان هرجا از آدمی و چهارپا و مورچه از این گندم می‌خورند. این نعمتی است که خدا ارزانی ما کشاورزها داشته ولی نعمت خدادادی چرا باید بلای جانمان بشود؟»
جعفر می‌گوید کشاورزان منطقه بیشتر دوست دارند شلتوک بکارند تا گندم. «بخواهی حسابش را بکنی، عملکرد گندم از شلتوک بیشتر است ولی شلتوک قیمتش خوب است؛ یعنی هم کشاورز چیزی گیرش می‌آید و هم مالک زمین.»
اما اوضاع در کشت گندم به همین سادگی‌ها نیست. جعفر پیش خودش که حساب می‌کند، حرف بقیه کشاورزان را بازگو می‌‌کند. «حساب کردم کسی که زمین از خودش باشد و تراکتور هم داشته باشد و ادوات هم داشته باشد، دست‌آخر سود ناچیزی می‌گیرد، چه برسد به اینکه زمین کرایه کند که دیگه او حالش واویلا است.»
تمام داد جعفر این است که «به پیر به پیغمبر کشاورز نمی‌خواهد سرمایه‌دار شود و فقط می‌خواهد نون حلال سر سفره‌اش ببرد.» ما می‌خواهیم امرارمعاش کنیم. یک‌سال هم زحمت کشیدیم. با این قیمت‌ها که هر‌سال می‌دهند و امسال هم با افزایش گرانی و... تورم موجود دادند، با گندم کیلویی دو‌هزار و 500 تومن نمی‌شود زندگی گذراند.»
لختی صدایش بالا می‌رود، گویی که شاکی است از اینکه نان مردم را تأمین می‌کند ولی کسی حواسش به سفره او نیست. «کسی نمی‌پرسد کود کیسه‌ای چند است؟ کود دولتی کیسه‌ای 56‌هزار تومان، ولی مگر گیر می‌آید؟ باید برویم بازار آزاد بخریم کیسه‌ای 127 تومان. فصل کودپاشی که برسد، تا 130 تومان هم می‌رود. خود من دیروز از شیراز برایم کود آوردند هر کیسه 127‌هزار تومان ناقابل. مثلا فرض کنید امسال برداشت گندم را انجام می‌دهیم، پارسال به یک تریلی 25 تنی 650‌هزار تومان کرایه دادیم تا برسد به سیلو. امسال با‌ هزار مکافات با یک‌میلیون و 200‌هزار تومان راضی‌اش کردیم؛ یعنی دوبرابر شده». جعفر تولید مکانیزه داشته و کارشناسی کشت کرده و توانسته 5 تن محصول در هکتار داشته باشد. «در خوزستان ما متوسط آبی سه تن است. کسی که 5 تن برمی‌دارد، یِر به یِر می‌شود یا سود ناچیزی می‌برد اما او که سه تن از دیمزار برمی‌دارد، کارش ضرر در ضرر است».


تعداد بازدید :  381