[امیر بهاری ] «سِفرِ عُسرت» حدود 11سال پیش در یکی از مهمترین فرازهای تاریخ معاصر ایران منتشر شد؛ فرخزاد لایق، آهنگساز این آلبوم برای نخستین اثرش جمعی از بهترین نوازندگان (ارسلان کامکار،بیژن کامکار، سیامک آقایی، همایون نصیری،شروین مهاجر و...) را با آواز شهرام ناظری همراه کرد تا با چیدمانی درخشان از اشعار مهدی اخوان ثالث، محمدرضا شفیعیکدکنی، احمد شاملو و هوشنگ ابتهاج تجربه زیسته خویش را روایت کند، حماسهای که درسال 1388 به بازار آمد.
«سِفرِ عُسرت» چندینسال در وزارت ارشاد ماند تا مجوز بگیرد و وقتی منتشر شد، جامعه ایرانی مویهگوییهای شهرام ناظری را نتوانست بهدرستی بشنود، در صورتی که این منظومه موسیقایی کاملا منطبق با حال و هوای آن روزها بود.
آلبوم با نغمه تکرار شونده ساز عُود آغاز میشود و بعد از همراهی کمانچه و سهتار، شهرام ناظری با این عبارتها کلام را آغاز میکند: «موجها خوابيدهاند، آرام و رام/ طبل طوفان از نوا افتاده است...». و از همان آغاز به خوبی مخاطب را آماده میکند تا در این سفر تغزلی به اکتشاف شخصی خود برسد. لایق در این آلبوم تلاش کرده تا زاویه نادیدهای از موسیقی آوازی ایران را نشان دهد. بهعنوان نمونه در قطعه دوم (روایت) مسیر کلام برگرفته از الگوی ساز و آواز ایرانی است اما لایق با ساختن دورهای ریتمیک (گروُو) برای سازهای مختلف در کنار تمبک تجربه جالبی در این بستر به انجام میرساند. آلبوم به واسطه طراحی پر فراز و فرودش، جذاب و شنیدنی است.
«سِفرِ عُسرت» با «پایان شاهنامه»ِ اخوان ثالث آغاز میشود و با غزلی از ابتهاج به پایان میرسد: «آن سرخ و سبز سايه بنفش و کبود شد /سرو سياه من ز غروب چمن بگو» و در حقیقت راوی اندوه و عصیانی معاصر است.