[یونس قیصیزاده| دانشجوی دكترای روانشناسی] احتمالا در این روزهای تلخ، تصویر تشییعجنازه مظلومانه درگذشتگان را دیدهاید كه به دلیل شیوع كرونا و رعایت نكات ایمنی و بهداشتی با حضور خانواده به خاك سپرده میشوند و بازماندگان نالان از این مصیبت با چشمان گریان به تنهایی خانه پناه میبرند. نه از مراسم ختم خبری هست و نه از همدردی حضوری و ابراز تأسف دوستان و نزدیكان و امكان برگزاری سنتهای فرهنگی عزاداری در ایران.
بهطور متوسط ماهانه حدود ٣٠هزار نفر دركشور فوت میكنند و خانوادههای بسیاری را دچار غم و اندوه میكنند، بنابراین میتوان گفت كه در این مدت شیوع كرونا دهها هزار خانواده بدون برگزاری مراسم سوگواری، تنها در از دستدادن عزیزی، سر در گریبان كرده و در سكوت اشك ریختهاند، اتفاقی كه روانشناسان بیم خطر مبتلاشدن بسیاری از آنان به افسردگی را در آینده دارند.
برگزاری مناسک و مراسمی مانند تشییعجنازه و خاکسپاری و انجام مراسم ختم و هفتم و چهلم در مرگ عزیزانمان از جنبه حمایتگری آن مهم است، بهطوریکه بتوانیم غم از دستدادن عزیزانمان را با حمایت و محبت و همدردی بستگان و دوستان و آشنایان پشتسر بگذاریم و قطعیت مرگ و پیامدهایش را بپذیریم و به این طریق فرد سوگوار با فقدان پیشآمده، سازگار شود، به مرور خاطرات جدید تلخ و شیرین اما عمدتا مثبت درباره متوفی در حافظه مشغول شود و شخص داغدیده بتواند به زندگی عادی خود برگردد. اكنون و در شرایط کرونایی این مراسم حمایتگرانه از داغدیدگان دریغ شده و بنابراین آنها ممکن است نتوانند مراحل عرفی روبهروشدن با مرگ عزیزان خود و فرآیند سوگواری را بهطور طبیعی طی کنند و از عهده درک هیجانی آن برآیند.
در چنین مواقعی است كه بیم به وجود آمدن اختلال سوگ كه در طبقه اختلالات افسردگی قرار دارد، به وجود میآید كه در آن فردی که به تازگی سوگوار شده است، حالات و افکاری شامل بیقراری، احساس پوچی و ملال، خشم و نفرت ناشی از فقدان، بیخوابی ، کاهش وزن، اختلال در توجه و حافظه، از دستدادن میل به زندگی، نشخوار فکری و اشتغال ذهنی شدید نسبت به فرد متوفی، نپذیرفتن مرگ او، درد روانی شدید، بیحسی و کرختی، مقصردانستن خود در مرگ او، دوری از عواملی که او را به یاد عزیز ازدسترفته میاندازد، تمایل به مرگ برای پیوستن به عزیز از دسترفته، بیاعتمادی به دیگران، احساس تنهایی، سردرگمی در مورد هویت شخصی و بیعلاقگی به آینده را تجربه میکند.
بنابراین به نظر میرسد كه ضروری است درشرایط كنونی كه امكان تسلی خاطر حضوری بازماندگان فراهم نیست، برنامهها و مراسمی انجام گیرد تا بتوانند ناراحتی تجربه سوگ با غم و اندوه را در حد طبیعی و بهنجار محدود كرده و از تبدیلشدن آن به اختلال سوگ پایدار و دیگر اختلالات ناشی از فقدان، جلوگیری كند و فرد داغدیده را در این بحران و غرقنشدن در افكار ویرانگر و برگشت به زندگی روزمره و از سرگرفتن شغل و تحصیل و فعالیتهای سازنده، پس از دوره سوگواری كمك کند.
با تكیه بر تكنولوژیهای جدید ازجمله امكانات فضای مجازی شاید بتوان در این شرایط كرونایی، با انجام سوگواری مجازی جمعی و با حضور خانواده متوفی، كاركردهای فرهنگی و مزایای انجام مناسك سوگواری حضوری را به این فضا منتقل کرد و بدین وسیله تسلیبخش خانوادههای داغدار شد.
خوشبختانه امكانات كنونی برنامههای فضای مجازی همانند اینستاگرام و آشنایی و استفاده فراگیر از آن، این موقعیت را در اختیار همگان گذاشته كه بتوانند برنامههای زنده با حضور جمع كثیری از افراد ترتیب دهند و بجاست كه در جهت ترویج سوگواری مجازی برای همدردی با داغدیدگان و حمایت عاطفی و هیجانی از آنها بكوشیم و به این وسیله از شوك این فقدانها بكاهیم و به آنها كمك كنیم تا فرآیند سوگ (شوك، انكار، خشم و غم شدید) برای رسیدن به مرحله نهایی سوگ یعنی پذیرش موقعیت پیشآمده را بهتر طی كنند.