[راضیه زرگری] جامعهشناسان کلاسیک مانند دورکیم، وبر و زیمل در تصویری که از جامعه مدرن ارایه میکنند، از فردگرایی فزاینده جوامع ابراز نگرانی کردهاند؛ به این مفهوم که در جامعه امروزی انسانها تنها به مسائل خود میاندیشند و تعهدات اجتماعی از جامعه مدرن رخت بربسته است. همانطور که فردگرایی چالش امروزی در مسیر تعهد، مشارکت جمعی، احساس تعلق و مسئولیتپذیری اجتماعی است، رویکرد سودمحور در بنگاههای اقتصادی هم چالشی بر سر راه مسئولیتپذیری شرکتهاست. با این حال، بنگاههای اقتصادی که از دیرباز تنها مسئولیتپذیریشان در کسب سود بیشتر بوده است، راه بسیاری را در مسیر توسعه اجتماعی و فرهنگی طی کردهاند تا به مسئولیت اجتماعی و محیطی خود در قبال جامعهای که در آن مشغول فعالیت اقتصادی هستند برسند. مسئولیت اجتماعی همان توجه به محیط اطراف، مردم جامعه و مسئول دانستن خود در قبال ناملایمات روزگار است. در این میان، مسئولیت اجتماعی شرکتی را میتوان همراستا با مفهوم اخلاق کسبوکار بررسی کرد که حدود سال 1970 شروع به شکلگیری کرد. امروزه شاهدیم که شرکتهای متعدد با هر مقدار ظرفیت و درآمد، از تلاشهایی صحبت میکنند که به توسعه اجتماعی و انسانی کمک میکند؛ برای مثال شرکتی انتشار گازهای گلخانهای خود را کاهش میدهد؛ یکی دیگر بخشی از سود خود را صرف بازیافت و مدیریت ضایعات میکند؛ دیگری تسهیلات مراقبت از کودکان را بهصورت رایگان برای کارگران خود فراهم میکند؛ یکی دیگر با کمک نهادهای غیر دولتی در زمینه پروژههایی با هدف کاهش فقر یا مبارزه با ایدز تلاش میکند. در نظر داریم در صفحه آموزش هر از گاهی در مورد مسئولیت اجتماعی و تجربههایی از این مفهوم در کشورمان صحبت کنیم؛ مفهومی که بیارتباط با بشردوستی و کمک به همنوع نیست.
در طول چند دهه گذشته جوامع به میزان قابل ملاحظهای به مقولاتی همچون کنترل آلودگی هوا و صوت، ایمنی و سلامت محیط کار، فرصتهای برابر استخدامی برای اقلیتها و زنان و کیفیت و ایمنی تولیدات توجه کردهاند. به این ترتیب، دیگر خواستههای شهروندان از شرکتهای اقتصادی، صرفا به خواستههای بازاری و اقتصادی محدود نمیشود، بلکه اکنون شرکتها و سازمانهای مختلف با دامنه وسیعی از مسئولیتهای ورای بازار روبهرو هستند که بعضی از آنها به دغدغههای اجتماعی متنوع جامعه مربوط است. مسئولیت اجتماعی با کارهای خیریهای و موضوعات اینچنینی هم شبیه است و هم متفاوت؛ شاید خیلیها مفهوم درست مسئولیت اجتماعی را درک نکرده باشند.
سعید شمیرانی جوانی است که چند سالی در حوزه مسئولیت اجتماعی شرکتی فعالیت کرده است. او در گفتوگو با «شهروند» به مفهوم صحیح مسئولیت اجتماعی اشاره میکند: «تصور عموم شاید این باشد که در قالب مسئولیت اجتماعی، شرکتها و برندهای معتبر بخشی از درآمد یا سود خود را صرف امور خیریه میکنند؛ این اشتباه است. اگر بخواهیم شفاف بگوییم، پشت همه مسئولیت اجتماعی برندها و شرکتهای بینالمللی، هدفی تبلیغاتی وجود دارد. »
در جامعه ما کسانی که دورتر هستند و نگاه تخصصی به این حوزه ندارند تصورشان از این مفهوم شاید همین باشد که همه شرکتهای بنام، خیریهای برای کمک به نیازمندان و همدردی در بحرانها دارند. به گفته این کارشناس حوزه مسئولیت اجتماعی، «CSR» در حال حاضر برای شرکتها یک الزام محسوب میشود؛ یعنی آنها وظیفه دارند بخشی از سود سالیانهشان را صرف امور مردمدوستانه کنند. کسانی که از دور این مفهوم را میبینند به قول معروف بهبه و احسنت میگویند؛ البته بطن کار هم بهطور کلی بد نیست؛ اما قطعا یک هدف تبلیغاتی پشتش وجود دارد.
وجه تمایز مسئولیت اجتماعی با فعالیت سازمانهای مردمنهاد و امور خیریه این است که در کارهای خیر و بشردوستانه هیچ الزامی وجود ندارد، یعنی کاری است کاملا داوطلبانه بدون هیچ چشمداشت و پاداشی. اما مسئولیت اجتماعی شرکتی در حال حاضر یک الزام است؛ ظرفیتی که برندها از آن استفاده تبلیغاتی هم میکنند. ذات کار خوب است و نیت خیر در آن وجود دارد، اما سوال اینجاست اگر الزامی وجود نداشت هم شرکتها خودشان را در قبال امور بشردوستانه جامعه مسئول میدانستند یا نه؟ شمیرانی از تجربه خود در آژانسهای تبلیغاتی کمک به مسئولیت اجتماعی میگوید: «ما ایدههای جذاب در موضوع مسئولیت اجتماعی به شرکتهای بزرگ میدادیم تا آنها بتوانند پیش مخاطب بیشتر طرفدار پیدا کنند.»
پس بهطور کلی کاری که انجام میشود، فرآیندی مثبت است؛ صرف نظر از هر نیتی که پشت آن نهفته است، یعنی دستگیری از نیازمند انجام و در جامعه یک گام به جلو برداشته میشود. این کارشناس حوزه مسئولیت اجتماعی از نقش افراد و گروهها در قبال این مفهوم میگوید: «شرکتها یا گروههای اقتصادی یا حتی افراد حقیقی در این میان مسئول هستند که علاوه بر جذب مخاطب عمیقا به دنبال کشف معضلات و مشکلات جامعه و مردم جامعه باشند تا کاری که انجام میدهند اثربخشی درستی داشته باشد؛ برای مثال یکی از شرکتهای خارجی لوازم صوتی و تصویری که در ایران بسیار شناختهشده است، در راستای مسئولیت اجتماعی در چند سال گذشته پروژهای تعریف کرده بود که طی آن در روستاهای دورافتاده برای افراد نابینا کتابخانه صوتی با تجهیزات کامل تهیه و در تمام این مراکز بنر تبلیغاتی شرکت خودش را هم نصب میکرد.»
رابطه برنده - برنده و خلق ارزش مشترک
میتوان گفت بهنوعی مفهوم مسئولیت اجتماعی شرکتها این است که چگونه از طریق کسبوکار مسئولانه ثروت ایجاد کنیم. بنابراین مسئولیت اجتماعی شرکتها رفتارهای تجاری شرکت، حوزه کارکنان، مشتریان، پیمانکاران، محیط زیست و کل جامعه را در برمیگیرد. بنابراین یک رابطه برنده - برنده و خلق ارزش مشترک هم برای جامعه و هم برای بنگاه، زیربنای مفهومی موضوع مسئولیت شرکتی است. در سالهای گذشته ابزارهایی مثل استانداردها، دستورالعملها، معاهدهها، برچسبها و نرمافزارهایی ایجاد شده تا بتواند چارچوبی به وجود بیاورد که شرکتها در آن مسئولانهتر رفتار کنند، بنابراین موفقیت کسبوکار با پیشرفت جامعه ارتباط مستقیم دارد؛ مثلا چرا شرکت مایکروسافت و بنیاد گیتس در بازار آفریقا سرمایهگذاری میکند، زیرا در صورت جهش از یک سطح توسعه به سطحی دیگر بازار آفریقا به بزرگترین بازار محصولات مایکروسافت تبدیل خواهد شد. مسئولیتهای اجتماعی بنگاهها را در دستههای مختلف طبقهبندی میکنند.
این مسئولیتها جوانب اصلی فعالیت و عملکرد یک سازمان را در برمیگیرد و فقط در کمکهای نوعدوستانه و خیریه خلاصه نمیشود. یکی از بارزترین این ابعاد که هم در ایران و هم در سایر جوامع از گستردگی بیشتری برخوردار است، به مسئولیت اجتماعی شرکتی در توسعه جوامع محلی برمیگردد که مواردی چون کمکهای بشردوستانه استراتژیک شرکتها، کمکهای داوطلبانه کارکنان یا درگیرکردن کارکنان شرکتها در پروژههای توسعه جوامع، درگیرساختن بخشی از امکانات شرکت در پروژههای دارای اهداف اجتماعی را شامل میشود.
شمیرانی به «شهروند» میگوید: «در حوزه مسئولیت اجتماعی شرکتها و برندها دیگر چیزی به عنوان فعالیت بشردوستانه پنهانی و بیسر و صدا وجود ندارد؛ این وجه تمایز امور خیریهای افراد یا گروههاست که شاید خیلی به دنبال دیدهشدن نباشند. برعکس در این مفهوم شرکتها و برندها به دنبال دیدهشدن و در عین حال به دنبال کشفکردن هستند؛ مثلا در تجربهای که ما داشتیم، وضعیت نابیناها را در روستاهای دورافتاده کشف کردیم و مسیری برایشان آماده کردیم تا راحت بتوانند به کتابخانه رفتوآمد داشته باشند و راحت از تجهیزات صوتی آن استفاده کنند. در این بین از یک بازیگر خوشصدا دعوت کرده بودیم تا کتابها را بخواند و همین برای ساکنان روستاها بسیار جذاب بود. کشفکردن بسیار مهم است؛ شاید اصلیترین نیاز یک گروه جستوجوگر ماهر این است که به دنبال شکافهای اجتماعی باشد.»
تحریم هایی که گریبان مسئولیت اجتماعی را هم گرفته است
ارتباط مسئولیت اجتماعی با کمک به همنوع و بشردوستی در جامعه در قالب نیازهای آن جامعه تعریف میشود. سعید شمیرانی این موضوع را با یک مثال توضیح میدهد: «مسئولیت اجتماعی مفهومی بسیار گسترده است که هر فرآیند مثبتی را در خود جای میدهد؛ اشتغالزایی چیزی است که خودم خیلی به آن علاقه دارم. اشتغالزایی در مسئولیت اجتماعی، براساس تجربه شخصی من، به این صورت بود که یک برند تمام نخبههای یکی از دانشگاههای دولتی را جذب بازار کار و از مهارت آنها در راهاندازی استارتآپها استفاده کرد. با این کار علاوه بر اینکه به افراد شغل داده شد و بستری برای آرامش خاطر برایشان فراهم شد، شرکت مورد نظر نام برند خود را در نمونههای استارتآپی عرضه میکرد. از این دست نمونهها بسیار است.
درواقع قالب کار مسئولیت اجتماعی همین توجه به نیازهای جامعه است؛ انجام کارهای به درد بخور و توجه به اشتغال یا نیازهای گروههای خاص مثل موضوع معلولان. ما خودمان از کارکردن در این حوزه حس مفیدبودن میکردیم؛ حس انجام یک کار خوب که قطعا این حس را به دیگران هم منتقل میکنیم. جامعه ما پر از فارغالتحصیلانی است که جویای کار درحوزههای تخصص خودشان هستند. بر اساس تجربهای که در کارآفرینی داشتیم خوشحالی را در نگاه آنها میدیدیم و خودمان هم خوشحال میشدیم یا وقتی شادی را در چهره نابینایی در روستایی محروم میدیدم که کتاب صوتی را با لذت گوش میداد بهطبع خودمان هم احساس رضایت درونی پیدا میکردیم و در مسیرمان ثابتقدمتر میشدیم.
اگر هر برند و نام تجاری یا هر بنگاه اقتصادی بپذیرد که مسئولیت اجتماعی وظیفه اش است و نخواهد به نوعی از زیر بار این مفهوم شانه خالی کند، در کل جامعه هم این حرکت تسری پیدا میکند.»
شمیرانی معتقد است که ما در جامعهای زندگی میکنیم که برخی از گروههای جامعه از کمککردن فرار میکنند؛ شرایط بد اقتصادی یک سمت ماجراست؛ یعنی مردم زیادی هستند که در معیشت خود مشکل دارند و شرایط کمک به دیگران را به آن صورت که باید و شاید ندارند. اما اگر شرایط به سمتی پیش برود که همه به همدیگر کمک کنند، این فرهنگ بشردوستی زنجیروار و محکمتر میشود. پس هر کسی باید از خودش شروع کند؛ هر جایگاهی را که امروز برندها و شرکتهای بزرگ تجاری دارند، به واسطه اعتماد عمومی جامعه و استفاده از کالا و خدمات مورد ارایهشان است پس به مردم وابسته هستند و باید بخشی از سود این معاملات را به مردم برگردانند؛ اگر مردم نبودند کسی نمیرفت تلویزیون این برند را خریداری کند یا از خدمات دیگر شرکت استفاده کند. « CSR» مفهومی است که همه برندها دارند؛ اما متأسفانه شانه خالیکردن و سندسازی هم در این حوزه کم دیده نمیشود. »
مسئولیت اجتماعی اخلاقی چشم اسفندیار کشور ماست
[فرشید شکرخدایی -رئیس انجمن بهرهوری] مسئولیتپذیری اجتماعی مفهومی است که بعد از دو تغییر عمده در مدیریت بنگاههای اقتصادی شکل گرفت. نخستین تغییر همان تمرکز بر مشتری یا همان مشتری مداری است. این قسمتی از مسیر توسعه کیفیت بود که شرکتها 50-40سال به آن متمرکز بودند و همچنین به دنبال جلب رضایت مشتری و رضایتمندی از ارایه خدمات هستند. در این راستا، شرکتهای زیادی هستند که مشتری عام دارند مثل خودروسازان بزرگ که شاید کل جامعه مشتری آنهاست. مفاهیم مسئولیتهای اجتماعی از همان مدیریت کیفیت محصولات و توجه به مشتری آغاز شد. قدم بعدی توجه به کارکنان بود. بهطوری که شرکتهای بزرگ از واژه کارگر به سرمایههای انسانی رسیدند. در اینجا نوعی کرامت انسانی و عدم تبعیض در جذب کارکنان شرکتهای بزرگ را مشاهده کردیم. در انتها مفهوم مسئولیت اجتماعی شرکت مطرح شد. به این معنی که صرفا خدمات مشتریان و کارکنان مدنظر نباشد و بلکه مفاهیم مربوط به نسل آینده، توسعه پایدار و محیطزیست یا مفاهیم اجتماعی خیرخواهانه مثل اشتغال معلولان و رسیدگی به محرومان مطرح میشود. به علاوه در آخرین ورژن مسئولیتهای اجتماعی شرکتی مفاهیم اخلاقی در قبال جامعه مطرح شد. این روند یک سیر تاریخی دارد که به همین ترتیب که گفته شد در کشور ما هم باید اجرا شود. البته این اتفاق در کشور ما نیفتاده است. مثلا الان در شرکتهای بزرگ مشتریها ناراضی هستند و در عین حال میخواهند مسئولیت اجتماعی انجام دهند؛ از یک طرف رفاه کارکنان خودشان را هنوز به درستی برآورده نکردهاند و از طرفی تیم فوتبال تشکیل میدهند تا در راستای مسئولیت اجتماعی گام بردارند.
مسئولیت اجتماعی باید روندی طی کند که قابل قبول باشد. رفاه کارکنان و مطالبات آنها و ویژگیهای کاری مناسب نخستین قدم است و در قدمهای بعدی توجه به جامعه مطرح میشود. مفاهیمی که پیشتر اشاره شد مسئولیت اجتماعی محیطی، مسئولیت اجتماعی خیرخواهانه و مسئولیت اجتماعی اخلاقی است که سه سرفصل اصلی این مفهوم را تشکیل میدهند. شرکتها تصمیم میگیرند بر اساس این سرفصلها مسئولیت اجتماعی را اجرایی کنند. مثلا در راستای مسئولیت اجتماعی خیرخواهانه مدرسه بسازند یا به هیأتهای عزاداری کمک کنند یا از چاپ کتاب حمایت کنند. در مسئولیت اجتماعی محیطی مواردی مانند تولید محصول سازگار با طبیعت و جلوگیری از آسیب به محیطزیست رعایت میشود. مسئولیت اجتماعی اخلاقی شاید در کشور ما کمرنگتر از موضوعات دیگر است. به این معنی که موضوع مبارزه با فساد و رشوه، پرداخت مالیات و راستگویی در مورد محصول همه و همه به مسئولیت اجتماعی اخلاقی ما باز میگردد. تبلیغ در بازاریابی نباید با دروغ در مورد محصول باشد اما آیا تبلیغات همه موارد را رعایت میکنند؟
اگر بخواهیم بگوییم درحال حاضر کشور ما به چه حوزهای از مسئولیت اجتماعی نیاز دارد، دقیقا اخلاقیات بزرگترین نیاز ماست چرا که تا دلتان بخواهد متمول خیرخواه و سرمایهگذار خیّر در کشور داریم که به فکر مردم نیازمند هستند. اما مسئولیت اجتماعی اخلاقی چشم اسفندیار کشور ماست و شرکتها باید در این حوزه تلاش بیشتری داشته و مرامنامههای حرفهای داشته باشند. برای مثال وقتی شرکتهای خارجی به ایران میآیند و رشوهای میدهند در کشور خودشان بازخواست میشود. شرکتهای داخلی هم باید جلوی بیاخلاقیهای اینچنینی را بگیرند. به علاوه ایجاد ارتباط با جوامع محلی یک مسئولیت اجتماعی اخلاقی است که اکثر شرکتهای بزرگ ایرانی از آن غافل هستند. مگر میشود فولاد مبارکه در این شهر کار و از آب و هوای آنجا استفاده کند و با مردم محلی آن منطقه ارتباط نداشته باشد؟ دقیقا مثل حق همسایگی که در فرهنگ ما وجود داشته میماند. در نهایت نکتهای که باید متذکر شوم این است که مسئولیت اجتماعی یک بیزینس است و میتواند برند بسازد که همان نام تجاری محبوب بین مردم است و ایجاد ثروت میکند.