در پی خشونتهای اخیر هندوها علیه مسلمانان ساکن پایتخت هند، این افراد با اضطراب و ترسی همیشگی از خانههای خود رانده شده و به کمپهای موقت پناه بردهاند و بسیاری از آنها هنوز به دنبال اجساد عزیزانشان هستند. روزنامه انگلیسی زبان «گاردین» در گزارشی به ابعاد جنایت هندوها علیه مسلمانان ساکن دهلی نو پرداخته و مینویسد: «همزمان با آنکه جسد محمد ارشد در حالی که صورت بیجانش با کفن سفید پوشانده شده بود را به حیاط آوردند، صدای شیون و زاری بالا گرفت. این نقاش بیستودو ساله ساختمان که برادر عزیز ۶ خواهرش بود و همیشه پس از بازگشت از سرکار برایشان میوه میآورد، دو روز قبل تنها به جرم مسلمانبودن به طرز فجیعی به قتل رسید. خواهران با لمس گونههای سرد و کبود برادرشان با زاری میگفتند: «خواهش میکنم بیدار شو برادر! از خواب بیدار شو. لطفا چشمانت را باز کن.»
مرگ ارشد تنها جزء کوچکی از عواقب ویرانگر شورشهایی است که هفته گذشته در ادامه شدیدترین خشونت مذهبی در چند دهه گذشته پایتخت هند، دهلی نو، را فراگرفت. به مدت چهار روز متوالی، هزاران نفر از هندوها در خیابانهای شمال شرقی این شهر به راه افتادند و خانهها و مغازههای مسلمانان را ویران و ساکنان مسلمان آنها را بدون محاکمه مجازات کردند یا کشتند. اجساد کشتهشدگان حال بهتدریج به خانوادهها بازگردانده میشود؛ اما آن هزاران مسلمانی که در جریان شورشها از خانههای خود گریختند، هنوز شجاعت کافی را برای برگشتن ندارند.
اگر چه این شورشها با اقدامات تلافیجویانه از هر دو طرف درگیر همراه شد، اما بیشتر خشونتها علیه مسلمانان صورت گرفت. یک مقام ارشد وزارت بهداشت دولت دهلی نو در گفتوگو با گاردین عنوان کرد که از ۴۹ جسدی که تاکنون کشف شده ۳۵ نفر مسلمان بودند. بیش از یک هفته است که روند کشف اجساد بیشتر از شبکههای فاضلاب شهر ادامه دارد.
چهارشنبه گذشته مثل یک روز عادی برای ارشد شروع شد. او همراه با دو دوست هندوی خود سوار بر موتورسیکلتش به سر کار میرفت که در محله کاراوال نگار دهلی نو، حدود ۳۰ هندو جلویش را گرفته و از او دینش را جویا شدند. به گفته یک شاهد، از آنجا که ارشد ساکت ماند و جوابی نداد، جمعیت هندوها خود دست به کار شدند و به محض اینکه مطمئن شدند که او نیز به رسم مسلمانان در هند ختنه شده است، تا سر حد مرگ کتکش زدند. جسد خونین او بعدا در جوی آبی پیدا شد.
در مراسم تدفین ارشد که روز دوشنبه در زادگاه عمویش، غازیآباد هند، برگزار شد، عایشه خواهر پانزده سالهاش انگشت خود را با عصبانیتی ناشی از سوگ به سمت یکی از حضار که فکر میکرد هندو باشد، نشانه رفت و گفت: «چرا برادرم را کشتی؟ تنش پر از جای شکنجه است. شما برادرم را بیرحمانه شکنجه دادید و او را به قتل رساندید. میدانستید چه آدم خوبی بود؟ آیا نسبت به کشتن او مردد نشدید؟ میدانم که شما او را فقط به دلیل اینکه مسلمان بود، کشتید؛ چرا از گروهی از افراد جامعه متنفرید؟ آیا دینتان شما را به کشتن پیروان سایر ادیان سفارش میکند؟ نفرت را از قلبتان بیرون بریزید».
اگر چه شاید شورشها فروکش کرده باشند اما حس نفرت و ترسی که این درگیریها -در بین جوامع هندو و مسلمان دهلی که تا پیش از هفته گذشته با صلح و صفا در کنار یکدیگر زندگی میکردند- ایجاد کرد، همچنان قدرتمند است. در پی این اتفاقات، حتی در محلات آرام دهلی نیز این هفته موج هجرت خانوادههای مسلمان آغاز شده است. آنها که نگران امنیت خود در پایتخت هستند، وسایل خود را جمع کرده و برای همیشه به روستاهای خود بازمیگردند.در نمازخانهای در مصطفیآباد هند برای بیش از هزار خانواده مسلمانی که از خشونتها در دهلی گریخته بودند و هنوز از ترس جانشان یا به دلیل غارت، تخریب یا به آتشکشیدهشدن خانه و دیگر داراییهاشان نمیتوانستند به خانه بازگردند، یک کمپ موقت امداد تشکیل و غذا، سرپناه و مراقبتهای پزشکی به کسانی که همه چیزشان را از دست داده بودند، اعطا شد.