علی شمس اردکانی تحلیلگر انرژی
مدتهاست اشتباه بودن سیاستهای اقتصاد مبتنی بر نفت روشن شده است. بعد از سالهای جنگ بارها و بارها اقتصاددانان به دولتها توصیه کردند که نفت را به سرمایه ملی تبدیل کنند و اقتصاد را از آن همه وابستگی به نفت برهانند اما نتیجه آن همه توصیه، مقاله، نشست، همایش، راهکار و هماندیشی «هیچ» بود. درحال حاضر که نفت ایران در بازارهای جهانی تحریم است، اعداد بزرگی برای کسری بودجه پیشبینی میشود و شرایط اقتصادی به سمتی پیش رفته است که باید بگوییم برای بودجهسال آینده کار از کار گذشته و راهکار کارشناسی و فوری وجود ندارد. بودجهای که دولت آن را با عنوان «بودجه بدون نفت» معرفی کرده است قابل تحقق نیست و همین مسأله حد غیرقابل انکار وابستگی اقتصاد کشور را به نفت نشان میدهد.
ایران به تازگی در نشست ناموفق اوپک شرکت کرد و این سازمان سرانجام نتوانست با اعضای غیراوپک به ویژه روسیه به توافق برسد که سطح تولید و عرضه نفت را کاهش دهند و قیمت را در بازار جهان بالا ببرند. روسیه در این نشست اعلام کرد که هیچ الزامی برای کاهش سقف تولید نفت برای تولیدکنندگان وجود ندارد و درواقع به قول و قرارهای کاهش سطح تولید پایبند نمیماند. این رفتار روسیه واکنش عربستان را به عنوان دیگر تولیدکننده بزرگ بازار جهان، به دنبال داشت و سعودیها هم از تصمیمشان برای افزایش میزان تولیدشان گفتند و همین مسأله قیمت نفت را بهطور کم سابقهای کاهش داد. جریانات رخ داده در اوپک اما تفاوت چندانی به حال اقتصاد ایران ایجاد نمیکند. ایران به دلیل تحریم، سهم قابل ذکری در بازار نفت ندارد و درحال حاضر بیشتر نفتش را به صورت کالا به کالا مبادله میکند.
تنها امید ایران در اجلاس اوپک توافق بر کاهش تولید بود تا بتواند بازارش را کجدار و مریز حفظ کند اما واضح است که ایران مدتهاست بازار نفت را به رقبایش باخته و سهم ایران از بازار نفت دزدیده شده است. البته این مسأله در دنیای تجارت بسیار عادی است. وقتی شما نتوانید کالایتان را بفروشید مغازههای اطرافتان به راحتی مشتریان شما را جذب میکنند.
بنابراین اگر بخواهیم درباره کلیت ماجرا و تأثیر سقوط قیمت نفت بر اقتصاد ایران صحبت کنیم، باید بگوییم که این مسأله در شرایط حاضر تأثیر محسوسی بر اقتصاد ایران ندارد اما غیبت ایران در بازار جهانی نفت به سبب تحریم، باعث میشود نیازهای ارزی کشور به سختی تأمین شود و در نتیجه صنایع و تولید وابسته به نفت با مشکلات متعددی مواجه شده و رشد اقتصادی کاهش داشته باشد و در اصطلاح اقتصاد ایران کوچک شود. از آن سمت با کند شدن آهنگ رشد اقتصاد ایران، سرمایهگذاری در صنعت نفت تحتتأثیر قرار میگیرد و تولید نفت هم کاهشی میشود و این مسأله فشار مضاعفی بر کشور تحمیل میکند. در مجموع باید گفت سالهای طلایی درآمد نفت که میتوانست با خردمندی و حسن مدیریت پیشران اقتصاد کشور باشد و زیرساختهای اقتصاد بدون نفت را ایجاد کند و توسعه دهد، به هرز رفته است. این در شرایطی است که کارشناسان اقتصاد به کرات موضوع را گوشزد کردند اما این توصیهها نادیده گرفته شد و حالا باید گفت: «بر احوال آنکس بباید گریست که دخلش نوزده، خرجش بیست!»