[شیروان یاری روزنامهنگار] کرونا در شبکههای اجتماعی ویروس فراگیری است که خبر را از حق اجتماعی به کالای اجتماعی تنزل داده است. آنچه امروز عیان است بازی غیرقاعدهمند و کروناهراسی در شبکههای اجتماعی است که ذهن و روح مخاطبان را بسان تاروپودهای عنکبوتی دربرگرفته است.
مارک پاستر در عصر دوم رسانهها به سیطره و غلبه ارتباطات الکترونیکی اشاره و تأکید میکند که داده و اطلاعات یا به عبارت دقیقتر اجتماعات مجازی است که هویت افراد را میسازد و حالا اینکه فضای مجازی با بزرگنمایی ویروس کرونا، هراس کرونا را در زمستان زندگی حیات اجتماعی و اقتصادی مردم دمبهدم میدمد و زخم بهداشت روانی را نمک میپاشد، بر کسی پوشیده نیست. در شبکههای اجتماعی سالیان متمادی است که مخاطب به منبع خبر تبدیل میشود، این درحالی است که ما ژورنالیستها نفس خبر را در منابع حقیقی، حقوقی و رسانهای میدانیم. براساس نظریه دنیس مک کوئیل مخاطب به مولد، رأیدهنده، نظردهنده و بازتابدهنده تبدیل شده است و پدیدههای خبری در شبکههای اجتماعی جریانساز میشوند.
این موضوع را در رخداد تلخ حادثه منا، زلزله کرمانشاه، سیل، کرونا و همزمان با کرونا انتشار خبر کذب مرگ استاد محمدرضا شجریان تجربه کردهایم و بدونشک نیز تجربه خواهیم کرد.اینکه چرا امروزه شبکههای اجتماعی بازیگردان صحنههای مهم بیماری کرونا، سیل، زلزله، مرگ کولبران و سلبریتیها میشوند و با گذاشتن خبرهای تکمنبعی و روایتهای مخدوش پیشقراول اطلاعرسانی شدهاند، ناشی از دالان تنگ جریان سیالیت اطلاعات در کشور است. کاربران شبکههای اجتماعی از این آب گلآلود ماهی میگیرند و با انتشار خبرهای بدون منبع به بزرگنمایی یا کوچکنمایی عنصر فراوانی شمار افراد درگیر به ویروس کرونا و مرگومیرها میپردازند. این نوع روایت تصویری فاجعه در شبکههای اجتماعی مرگ ناشی از کرونا نمادی از مرگ مطلق انسانی است که بر اثر این ویروس با زندگی وداع میگوید. در فاجعه کرونا جسد نیز عامل انتقال ویروس شناخته میشود و بدون هیچ مناسک و عرف سوگسرودی در قبرهای عمیق بیش از پنج متر بدون حضور خانواده و اقوام دفن میشوند و برای تجزیه زودهنگام روی جسدهای پیچیده در کاور مخصوص ابتدا آهک و بعد خاک میریزند.
افزون بر نبود جریان شفاف دادههای خبری و اعتماد به خبرنگاران رسانههای نوشتاری و خبرگزاریها این روزها مسئولان با انتشار فیلمهای کروناگیری رویکردهای اطلاعرسانی و آموزش ژورنالیسم حرفهای را به حاشیه راندهاند، در این هیاهوی خبری به گفته استاد مینو بدیعی تمامی شبکههای اجتماعی که تلگرام هم یکی از آنهاست، اقیانوسی با نیم میلیمتر اطلاعات هستند. در نظر بیاورید اقیانوس بزرگی که عمقش نیم میلیمتر باشد، نه کسی در آن غرق میشود و نه هیچکس در آن میتواند شنا کند، نه کسی قادر است حتی در آن ماهی میکروسکوپی بگیرد، همه در این اقیانوس بزرگ گم و گیج میشوند، اما نکتهای را نمیآموزند. خبر در شبکههای اجتماعی از حد یک شایعه آزاردهنده بالاتر نمیرود. اینکه همه افراد حتی کودکان چهار و پنج ساله و آدمهای کمسواد به آن پیوستهاند، بیانگر هیچچیز نیست جز گسترش سطحینگری و فقدان روزنامهنگاری بحران در ایران.