[شهروند] مدرکگرایی پدیدهای اجتماعی است و از چشم جامعهشناسان هم پنهان نمانده است. یکی از پژوهشهای اخیری که این پدیده را از منظر جامعهشناسانه تحلیل کرده است، پژوهش بررسی عوامل جامعهشناسی مدرکگرایی است که زینت آقاعلیزاده کلخوران و باقر ساروخانی انجام دادهاند. این پژوهش مهمترین عواملی را که باعث مدرکگرایی میشود، برشمرده است: «مهمترین عوامل اجتماعی موثر بر مدركگرایی به ترتیب قوانین استخدامی كشور، نظام آموزشی، تمایل به كسب منزلت و سرمایه اجتماعی، یافتن هویت متمایز، فشارهای محیطی، رسانههای جمعی، چشم و همچشمی و مدگرایی، تظاهر و خودنمایی و جذابیتهای محیطی است.» این پژوهش در مقدمه به تفاوت تخصصگرایی در جوامع توسعهیافته و مدرکگرایی در جوامع درحال توسعه پرداخته و میگوید: «در جوامع توسعه یافته، تأكید بر تخصصگرایی، تضمین كننده حسن انجام كار در زیر شاخههای مختلف علوم است كه از منظر كاركردگرایی امری پسندیده و مطلوب به شمار میرود. اما همزمان با تأكید جوامع توسعهیافته بر تخصصگرایی، در پارهای از جوامع درحال توسعه ازجمله ایران نیز تغییر شكل در معرفتشناسی علمی، خود را در قالب پدیدهای به نام مدركگرایی نشان داد. در این ساختار جدید، اخذ مدرك بدون توجه به تجربه و تخصص فرد، ملاك اصلی ورود به حرفه و ارتقای شغلی در نظر گرفته شده كه نهتنها به تخصصی شدن امور منجر نمیشود، بلكه سیستم اجتماعی را با انبوهی از فارغالتحصیلان بیكار، سرخورده و ناكام و مصرفكننده صرف مواجه كرده است.» دادههای پیشین مانند دادههای فصلی موجود در بازه زمانی 75 تا 86 نشان میدهد تأکید بر افزایش تحصیلات تأثیری در رشد اقتصادی ایران نداشته است: «در بلندمدت، سطوح تحصیلی راهنمایی و ابتدایی به ترتیب بیشترین تأثیر را بر رشد تولید ناخالص ملی كشور داشتهاند.» همچنین دادههای آماری با توجه به جمعیت بیکار دارای تحصیلات دانشگاهی نشان میدهد که گسترش کمی دانشگاهها و موسسات آموزش عالی مسأله بیکاری و فقدان مهارتهای عملی جوانان را کاهش نداده است.
جامعه آماری این پژوهش، دانشجویان دانشگاه آزاد علوم و تحقیقات شهر تهران بودند و برای انتخاب نمونه آماری از روش نمونهبرداری تصادفی استفاده شده است. برای این پژوهش ٤٢٠پرسشنامه توزیع شد و در نهایت تحلیلها با ٤٠٠ پرسشنامه صورت گرفت.
این پژوهش هدف اصلی خود را بررسی عوامل اجتماعی موثر بر مدركگرایی بین دانشجویان دانشگاه علوم و تحقیقات تعیین کرده. براساس نتایج
به دست آمده از 400پرسشنامه، مدركگرایی رابطه مثبت معناداری با قوانین استخدامی نشان داده و نشانگر آن است كه انگیزه اساسی تعداد زیادی از افراد برای اخذ مدرك، گذشتن از مانع قوانین و جذب شدن در بازار كار دولتی است. در تحلیل سایر فرضیات تحقیق، نظام آموزشی همبستگی مثبت با مدركگرایی را نشان داده. پژوهشگران براساس دیدگاههای نظری مورد بررسی در فصل نظری به این نتیجه رسیدهاند که «در جامعه ایران، نظام آموزشی بهعنوان سیستمی اجباری به توزیع صرف دانش، بدون توجه به مهارت و تخصص پرداخته و برای به كرسی نشاندن انحصار خود، مدرك و دانشنامه را یگانه ضابطه كسب دانش و به معنای احراز صلاحیت علمی میشناسد و از این طریق، توانسته است پس از قوانین استخدامی، به عنوان دومین عامل مهم تحقیق حاضر در گرایش به اخذ مدرك تحصیلی، گزارش شود كه ضرورت بازاندیشی همهجانبه در ابعاد مختلف این نظام را متذكر میشود.»
یافتهها همچنین نشان میدهد که عوامل اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی همپوشانی دارد: «تمایل به كسب منزلت و سرمایه اجتماعی با زیر مولفههای ارتقای درآمد، كسب شغل و كسب القاب و عناوین، سومین فاكتور موثر بر مدركگرایی در تحقیق حاضر است. حال آنكه این زیرمولفهها بیش از آنكه عواملی اجتماعی به حساب آیند، مبین مولفههای فرهنگی و اقتصادی موثر بر مدركگرایی هستند. به عبارت دیگر میتوان گفت در تبیین علل ظهور و تداوم پدیده مدركگرایی، عوامل اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی به گونهای در هم تنیده عمل میكنند كه تمایز آنها نهتنها غیرممكن بلكه غیرمعقول نیز به نظر میرسد. بررسی پیشینه تاریخی و سفرنامههای جهانگردان غربی نیز موید روحیه كسب القاب و عناوین در ایرانیان است و نقش راهبردی و آرایهای القاب و كنیهها در ادوار تاریخی این سرزمین (از جمله القابی چون میرزا (خان)، خان، سلطنه، سركار علیه و...)، بیتردید در گرایش روزافزون افراد به برخورداری از عنوانهای وجاهتبخش موثر بوده است تا جایی كه امروزه این عناوین فریبنده از ابتدای نقشپذیری، در بازیهای كودكان (درتصاحب مشاغل اجتماعی) یا زبان گشودن آنان به آرزوهای آینده شغلیشان با اشاره به تیترهای دكتر، مهندس و خلبان نیز قابل مشاهده است.» با این توضیح به این نتیجه میرسد که عوامل فرهنگی دارای سبقه تاریخی طولانیمدت، در كنار انگیزههایی از قبیل ارتقای درآمد و شغل -كه ظاهرا فاكتوری اقتصادی هستند- عمل كرده و مفهومی كاملا اجتماعی با عنوان«كسب منزلت اجتماعی» را شكل دادهاند. «بر اساس نظریه قشربندی اجتماعی وبر میتوان گفت یكی از مهمترین علل مدركگرایی در جامعه كنونی آن است كه افراد از طریق ارتقای شغلی و تحصیلی، بتوانند نوع خاصی از سبك زندگی را شكل داده و گروههای منزلتی مخصوص به خود را ایجاد كنند. این گروههای منزلتی از طریق اتخاذ شیوههای رفتاری و الگوهای مصرف مشابه، منجر به ایجاد انسجام اجتماعی شده و نوعی سرمایه اجتماعی برای افراد تلقی خواهند شد كه طبق دیدگاه بوردیو، افراد از طریق آن احساس هویت كرده و خود را متمایز از دیگران و متعلق به فرهنگ برتر تلقی می كنند. نكته جالب توجه آن است كه در تأیید دیدگاههای نظری موجود، یافتههای تحقیق نیز از فرضیه «تلاش برای كسب هویت متمایز» بهعنوان عامل اجتماعی بعدی حمایت میكند.» در نتیجه گسترش مدرکگرایی به نوعی تلاش برای تمایز از دیگران و تعلق به پایگاه اجتماعی بالاتر است.
فشارهای محیطی یعنی «فشارهای ناشی از همنوایی، تقلید و محیط خانوادگی ناامن و غیرحمایتگر» هم بر مدرك گرایی تأثیر معناداری دارد. این فشارها را میتوان در انگیزه جانماندن از قافله تحصیلكردهها، که ظاهرا فرهنگی است اما درواقع درحال دامن زدن به یک پدیده غیر فرهنگی است مشاهده کرد. «براساس یافتههای تحقیق، قدرت تأثیرگذاری آن از عوامل دیگری ازجمله رسانههای جمعی، مدگرایی، تظاهر و جذابیتهای محیطی نیز به مراتب بیشتر است.»
نکته جالب این پژوهش آن است که رسانههای ارتباط جمعی قبل از مولفههای چشم و همچشمی، مدگرایی و تظاهر و خودنمایی بر پدیده مدركگرایی تأثیر دارند. «امروزه رسانههای ارتباطی بهعنوان ابزاری قوی درحال شكلدهی به ذهنیت افراد جامعه از طریق غالب كردن گفتمان «مدرك گرایی» شدهاند و در این فرآیند با استفاده از ابزارهایی از قبیل مد، تظاهر و چشم و همچشمی این گفتمان غالب را استمرار بخشیده و پیش میبرند. رسانه بهعنوان ابزار ایجاد گفتمان غالب، همانند چتری عمل كرده كه سایر عوامل را تحت سلطه خود دارد.»