نام احمد قوامالسلطنه در تاریخ معاصر ایران با وقایعی چون نگارش فرمان مشروطیت، بلوای نان، غائله آذربایجان، خروج ارتش سرخ از خاک ایران، قیام محمدتقی خان پسیان، کشتار 30 تیر، و... گره خورده است. احمد قوام همچنین سابقه پنج بار تکیه زدن بر کرسی نخستوزیری ایران از دوره قاجار تا پهلوی دوم را در کارنامه خود دارد و با وجود نظر نه چندان مثبت پهلویها خصوصاً رضاشاه به عُمال سلسله قاجار، این اعتماد تنها بیانگر کاردانی سیاسی و خبرگی مردی است که در دوره پهلوی دوم لقب «حضرت اشرف» را از آن خود کرد و تا زمان مرگ سیاسیاش در ماجرای قیام 30 تیر 1331 خورشیدی همواره نامزد شماره یک تشکیل دولت در شرایط اضطراری بود. در باب کارنامه احمد قوام و خدمات و خیانتهای او هزار برگ کاغذ میتوان سیاه کرد، کما اینکه عملکردش در بلوای نان، مقارن با 1321 خورشیدی که سیاستهای متفقین سادهترین خوراک جهان یعنی «نان» را از مردم ایران دریغ کرده بود هنوز قابل نقد است. از آن سو سیاستورزیاش در غائلههایی چون آذربایجان و مهاباد و دور کردن کشور از خطر تجزیه نیز قابل کتمان نیست و اگر نبود تیزهوشی او در مجاب کردن ژوزف استالین برای خارج کردن نظامیان اتحاد جماهیر شوروی از خاک ایران، چه بسا تجزیهطلبان موفق میشدند به پشتوانه استالین و ارتش سرخ او نیات پلید خود را عملی ساخته و زخمی دیگر بر پیکر ایران وارد آورند. آنچه در تاریخ از آن با عنوان «گول زدن استالین توسط احمد قوام» یاد شده است درواقع سلسله اقداماتی سیاسی بود که این سیاستمدار کارکشته برای اجرایی شدن مهمترین مصوبه کنفرانس تهران (با حضور استالین، روزولت و چرچیل) مبنی بر ترک خاک ایران از سوی متفقین بعد از پایان جنگ جهانی دوم به کار بست. به این ترتیب بود که احمد قوام 74سال پیش در چنین روزی، برابر بیستونهم بهمن 1324 خورشیدی، برای دیدار با رهبر شوروی راهی مسکو شد و با وعده اعطای امتیاز نفت شمال به روسها، از استالین خواست نظامیان خود را از خاک ایران خارج کند. رهبر وقت اتحاد جماهیر شوروی پیشنهاد قوام را پذیرفت و خیلی زود دستور بازگشت ارتش سرخ به پشت مرزها را صادر کرد. اما تردستی مردهزار چهره سیاست ایران در جایی دیگر نمود پیدا کرد و قوام مجلس شورای ملی را واداشت بررسی لایحه اعطای امتیاز نفت شمال به شوروی را آنقدر کش بدهد که دوره مجلس و دولت به پایان رسیده و درنهایت وعده سرخرمن اعطای امتیاز نفت شمال رنگ عمل به خود نگیرد.