[اسما پورزنگیآبادی] خورشیدِ کمرمقِ روز دهم بهمنماه دست دراز کرده به سمت قله کوههای سمت غرب شهر، سرمای سختی همهجا ریخته، طلاییِ شفق، سرتاسرِ آسمانِ دم غروب را پر کرده، لکههای سفید ابر اینجا و آنجا خود را رها کردهاند که ناگهان دود و شعلههای آتشی بزرگ، زبانه میکشد به سمت آسمان. ولولهای در جمعیت برپا میشود و هرکس در تکاپوست تا خود را به نقطهای برساند که نزدیکترین مکان به آتش «سده» باشد. آتشی که سرما را میتاراند و دل زمین را گرم میکند و راه بهار را هموار.
برخی بهسمت ورودی محوطهای که با نردههایی محصور است و آتش در میان آن میسوزد میدوند؛ آنها که از ساعتها زودتر از شروع مراسم به اینجا آمدهاند، در ردیفی جلوتر، جایی پشت نردههای دور این محوطه برای خودشان دستوپا کردهاند و از بقیه خوششانسترند که به شعلههای این آتش، نزدیکترند. آیین سدهسوزی یا همان جشن سده، یکی از معروفترین و پرطرفدارترین جشنهای ایران قدیم برای بزرگداشت روز کشف آتش در بسیاری از نقاط ایران، غروب روز دهم بهمنماه برگزار میشود. انجمن زرتشتیان در کرمان، این آیین را متفاوت از همهجا و با حضور عموم مردم از مسلمان تا زرتشتی برپا میکنند. آیینی که هم صادق هدایت در سال 1315 در آن شرکت داشت و آن را باشکوه خواند و هم استاد پورداود، احیاگر اوستا و تاریخ زرتشتیان آن را «باشکوهترین جشن سده در همه دنیا» نامید، هم سیاحان خارجی در کتابهایشان درباره شکوه آن نوشته و مینویسند، هم جمعیتی که از سه، چهار ساعت پیش از آتشافروزی برای گیرآوردن جایی بهتر برای تماشا خود را به محل مراسم میرسانند و هم پلیس که باید از ساعاتی پیش از شروع مراسم در محل حضور یابد و مسیرهای منتهی به محل برگزاری مراسم را ببندد تا ترافیک سنگینتر نشود. مردمشناس برجسته دراینباره با اشاره به اينکه آيين سده در شرايط کنونی و در اين ابعاد، تنها در کرمان برپا میشود، نوشته است: «جشن و آیين سدهسوزی کرمان رسمی عمومی است که همه مردم شهر کرمان اعم از زردشتی، يهودی، مسيحی و مسلمانان، ثروتمند و فقير، کارمند و کاسب در آن شرکت میکنند؛ بنابراين سدهسوزی را میتوان جشن کرمان ناميد.»
سدهسوزی کرمان 110 ساله شد
پنجشنبهای که گذشت، این جشن با این شیوه کنونی و عمومی در کرمان 110 ساله شد.
بنا به گفته آرش ضیاتبری، پژوهشگر تاریخ زرتشتیان، از زمانی که آتش کشف شد این جشن در کل ایران برگزار میشد ولی بعد از ورود اعراب به ایران و پس از آنکه جلوی برگزاری جشنهایی که در رابطه با آتش بود گرفته شد، شعلههای آتش سده هم سرد شد تا اینکه در زمان «مرداویج» برگزاری جشن سده از سر گرفته شد. در کرمان از زمان صفویان جشن سده بهصورت عمومی در «گبرمحله» که محله زرتشتیان بود، در باغی بهنام «بُداغآباد» برگزار میشد. امروزه اگرچه از گبر محله آن دوران نام و نشانی در شهر کرمان نمانده اما باغچه بداغآباد هنوز بین مردم کرمان مکانی شناخته شده است که عصرهای دهم بهمنماه، از هر نقطه از این استان و شهر خود را به آن میرسانند تا شعله کشیدن آتش سده را به نظاره بنشینند. ضیاتبری میگوید جشن سده در کرمان، ازسال 1285 شمسی تاکنون بدون وقفه برگزار شده، البته زمانی که محمود افغان به کرمان حمله کرد، زرتشتیان که بیرون از حصار شهر و در گبر محله ساکن بودند، صدمات زیادی دیدند. این اتفاق موجب شد تا چندینسال این جشن بهصورت عمومی و در این مکان برگزار نشود، اگرچه در محلههای زرتشتینشین آن را برگزار میکردند. بعد از سالها، مجدد جشن سده در بداغآباد و در زیارتگاه «شاه مهرایزد» از سر گرفته میشود تا بهامروز. بداغآباد درحال حاضر، در انتهای خیابانی بهنام «مهدیه» و در خیابان «سده» شهر کرمان قرار دارد.
اگرچه برخی با اشاره به تلاشهای زرتشتیهای کرمان برای زنده نگهداشتن اين مراسم، تاکيد میکنند که با يک جشن کاملا زرتشتی سر و کار دارند، محمود روحالامينی، مردمشناس فقید در کتاب «آیينها و جشنهای کهن در ايران امروز»، اين نظر را نمیپذيرد و مینویسد: «اين جشن جنبه دينی ندارد. داستان هوشنگ و فرار مار و پيدايش آتش يا داستان فريدون و آرمائيل و فرار قربانيان ضحاک و داستانهای ديگری که درباره پيدايش اين جشن و نام سده آمده، تمامی آنها غيردينی است.» او البته اين را هم اضافه میکند: «اينکه برخی از مسلمانان و نيز زرتشتيان جشن سده را از مناسک و آيينهای دينی زرتشتيان دانستهاند، میتواند به اين دليل باشد که احترام به آتش و کوشش در پاکيزه داشتن و نيالودن آن، در همهکتابهای دينی زرتشتيان سفارش شده و در اوستا نيز حرمت زيادی دارد.»
کشاورزان هم در روستاهای استان کرمان مراسم برپایی آتش سده را برگزار میکنند، اما ضیاتبری میگوید که در مناطق مختلفی ازجمله سیرجان و جیرفت در استان کرمان و حتی مازندران جشنی که برپا میشود، آداب و رسوم همان مناطق را دارد. او در عینحال تأکید دارد که از یاد نبریم سده یک جشن ملی است و چیزی نیست که خاص جامعه زرتشتیان باشد و هرکسی هرجای ایران میتواند این جشن را بنا به فلسفهای که دارد، برگزار کند.
دل زمین گرم میشود
درباره فلسفه جشن سده، نظرات متعددی وجود دارد اما چیزی که همه با آن موافقاند این است که جشن سده در روز کشف آتش و پایان سرمای زمستان بزرگ برپا میشود. در این روز براساس شاهنامه، هوشنگشاه آتش را کشف کرده است. در زمان قدیم، فصلهای تقویم ایران به دو فصل تابستان بزرگ و زمستان بزرگ که آغاز آن از اول آبانماه بود، تقسیم میشد. جشن سده در صدمین روز از زمستان بزرگ و 50 روز مانده تا نوروز برگزار میشد و اعتقاد مردمان ایرانزمین بر این بود که از این روز به بعد، دل زمین گرم میشود و هوا کمکم رو به گرمی میرود.
مناسک مربوط به جشن سده در کرمان دو بخش دارد؛ یک بخش آن در سالنی سرپوشیده در محل زیارتگاه شاه مهر ایزد است. سه موبد زرتشتی با لباسهای یکدست سفید بر تن، روی سکویی مقابل مردمی که در ردیفهای منظم بر صندلی نشستهاند «جَشَن خوانی» میکنند و پروردگار را با خواندن بخشهایی از اوستا نیایش میکنند. سفره جشن سده با خوراکیهایی بهنماد هفت «امشاسپندان» در میانه برپاست. حضور در این بخش از مراسم عمومی نیست و بیشتر شرکتکنندگان، همکیشان زرتشتیاند. سالهای پیش، معدود افرادی از غیرهمکیشان آنها هم میتوانستند با هماهنگی برگزارکنندگان به این مراسم بیایند اما هرسال حلقه حاضران در زیارتگاه تنگتر میشود. امسال حتی حضور خبرنگاران و عکاسان هم در این بخش از جشن سده ممنوع شد. بنا به گفته موبد «فرهنگ فلاحتی» که یکی از سه موبد حاضر در این مراسم است، آنها در این سالن با «جَشَنخوانی» و شکرگزاری پروردگار، یکتاپرستی خود را نشان میدهند.
پس از جشنخوانی که معمولا حدود یک ساعت بهطول میانجامد، در این سالن سرپوشیده شاهنامهخوانی و سخنرانی میکنند و موسیقی اجرا میکنند. پس از آن: «سه موبد به نماد سه اصل دین زرتشتی در جلو حرکت میکنند و دیگر حاضران در ردیفهایی منظم پشت سر ایشان میآیند و همه، به سمت هیزمها و محل آتشافروزی در محوطه میروند.»
بین زیارتگاه شاه مهر ایزد و محوطهای که دور تا دور آن را نردههایی آهنین فراگرفته و تلی از هیزمهای آغشته به نفت و گازوییل قرار دارد، بهاندازه عرض یک خیابان فاصله است. بیرون زیارتگاه چند ساعتی میشود که مردم به انتظار ایستادهاند تا موبدان به محل آتشافروزی بیایند. درهای زیارتگاه که درختان کاج سر به فلک کشیده آن از پشت دیوارهای بلندش نمایان است گشوده میشود، موبدان سفیدپوش با سینیهایی که مجمری از آتش درون آن قرار دارد به خیابان میآیند، چند قدمی برمیدارند تا به یکی از ورودیهای محوطه آتشافروزی میرسند، وارد میشوند، جمعیت دور تا دور این فضا را پر کرده. موبدان مراسم «آتشنیایش» را برگزار میکنند. «سه موبد سه مرتبه اطراف آتش میچرخند باز هم به نشانه سه اصل اساسی دین زرتشت و بعد از آن با آتش مجمری که از آتشهزار ساله آتشکده زرتشتیان کرمان است هیزمها افروخته میشود.»
این آتش، «وَرَهرام» و محترمترین و مقدسترین آتش است که علاوه بر آتشکده کرمان، در آتشکده یزد هم از آن وجود دارد. آتشی که ضیاتبری درباره آن اینگونه توضیح میدهد: «آتش از بخشهای مختلف تشکیل میشد. آتش دادگاه یا دخمه، آتشی که هر محله برای خودش داشته، آتشی که هر منطقه داشته و بزرگترین آن آتشی بوده که هر کشوری که صاحب یک حاکم و حکومت بوده، داشته است. بعد از آتش ورهرام، آتش آدوران است که آتش منطقه بوده و بعد هم آتش محله و آتش دادگاه قرار داشته است. آتش ورهرام از 15 صنف آتش مختلف تشکیل شده که یک سالونیم، جمعآوری و تختنشین کردن آن طول میکشید. آتش کرمان، براساس آخرین سند مکتوبی که داریم، درسال 1014 یزدگردی / 1024 خورشیدی، در «محلهشهر» کرمان تختنشین شده و این آتش به مرور جابهجایی داشته است که به آتشکده قناتغستان و سپس به آتشکده فعلی کرمان منتقل میشود.» تختنشین کردن آتش که همان یکجا ثابت کردن آن است نیز با آداب خاصی انجام میشد.
در مراسم سدهسوزی، شعلهای از این آتش بر جان هیزمهایی میافتد که از چند روز قبل از مراسم، در محل آتشافروزی، روی هم تلمبار میشود. این هیزمها، از چوب درختان هرس شده سطح شهر است که شهرداری کرمان از یک ماه پیش از جشن سده آن را برای این مراسم دپو میکند.
افروختن شعله آتش جشن سده، جمعیتِ مشتاق و منتظر را به تکاپو میکشاند؛ هرکس که تا پیش از این، در هر گوشهای از این محدوده ایستاده یا نشسته بود، به سمت شعلهها حرکت میکند. دقایقی بعد، آنچه در این گوشه از شهر کرمان است؛ آتشی عظیم با صدها نفر جمعیت است که به هوای گرم کردن دل زمین، اطراف آتش حلقه میزنند. عدهای هم از بالای پشتبام و تراس خانههای مجاور محل آتشافروزی به تماشا ایستادهاند. در این جمعیت، از زن و مرد، از خردسال تا پیر و از هر قشر و گروهی حضور دارند. مردمی که به جشن سده کرمان میآیند هیچگاه دعوتنامهای دریافت نکرده و نمیکنند و برای این مراسم، کوچکترین تبلیغی هم انجام نمیشود. با این حال، شکوه و شلوغی آن زبانزد است.
مردی شصتوهشتساله، دست نوههایش را در دست گرفته و حوالی آتش ایستادهاند به تماشا. از زمان نوجوانیاش این مراسم را بهیاد دارد، بچههایش را هم به مراسم میآورده و حالا هم نوههایش را خودش به جشن سده آورده است. دوقلوهایی که تماشای شعلههای آتش، سخت به وجدشان آورده است و پدربزرگ آرزو دارد این جشن هم مثل نوروز همگانی شود و هیچوقت هم نشنود که جشن سده برگزار نمیشود. مرد میانسالی که آرزوی او را میشنود میگوید آمین و ادامه میدهد: «این جشن، هیچ فرقی با نوروز ندارد. نمیدانم چرا مردم ایران مثل نوروز آن را بهصورت سراسری برگزار نمیکنند؟» او هم از نوجوانی تا حالا، هرجا که بوده، غروب دهم بهمن، خود را به بداغآباد میرساند. این جشن با زندگی مردم کرمان پیوند ناگسستی دارد، خانوادههای کرمانی اگر نتوانند به هر دلیل خود را به این مراسم برسانند، آتشی کوچک در خانه برپا میکنند. آتشی کوچک، تا زمین گرم بشود.
کمتر از یک ساعت، شعلههای مهیب آتش، رو به آسمان بلند است و جمعیت اطراف آن میایستند به نظاره. خورشیدِ کمرمق، کاملا به پشت کوه میخزد، طلاییِ شفق، بیرنگ میشود، جمعیت همچنان ایستادهاند که صدای آژیر ماشینهای آتشنشانی بلند میشود. چند دقیقه بعد، آب، بر آتشِ سده فرو میریزد و زمين، در تقلای رويش و زايشی تازه، آماده وداع با زمستان میشود.