[یاسمن طاهریان] چیزی که این روزها به باور عمومی تبدیل شده این است که شکست دادن دونالد ترامپ در انتخابات نوامبر امسال بسیار سخت خواهد بود؛ هر چقدر که رأیدهندگان باور نداشته باشند اما ترامپ برای اقتصاد آمریکا خوب بوده است. اما هر چیزی ممکن است اتفاق بیفتد. جوزف ای. استیگلیتز، اقتصاددان آمریکایی و برنده جایزه نوبل اقتصاد است که بعد از انتقادهای شدید از صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی شهرت پیدا کرد. استیگلیتز در یادداشت خود توضیح میدهد که چگونه باید عملکرد اقتصادی ترامپ را سنجید. همانطور که نخبگان اقتصادی برای شرکت در نشست سالانه به داووس سوییس میروند، مردم باید یک سوال ساده را از خود بپرسند: آیا میتوانند بر شیفتگی خود نسبت به دونالد ترامپ، رئیسجمهوری آمریکا غلبه کنند؟دوسال پیش، چند نفر از معدود رهبران شرکتهای بزرگ تجاری درباره تغییرات اقلیمی نگرانیهایی داشتند . با این حال اکثر آنها، سیاست کاهش مالیات میلیاردها و شرکتهای تجاری را جشن گرفتند. این موضوع به کسبوکارها اجازه میدهد هوا را بیشتر آلوده، آمریکاییهای بیشتری را به استفاده از مخدرها وابسته و کودکان را به خوردن مواد خوراکی دیابتزا تشویق کنند و دست به فعالیتهای مالی ناسالمی بزنند که درسال 2008 منجر به وقوع بحران اقتصادی شد. امروزه بسیاری از روسای شرکتهای تجاری هنوز درباره رشد پیوسته تولید ناخالص داخلی و رکورد قیمت سهام صحبت میکنند. اما نه تولید ناخالص داخلی مقیاس خوبی برای سنجش عملکرد اقتصادی است و نه شاخص داو جونز. این دو شاخص نه چیزی درباره پایداری به ما میگویند و نه درباره تغییر استانداردهای زندگی شهروندان عادی. برای آنکه بتوانید سلامت اقتصادی یک کشور را بهخوبی بسنجید از نگاه کردن به سلامت شهروندان آن شروع کنید. اگر آنها شاد و در رفاه هستند، عمر سالم و طولانیتری خواهند داشت. در میان کشورهای توسعهیافته، آمریکا از این جهت در رتبه آخر قرار دارد. امید به زندگی در آمریکا نسبتا پایین است؛ در دوسال نخست ریاستجمهوری ترامپ سالانه روند نزولی داشت و درسال 2017، میزان مرگومیر به بالاترین میزان خود بعد از جنگ جهانی دوم رسید. این موضوع خیلی شوکهکننده نیست چون هیچ رئیسجمهوری به اندازه دونالد ترامپ برای دسترسی نداشتن شهروندان بیشتر به بیمه درمانی عمومی تلاش نکرده است. میلیونها نفر بیمه خود را از دست دادند و در عرض دو سال، میزان افراد بدون بیمه از10.9درصد به 13.7درصد افزایش پیدا کرد. براساس آخرین تحقیقها، میزان مرگ از ناامیدی درسال 2017، تقریبا چهار برابر
سال 1999 بوده است. ترامپ ممکن است
برای یک درصد از رده بالای جامعه
( که درآمد سالیانه آنها به 32هزار و 400دلار میرسد) بهویژه 0.1درصد از آنها رئیسجمهوری خوبی باشد اما برای بقیه عملکرد خوبی نداشته است. اگر طرح کاهش مالیاتسال 2017، بهطور کامل اجرا شود، بیشتر خانوارهای سه گروه درآمدی دوم و سوم و چهارم باید مالیات بیشتری پرداخت کنند.از سوی دیگر، به دلیل تلاشهای دولت برای از بین بردن قوانین سختگیرانه آنالیزهای سود و هزینه، رشد اقتصادی حاصله از لحاظ محیطزیستی پایدار نیست. هوایی که تنفس میکنیم و آبی که مصرف میکنیم آلودهتر شده و کره زمین با تغییرات اقلیمی دستوپنجه نرم میکند. در حقیقت، میزان خسارت ناشی از تغییرات اقلیمی تاکنون در آمریکا رکورد زده است؛ کشوری که میزان تخریب زمین و ملک در آن بیش از هر کشور دیگری بوده است. حتی اگر بخواهید با درآمد ناخالص سرانه قضاوت کنید، عملکرد اقتصادی ترامپ موفق نبوده است. میزان رشد در سه ماهه آخرسال 2.1درصد بود که بسیار کمتر از 4درصد، 5درصد یا حتی 6درصدی است که ترامپ قول آن را داده بود و حتی از میانگین 2.4درصد دوره دوم ریاستجمهوری اوباما هم کمتر است. با در نظر گرفتن عوامل محرکی مانند کمبود بودجه یکهزار میلیارد دلاری و بهره بسیار کم، عملکرد ترامپ در این زمینه به میزان قابلتوجهی ضعیف بود. این رویکرد، تصادفی یا از روی بدشانسی نیست: برند ترامپ، بلاتکلیفی، بیثباتی و دروغگویی است، در حالی که اعتماد، ثبات و اعتماد به نفس از عوامل حیاتی برای پیشرفت اقتصادی است. براساس گزارشهای صندوق بینالمللی پول، کاهش اختلاف طبقاتی هم همینطور. نمره ترامپ حتی در وظایف حیاتیاش مانند تقویت دموکراسی و حفظ کره زمین هم به حد نصاب نمیرسد. در اقتصاد هم همینطور.
Project Syndicate