شماره ۱۸۸۹ | ۱۳۹۸ پنج شنبه ۲۶ دي
صفحه را ببند
ترور؛ دکترین جدید دونالد ترامپ

هارولد هونگجو کوه| آیا ترور قاسم سلیمانی قانونی است؟ چرا این اقدام آمریکا اهمیت دارد؟ پاسخ به این دو سوال درهم‌تنیدگی قانون، فرآیند تصمیم‌گیری و سیاست را مطرح می‌کند.
ترامپ با برخی اظهارنظرهای سیاسی مبنی بر عقب‌نشینی ایران قصد دارد اقدام بی‌پروای خود را موجه جلوه ‌دهد. ترور رهبران دولتی، تحریک کشور مقابل به انتقام و سپس جلوگیری از جنگ وسیع، موفقیت استراتژیک نیست، به‌ویژه اینکه این دولت آمریکا بوده که درِ دیپلماسی پنج‌سال پیش را بست و از توافق هسته‌ای خارج شد. از همه مهم‌تر، ترور سلیمانی به‌عنوان ابزاری برای دفاع پیشگیرانه، این سوال مهم را مطرح می‌کند که آیا ترامپ همان دکترینی که برای حمله به عراق استفاده و بی‌اعتباری آن هم پس از چندی ثابت شد، دوباره احیا کرده است. طبق قانون فعلی، ترامپ اجازه صدور فرمان ترور  یكی از بالاترین رهبران نظامی یك كشور خارجی را كه آمریكا با آن در جنگ نبود، نداشته است. پیش از حمله، واشنگتن به‌عنوان یک ماده قانونی بین‌المللی درگیر جنگ مسلحانه با ایران نبوده است، همچنین نمی‌توان به‌طور منطقی استدلال کرد که این حمله براساس مجوز ‌سال۲۰۰۲ کنگره برای استفاده از نیروی نظامی (AUMF) قابل توجیه است.  لایحه‌ سال ۲۰۰۲ به منظور تأمین نیرو برای دفاع از تهدیدات مداوم آمریکا از جانب عراق تحت حاکمیت صدام حسین اعتبارداشت و اکنون قابل استناد نیست. قابل انکار نیست که سردار سلیمانی بسیاری از نیروهای شبه‌نظامی را طی سال‌های متمادی حمایت می‌کرد، اما به‌هرحال او رهبر یک گروه تروریستی نبود، بلکه در واقع مقام عالی‌رتبه یک کشور مستقل به حساب می‌آمد. اگر هم بنا به چنین کاری بود، باید مانند آدم یاماموتو ایزوروک، قهرمان نظامی ژاپن در حمله به پرل ‌هاربر، در جنگ هدف قرار می‌گرفت. ترور او عملا نوعی اعلان جنگ به ایران بود، به همین علت هم نیاز به مجوز کنگره داشت. بدون‌شک اگر ترور پیش‌بینی‌شده او صرفا برای از بین بردنش بود، نه پاسخی ضروری و متناسب برای مقابله با تهدید قریب‌الوقوع حمله از جانب ایران، این تروری کاملا غیرقانونی است که اتفاقا دستورالعمل اجرایی دولت فورد آن را ممنوع کرده است. نباید فراموش کرد که او بازیگر سطح بالایی بود.  آمریکا معمولا علیه کشورهای مستقل با ابزار مجازات، دیپلماسی و اخطار عمل می‌کرد، نه ترور، اکنون اینکه سلیمانی، فرمانده سپاه قدس به‌عنوان یک سازمان «تروریستی خارجی» برای آمریکا بوده، او را به هدف موجهی تبدیل نمی‌کند. فرض کنید کشوری فرماندهی عملیات ویژه مشترک آمریکا را به‌عنوان سازمان تروریستی خارجی اعلام کند و فرماندهان آن را هنگام آموزش در کشورهای خارجی هدف قرار دهد، در این صورت آمریکا چگونه واکنش نشان خواهد داد؟ فراتر از قانون و روند‌ها، در عصر حملات پهپادها و قتل‌های هدفمند، ترور پیشگیرانه به‌عنوان گزینه‌ای سیاسی چه مشکلاتی دارد؟ طبق خود قانون آمریکا، ترور ممنوع است، چراکه می‌تواند موجب جنگ و بی‌ثباتی شود. همان منطقی که برای ترور سلیمانی استفاده شد، می‌تواند فردا علیه کیم جونگ اون رهبر کره شمالی، بشار اسد رئیس‌جمهوری سوریه یا نیکولاس مادورو رئیس‌جمهوری  ونزوئلا استفاده شود. حالا با توجه به اصل عمل متقابل در حقوق بین‌الملل چقدر طول می‌کشد کشورهای دیگر شروع به استفاده از همان منطق برای هدف قرار دادن مقامات آمریکا کنند؟ قانون، سیاست و فرآیند تصمیم‌گیری عمیقا به هم پیوسته‌اند.   بسیاری گمان می‌کردند پس از فاجعه جنگ عراق، آمریکا رویکردهای غیرقانونی و غیراخلاقی را کنار گذاشته است، اما ترور قاسم سلیمانی نشان داد که  این طور نیست. دولت ترامپ بدون هیچ مدرک و سندی ادعا می‌کند که اقدام ما پیشگیرانه بوده و در عین حال این عمل را در روابط بین‌الملل به سنت تبدیل می‌سازد.» نمایندگان باید ترامپ را وادار كنند كه اهداف نزدیك و بلندمدت آمریكا را در ایران و عراق روشن كند. همچنین مجلس سنا باید لایحه اخیر مطرح شده مبنی‌بر لزوم محدودکردن اختیارات نظامی ترامپ در مقابل ایران را تصویب کند. کنگره همچنین باید لایحه مبنی بر دسترسی‌نداشتن ترامپ به بودجه برای هرگونه اقدامات خصمانه علیه ایران را تصویب کند. همان‌طور که پیشتر هم گفته شد، کنگره باید کنوانسیون کنونی منسوخ‌شده در ‌سال ۲۰۰۲ را لغوکند و بی‌درنگ به لایحه جنگ قدرت‌ها که سناتور تیم کین ارایه کرده است، رأی دهد. استیضاح اخیر مجلس نمایندگان و مستنداتی که در مورد ماجرای اوکراین درز کرده است، نشان‌می‌دهد ترامپ تهدیدی آشکار علیه امنیت ملی است. ترور سلیمانی تأیید می‌کند که کنگره نمی‌تواند نسبت به اقدامات رئیس‌جمهوری بی‌تفاوت بماند تا او آتش جنگی تازه‌ای  این بار علیه ایران را روشن کند.     
    منبع: فارین پالیسی


تعداد بازدید :  424