شماره ۱۸۸۸ | ۱۳۹۸ چهارشنبه ۲۵ دي
صفحه را ببند
وزیرمختار و مصیبت لجاجت

شهروند| اوایل دهه 70 خورشیدی مجموعه‌ای تلویزیونی از شبکه یک سیما به نمایش درآمد با عنوان «وزیرمختار» که در آن به وقایع بعد از انعقاد عهدنامه ترکمانچای و ماجرای حضور الکساندر گریبایدوف، سفیر تام‌الاختیار امپراتوری روسیه در ایران پرداخته شده بود. تا پیش از پخش این سریال تلویزیونی عمده اطلاعات ما از وجود شخصی به نام گریبایدوف به درس تاریخ در مدرسه باز می‌گشت و اینکه او برای اخذ غرامت جنگی و اجرای مفاد عهدنامه ننگین ترکمانچای به ایران آمد، اما به دلیل بی‌احترامی و زیرسوال‌بردن آداب و رسوم ایرانیان هدف انتقام ملت قرار گرفت و طی یورش مردم خشمگین به سفارت روسیه در تهران جان خود را از دست داد. اما شاید بتوان ادعا کرد در سریال «وزیرمختار» نیز که کارگردانی آن را سعید نیک‌پور برعهده داشت و نقش گریبایدوف را هم ایرج راد ایفا می‌کرد، چیزی بیش از اطلاعات موجود در درس تاریخ مدرسه به مخاطب ارایه نشد. گریبایدوف در «وزیرمختار» همچون گریبایدوف در مدرسه، دشمن ایران و فردی لجوج تصویر شده بود که جز عمل به مطامع استعماری روسیه تزاری هدف دیگری برای خود متصور نبود و دست آخر نیز با اهانت مصرانه به شعائر مذهبی مردم، با دست خویش گور خود را کنده و مردم او را به سزای عملش رساندند.

گسیل به یک ماموریت تبعید‌وار
نه کتاب‌های درس تاریخ مدرسه اشتباه می‌کردند و نه سعید نیک‌پور در «وزیرمختار» گریبایدوفی دروغین را تحویل مخاطبان سیما در دهه 70 خورشیدی داده بود. الکساندر سرگییویچ گریبایدوف به‌عنوان نگارنده عهدنامه ترکمانچای قطعا هر آنچه در توان داشت برای تحت فشار گذاشتن دولت ایران به کار برد و حتی نقل است در نخستین برخوردها با ولیعهد وقت ایران یعنی عباس میرزا رفتاری چنان توهین‌آمیز داشت که دولت ایران ادامه مذاکرات را به حذف او از هیأت نمایندگی امپراتوری روسیه منوط‌کرد. اما چیزی که در همان کتاب‌های تاریخی و سریال تلویزیونی اثری از آن دیده نمی‌شد، سابقه سیاسی و فرهنگی نماینده تام‌الاختیار روس‌ها در ایران بود و اینکه او نه در قامت فدایی تزار که درواقع به‌عنوان عنصری نامطلوب در آن ایام به ایران تبعید شده بود. در حقیقت ارتباط گریبایدوف با شورشیانی که در دسامبر 1825 میلادی قصد براندازی حکومت تزاری را داشتند، باعث شده بود حکومت وقت اعتماد چندانی به او نداشته باشد و با اینکه گریبایدوف در دادگاه از اتهام خیانت و حکم اعدام رهید، اما باز این دلیل نمی‌شد تا دولت تزاری او را یک خودی قلمداد کند. از همین رو، دور بودن این عنصر نامطلوب از مرکز مزیتی برای حکومت محسوب می‌شد و از طرفی حس وطن‌پرستی افراطی و روحیه لجوجش در عمل به وظیفه، او را به بهترین گزینه برای رودرو قرار گرفتن با دولت وقت ایران تبدیل می‌کرد.

شعله‌ور کردن آتش خشم مردم
الکساندر گریبایدوف که 225‌سال پیش در چنین روزی برابر پانزدهم ژانویه 1795 میلادی در مسکو به دنیا آمد، درست همان اندازه که برای ما ایرانی‌ها به‌عنوان یک سیاستمدار مطرح است، در نزد روس‌ها نویسنده‌ای توانا به شمار می‌رود. مشهورترین نمایشنامه او با عنوان «مصیبت عقل» که نگاهی انتقادی به سیاست و جامعه روسیه اوایل قرن 19 میلادی دارد، جزو برترین متن‌های تاریخ نمایش این کشور قلمداد می‌شود. اما همین هنرمند فرهیخته و آگاه به زمان، هنگام اجرای یکی از بندهای عهدنامه ترکمانچای یعنی استرداد اسرا، نتوانست اهمیت موضوع فوق برای ایرانی‌ها را تشخیص دهد و بر بازگرداندن زنان گرجی به روسیه آن هم درحالی‌که اکثرشان تغییر دین داده و به نکاح مردان ایرانی درآمده بودند، اصرار کرد. پافشاری گریبایدوف به‌علاوه نقش مخرب یکی از خواجگان دربار پادشاه ایران به نام میرزا یعقوب ارمنی که فرصت را برای انتقام گرفتن از ارباب خود مناسب دیده و اطلاعات مربوط به زنان گرجی و ارمنی ساکن در خانه رجال ایرانی را به جناب وزیرمختار راپورت داده بود، اوضاع پایتخت را به هم ریخت. جالب آنکه جرقه لازم برای به آتش‌کشیدن این انبار باروت را نیز شخص گریبایدوف با زندانی‌کردن دو زن گرجی در سفارت روسیه فراهم آورد و مردم کوچه و بازار که دیگر طاقت این میزان هتک حرمت را نداشتند، سی‌ام ژانویه 1832 میلادی با اشاره میرزا مسیح مجتهد راهی سفارت روسیه شده، وزیرمختار و 36 همراه او را به قتل رساندند.
منبع: «گریبایدوف شاعر سیاست‌پیشه» نشر نگاه معاصر

 


تعداد بازدید :  421