سالها پیش وقتی برنامه نود را میدیدیم، هر وقت بحث به باشگاه سپاهان میکشید، یک آقایی بود که پشت خط میآمد و از طرف این باشگاه صحبت میکرد. این فرد رئیس هیأت مدیره باشگاه بود اما در مورد مصدومیت آرمناک پطروسیان تا مدل بستن بازوبند کاپیتانی به وسیله لئون استپانیان اظهار نظر میکرد. طبق شنیدههای تیم تحقیقاتی شهرونگ، ایشان علاقه خاصی به پاسخگوبودن داشت. به همین دلیل گوشی مدیرعامل و مربی و بازیکنها را دایورت میکرد روی خودش تا هروقت خواستند با بهرام شفیع یا جهانگیر کوثری یا عادل فردوسیپور مصاحبه کنند، او جایشان حرف بزند. در یک مقاطعی شما میزدی شبکه یک که سریال پدرسالار را ببینی، یکهو میدیدی مهدی تاج دارد با محمدعلی کشاورز دیالوگ برقرار میکند. میزدی شبکه دو میدیدی در حین پخش مستند راز بقا، در آن لحظه که شیر دارد به سمت آهو یورش میبرد، مهدی تاج در پسزمینه تصویر قرار گرفته. میزدی شبکه سه، مهدی تاج داشت درباره دفاع خطی توضیح میداد. در شبکه چهار فیلم پدرخوانده را نقد میکرد و در شبکه پنج هم هر روز با برنامه «در شهر» مصاحبه میکرد. همین حضور رسانهای قوی باعث شد که چیز، شما چی بهش میگید؟ همون جنم مدیریتیاش برای همه آشکار شود. برای همین بود که یک روز وقتی به هوای آب خوردن وارد فدراسیون شد، دیگر از آن خارج نشد. در مورد افتخارات و ویژگیهای مدیریتی او حرف و حدیث زیاد است اما یکی از بارزترین ویژگیهایش قراردادبستن با مربیان خارجی بود. نامبرده جوری قرارداد میبست که کرک و پر پرنده خانگی خود مربیه هم میریخت و میگفت: «توی عمرم، یک بشر، پیدا نشد که با ما اینجوری قرارداد ببنده.» دیگر ویژگی بارز شخص تاج، یکی به نعل و یکی به میخ زدنش بود. ایشان جوری این کار را میکرد که برخی سیاستمداران پشت در فدراسیون جمع میشدند و یکصدا فریاد میزدند: «یالا یالا، به مام یاد بده یالا.» دیگر ویژگی بارز او، مقاومت در مقابل استعفا بود. این سطح از مقاومت را حتی سختترین بتنها هم در مقابل فشار نداشتند. او امکان ائتلاف با هیچکس را از دست نمیداد؛ از رئیس هیأت فوتبال شهرستانها تا دبیر کل «ایافسی» همه متحدین او بودند. به شفافیت هم خیلی اهمیت میداد و همیشه میگفت: «میدونم اما نمیگم.» گفته میشود که بیماری تنها چیزی بود که میتوانست جلوی ادامه افتخارآفرینیهای او را بگیرد. البته یک چیزی میگویند، شاید هم یک سرماخوردگی کوچک باشد و با چند تا قرص و آمپول خطر رفع شود .