حمیدرضا طهماسبیپور روزنامه نگار
[email protected]
چرا بهترین مکانهای تجاری خیابان، محله و شهرهای ایران به بانکها اختصاص دارد؟ چرا بهترینهای هر منطقه یک شعبه از 29 بانک و 3 موسسه مالی اعتباری رسمی و حتی غیررسمی کشور است؟ آیا هزاران مغازه میلیاردی که توان خریدشان بیشتر در شبکه بانکی است، این میزان سود دهی دارند که ارزش خریدها توجیه شود؟ سالهاست که این سوالها بین مردم مطرح است و دهههاست که بهترین مکانهای تبلیغ رسانهها، خیابانهای شهر و... به بانکها اختصاص دارد و این بخش، در بدترین شرایط اقتصادی هم، برای تبلیغات ریخت و پاشهای اساسی داشته است. خلاصه وضعیتی است که هر جا را بنگری یا یک بانک میبینی یا اثری از بانکها را حس میکنی. حضور حدود 23هزار شعبه بانک در کشور تاحدی مشهود است که اگر از شهروندان بپرسی کدام صنعت ایران سوددهترین است، بلادرنگ، نام صنعت بانکداری را میشنوی!
صنعتی که در اصل جزو رسته خدمات است و باید با ثروت و دارایی امانی مردم، به خود مردم خدمات بدهد و کارمزد بگیرد؛ حال آنکه واقعیت چیز دیگری است و بانکها خود بنگاه دارند و همچون فعالان اقتصادی، رقیب همه صنایع و صنوف شدهاند. این رسته آنقدر سودآور شده که هر بخش و نهاد قدرتمندی در حکومت، صاحب بانک اختصاصی شده است و بانکداری جذابیتی غیرقابل انکار یافته است. به نام روانسازی تسهیلاتدهی به بخشی خاص و موردنظر نهادهای قدرتمند، بانکها پرتعداد شدند، اما ماهیت شبهدولتی بیشتر آنها، بانکداری را به سمتی برد که فقط کمیت بالا رفت، نه کیفیت. با سیاستهای بانک مرکزی، شبکه بانکی به جایی رسید که صدای همه را درآورد. از مقام رهبری و رئیسجمهوری گرفته تا مسئولان دولتی و خصوصی، همه هم عقیده با مردم کوچه و بازار شدند که شبکه بانکی در مسیر خود نیست. هر چند در حضور دولت یازدهم، وعده ساماندهی گامهایی مثبت به خود دید اما در عمل آن چیزی که مورد انتظار بود هنوز دیده نشده است و این مشکل هنوز حل نشده و تغییر رفتار بدنه بانکی کشور عیان نیست. برای پاسخ به چرایی این موضوع باید به ریشههای اقتصادی این مقاومت پرداخت و از شبکه بانکی گفت که 70درصد مطالباتش مشکوکالوصول است و برای آن کاری نمیکند. بدنهای که از 600هزار میلیارد تومان نقدینگی کشور، حدود60هزار میلیارد تومان را درون خود هضم کرده و به مردم سود 10 تا 20درصد میدهد، ولی سود 27 تا 40درصد میگیرد! بانکهایی که با سپردههای ارزان مردم به بنگاههای خود تسهیلات میدهند تا کاسبی کنند. وقتی آنها همزمان هم به مردم تسهیلات گران میدهند و رقیب جدی تولید کشور شدهاند. به واقع چرا باید از این رویه دست بردارند؟ حالا این شبکه بانکی بعد از طوفان انتقادهای سال 92 و نیمهاول سال 93 دولت و مسئولان، مدتی سکوت داشت و حالا دوباره خود را باز یافته است. بعد از یک دوران سکوت و آرامش، شاهد تبلیغات گسترده سابق در شهرهاییم. تبلیغاتی که مدتها، دیده نمیشد دوباره بازگشته و مشخص نیست شبکه بانکی که هنوز در ماه عسل روزهای خوب گذشتهاش است، به چه میاندیشد و چگونه میخواهد سود کسب کند؟ اگر آنها در تصور روزهایی باشند که سودهای گزاف خرید و فروش ارز، مسکن و حضور در صنایع مختلف را میبردند، باید از خواب تازه آنها هراسید. چرا که تبلیغات تازه و گسترده برخی بانکها در بیلبوردهای شهری و رسانهها دوباره بالا گرفته و حالا نشانی است از روزهایی که قرار است، تکرار نشود. دولت باید این اتفاق را هوشمندانه ببیند و از خواب تازه بانکها بترسد که انگار پوستاندازی کردهاند.