| آریو صدر | روزنامه نگار |
صرفهجويى از جمله واژههایی است که در ذات خود با اصالت همراه است. احترام به نعمتها و پرهيز از اسراف و بهرهبردارى كامل از هر چيز، كاري است كه در عين معمولى بودنش در اين روزگار تا حدى كمياب شده و بسان گوهرى ناياب مىنمايد. هرچند يافتن افرادی که چنین میاندیشند و عمل میکنند هنوز ناممكن نيست، اما باید پذیرفت که كمى سختتر از گذشته شده است که شايد يكى از دلايل عمده آن دور شدن انسان از زندگى كشاورزى و بهاصطلاح «شهرى» و «ماشينى» شدن او باشد. در زندگی كشاورزى گویی انسان قدر و ارزش محصول بدست آمده را بيش از دیگران مىداند آن هم به این دلیل ساده که شبانه روز براي حاصل دست خود زحمت کشیده و رشد و نمو آن را به چشم سر و جان دیده است. صرفهجویی در عمل شاید گاهی نیازمند انگیزه قوی باشد. به طور مثال پسانداز و صرفهجویی یک ساله برای ارتقاء مدل اتومبیل یا تهیه هزینه شهریه برای فرستادن فرزندان به مدرسهای بهتر یا حتی برای خرید یک جفت کفش. صرفهجویی فعلی است که اگر در یک برهه زمانی – مثلاً به دلیل نیازمندی و احتیاج – به صورت مداوم تکرار شده باشد این قابلیت را دارد تا به شکل عادتی ثانویه در ضمیر ناخودآگاه انسان ثبت و پرورده شود. در این صورت است که دیگر حتی نیازی به یادآوری و بهخاطر سپردنش احساس نمیشود چه آنکه دیگر به شکل خودکار و کاملا هدفمند در زندگی روزمره کارایی خود را نشان داده و عمل میکند. تراشیدن انگیزههای فراشخصی یکی دیگر از راههایی است که میتوان به کمک آن هم بر اصل انجام این فعل تاکید کرد و هم به لحاظ حسی، بُعدی فرهنگی و انسانی به آن داد. به طور مثال چه اشکالی دارد به فرزندانمان یاد بدهیم با یک جفت جوراب کمتر، به قیمت کامل نبودن ترتیب رنگی جورابهای داخل کشوی خود، میتوانند دل یکی از همکلاسیهای بیبضاعت کلاسشان را با هدیهای کوچک شاد کنند تا او نیز مجبور نباشد پای برهنه در کفش کرده و به مدرسه بیاید. اوايل مهر ماه بود که در همین صفحه موضوع یک یادداشت به افتخار و اشتياق پسر بچهای 10 ساله از داشتن گرانترين كفش در روز اول مدرسه اختصاص داشت. تصويرى تلخ از نادانی و ندانمکاری كه هر قلب سالمى را به درد مىآورد. چرايى چنین رفتاری كه متاسفانه به وفور در اطراف خود مىبينيم بحث وسيعى است و راه درمانش نیز پروسهاى طولانى مدت را میطلبد. واژه درمان فىالواقع شاید درستترين لغت برای بستن این بحث باشد که متاسفانه افرادى اينچنين حقيقتا بيمارند و تبعات طرز فكرشان ويرانگر جامعه. بله كم نيستند افراد تازه به دوران رسيده و نو كيسهاى كه با بريز و بپاشهاى بيثمر و تلف کردن نعمتها تلاش میکنند وجههای دروغین برای خود ساخته و با مطرح کردن خود مقابل فامیل و دوست و آشنا به اصطلاح توى چشم باشند. اما این میان «صرفهجویی» تنها یک واژه است که میتوان به بهانه آن علاوه بر سپاسگزاری از اویی که ثروت جهان را در مشت آدمی قرار داد، انسانیت خود را نیز در بوته آزمایش قرار دهیم. و در انتها سوالی که باقی میماند این است که چرا نگارنده باید این جملات را به سختی بنویسد و نگران پوزخند تمسخرآمیز مخاطبان این سطور باشد؟ چرا گاهی یادمان میرود انسان بودن خیلی خیلی آسان و سادهتر از آن است که میاندیشیم.