گروه گزارش شهروند| کمتر از دو هفته مانده به انتخابات ریاستجمهوری و شوراها، رسانهها و فضای مجازی سایر موضوعات خبری را در حاشیه نگاه داشته و بخش عمده تیترهایشان را به انتخابات اختصاص دادهاند. با وجود اینکه انتخابات شوراها به دلیل ثبتنام زودتر نامزدها، پیش از ریاستجمهوری روی خط خبری رفت، اما از وقتی که ثبتنام کاندیداهای ریاستجمهوری آغاز شده تا به امروز عملا شوراها در سایه رفتهاند و ممکن است تنها در آخرین روزهای مانده به انتخابات و پس از اعلام لیستها به آفتاب بیایند. فضای رسانهای، تبلیغاتی و انتخاباتی که ایران در این دوره از انتخابات تجربه میکند، تفاوتهای آشکاری با دورههای پیشین دارد. در شهرهای بزرگ مانند تهران از بنرهای بزرگ و تبلیغات کاغذی و توزیع بروشور و سیدی بین مردم خبری نیست و همه توان و برنامهریزی تبلیغاتی نامزدها بر فضای مجازی متمرکز شده است؛ مگر در شهرهای کوچکتر که همچنان استراتژیهای تبلیغاتی سنتی جوابگو است.
برخی جناحها که تا همین چندسال پیش گسترش شبکههای اجتماعی را عاملی برای نفوذ و ابراز تهاجم فرهنگی معرفی میکردند، حالا در همه این شبکهها صفحات و کاربران فعال دارند و تبلیغات و برنامههایشان را از همین مجراست که به مخاطبانشان میرسانند. همان جریانی که سالها مدافع فیلترینگ شبکههای اجتماعی و پیامرسانها بود، حالا با حضور همهجانبه نیروهای انقلابی، این شبکهها را فتح کرده است، حتی در توئیتر که سابق بر این عمدتا کاربران نزدیک به جریان فکری اصلاحطلب و تحولخواه در آن فعالیت و توئیت میکردند هم اینروزها از حضور اصولگریان خالی نیست و اکثریت آنها بهویژه در چند ماه اخیر به عضویت توئیتر درآمدهاند. نهتنها در توئیتر و تلگرام، سایتها و خبرگزاریها و بهطورکلی فضای رسانهای تحت وب حاضر هستند. از میانه دهه 70 تا سال 88 فضای رسانهای ایران عمدتا تحتتاثیر فعالیت رسانهای روزنامههای تحولخواه و نزدیک به جریان فکری اصلاحات بود. با وجود همه فرازوفرودهایی که این رسانهها پشتسر میگذاشتند و توقیفها و تعطیلیها اما بهرهگیری از اصول حرفهای و شفافیت بیشتر در اطلاعرسانی و اصرار بر حفظ رویکرد انتقادی موجب دامنه نفوذ بیشتر آنها نسبت به رسانههای رقیب میشد. رقبایی که هم در تعداد فراوانی کمتری داشتند و هم از نظر سبک و ساختار فعالیت رویکردها و رویههای سنتی را ادامه داده بودند. حالا اما چند سالی است که ورق برگشته. بخش عمده رسانههای فعال در فضای مجازی در اختیار اصولگرایان است، همانطور که تعداد زیادی از کانالهای بزرگ و پربیننده تلگرام. این روندی است که از سال88 به بعد سرعت گرفته است. در کوران حوادث سیاسی سال88 تنها خبرگزاری فارس و چند سایت سیاسی و خبری نزدیک به دولت وقت بودند که فعالیتی همهجانبه در جریانسازی سیاسی و تخریب علیه منتقدان دولت احمدینژاد داشتند. از سال88 به بعد جریان اصولگرا که عمدتا مواضعش را از تریبون تعداد محدودی از روزنامهها اعلام میکرد، از آنجا که بخش عمدهای از حوادث پس از انتخابات را وابسته و ناشی از عملکرد و قدرت نفوذ رسانهای جریان رقیب تحلیل کرده بود، دست به بازسازی گسترده رسانهای و تجدیدنظر در ساختارها و رویکردهای سنتی زد. آنها برخلاف اصلاحطلبان که در آن زمان عمدتا علاقهمند به رسانههای چاپی و مکتوب بودند، به فضای مجازی روی آوردند. راهاندازی سایتهای خبری توان اقتصادی و مهارت کمتری نسبت به نشریات مکتوب نیاز داشت و از سوی دیگر در شرایطی که عمده سایتهای خبری نزدیک به اصلاحطلبان فیلتر و از دسترس خارج شده بود، این سایتها میتوانستند با سرعت بیشتری بخشی از مخاطبان سرگردان و کمتر سیاسی اما نیازمند خبر و اطلاعات را به خود جذب کنند. با همین رویکرد تعداد سایتها و خبرگزاریهای اصولگرایان در دولت دوم احمدینژاد به سرعت رو به افزایش گذاشت.
از سال94 به بعد بخشی از بدنه جریان اصلاحطلبی کوشید تا با تاسیس سایتهای خبری مانند خرداد نیوز، تدبیر و امید، سلام نو و تقویت و احیای برخی سایتهای قدیمیتر مانند انتخاب و عصر ایران و مانند آنها نسبت به موازنه بیشتر اطلاعات خبری منتشره در فضای مجازی اقدام کند، اما واقعیت این است که در این چهارسال حجم تخریبها علیه دولت با گفتمانی و اتکا به برخی تکنیکهای جنگ روانی آنچنان فراگیر بوده که رسانههای حامی دولت توان کمتری برای مواجهه و مقابله با آن داشتهاند. بهویژه آنکه پیامدها و آسیبهای آنچه در دوره احمدینژاد بر فضای رسانهای مستقل و تحولخواه کشور رفت، در چهارسالی که از روی کار آمدن روحانی گذشته، هنوز ترمیم نشده است و این دولت مانند دولت اصلاحات نتوانسته از ظرفیت اطلاعرسانی حرفهای در معرفی دستاوردها و عملکردهایش استفاده کند. در مقابل توپخانه رقیب روشن است، چه در خبرگزاریها و سایتهای خبری و چه در شبکههای اجتماعی.
تخریب هماهنگ رسانههای زنجیرهای
«احمد شیرزاد»، فعال سیاسی اصلاحطلب بخشی از اتفاقات جاری خبری را ناشی از طبیعت انتخابات میداند و میگوید که گریزی از آن نیست: «اصولا هر کسی کاندیدا میشود، یعنی ابایی ندارد که با شرایط موجود در کشور در فضای پیش از انتخابات اسمش برده شود و در مخالفت با او جریانسازی کنند. این بخشی از شرایط نانوشته انتخابات است و اینکه میگویم بخشی از طبیعت انتخابات است، به این دلیل که هر کسی که پای در عرصه انتخابات میگذارد، یعنی پیشاپیش قراردادی نانوشتهای را امضا کرده مبنیبر اینکه خودش را در معرض رصد و نقد و مخالفت قرار داده، اما مشکل از اینجا شروع میشود که روند انتشار خبرهای کذب در فضای سیاسی و انتخاباتی کشور رو به افزایش است. مشکل ما در این مقطع رواج دروغ است.»
بهگفته شیرزاد اگرچه فضای انتخابات نقد و نظر و حتی انتقادات تند و صدای مخالف را بهعنوان یک پدیده طبیعی میشناسد، اما انتشار خبرهای کذب با اخلاق رسانهای جور درنمیآید، همانطور که تمسخر و تخریب شخصیتها از این قاعده خارج است: «رسانههای رقیب دولت با انتشار اطلاعات و آمار نادرست تلاش میکنند مخاطبان را درباره عملکرد دولت به اشتباه بیندازند، البته این رسانهها خیلی مخاطب ندارند و بهصورت گستردهای در جامعه دیده نمیشوند و در میان رسانههایی که در این دوره از انتخابات دولت، خارج از اصول حرفهای تخریب میکنند، فقط صداوسیماست که مخاطبان به نسبت گستردهتری دارد و بحث عملکرد آن جداست. درواقع کارکرد اصلی که الان رسانههای اصولگرا دارند، عمدتا در روحیهدادن به نیروهای خودی است و از این نظر تاثیرگذارند.»
آنچه رسانههای اصولگرا عمدتا با رویکرد و ادبیاتی هماهنگ در زمینه تخریب دولت دنبال میکنند به گفته شیرزاد فارغ از اینکه موجب رواج اطلاعات نادرست میشود، مهمترین تاثیرش این است که به هر شکل موجب پایینآوردن شأن و مقام رئیسجمهوری و مقامات اجرایی در کشور میشود: «فارغ از اینکه چهکسی رئیسجمهوری میشود، این تخریبها جایگاه رئیسجمهوری و مقامات ارشد اجرایی کشور را به چالش میکشد و به اعتماد عمومی جامعه صدمه میزند یا مواردی که در تبلیغات مطرح میشود برخی از آنها جنبههای مهم امنیتی دارند، اما نامزدها و به دنبال آنها رسانههایشان بدون درنظرگرفتن اینکه این اطلاعات و آمار با جامعه چه میکند، آن را تبلیغ و در جامعه ترویج میکنند، درحالیکه نتیجه و پیامدهای سیاسی و اجتماعی آن بعدها آشکار میشود و فراتر از این است که چه کسی به کشور آسیب میرساند.» در شرایطی که بهنظر میرسد دولت عمدتا به پشتوانه تبلیغات و حمایتهای مردمی در شبکههای اجتماعی و برخی رسانههای همسو برنامههای تبلیغاتیاش را پیش میبرد، بهنظر میرسد حرکت هماهنگ و همسوی رسانههای اصولگرا در این دوره از انتخابات که با گفتمان و رویکرد محتوایی مشترک مشغول جریانسازی علیه دولت هستند، شرایطی را فراهم کرده که منتقدان عملکرد رسانهای و تبلیغاتی دولت را در برابر این هجمهها به چالش بکشند. منتقدانی که معتقدند دولت روحانی همانطور که در چهارسال فعالیتش اطلاعرسانی محدودی درباره عملکرد و دستاوردها داشته و در این زمینه تیم اطلاعرسانی از تیم اجرایی دولت عقبتر بوده، حالا هم در بزنگاه انتخابات در رویارویی با فضای تبلیغاتی رقبا که در آن از انواع تاکتیکهای جنگ روانی و رسانهای استفادهشده، منفعلانه عمل کرده است. در چنین شرایطی بهگفته عبدالله ناصری، عضو شورای مشورتی اصلاحطلبان معتقد است باید با رویکرد واقعبینانه فضای رسانهای و تبلیغاتی این دوره از انتخابات را تحلیل کرد، بهویژه آنکه به گفته او رسانههای اصولگرا اتاق فرمان واحدی در جریانسازی و تخریب دولت دارند: «این روند تخریب علیه جریان اصلاحات البته که تازه و جدید نیست، اما دورهبهدوره دامنه و شعاع تاثیرگذاری رسانهها وسیعتر میشود و خودش را بروز میدهد. همین روند یعنی مکانیزم هماهنگ تخریب و اتاق فرمان واحد در سال 76 هم خودش را نشان میداد و بعد از پیروزی آقای خاتمی خیلی از اصولگرایان معتدل که امروز همراه جریان اصلاحات هستند، بعد از دوم خرداد میگفتند اگر صداوسیما اینطور عمل نمیکرد، نتیجه انتخابات چیز دیگری بود. خیلی از جامعهشناسان هم همین نظر را داشتند که صداوسیما در فرآیند برخورد با دوم خرداد نقش تعیینکننده داشت. حالا همین نقش به شکل دیگری به مجموعهای از رسانههای فعال منتقل و با توجه به توسعه فناوریها بیشتر شده است.»
به گفته ناصری پس از دوم خرداد جریان رقیب و عمدتا رادیکال راست به این جمعبندی رسید که باید در ساختار رسانهایاش تغییراتی بدهد: «بخشی از این فعالیتها در سال84 هم جواب گرفت و پس از آن هم فضایی علیه آقای هاشمی ایجاد کردند.»
این عضو شورای مشورتی اصلاحطلبان با بیان اینکه این ساختار جریانسازی تخریبی سازماندهی شده است، ادامه میدهد: «نه در رسانههای اصولگرا که همصدا هستند و با یک مدیریت واحد حرکت میکنند، بلکه خطی که آنها امروز دنبال میکنند، خارج از فضای رسانهها، در تریبونها و سخنرانیها هم همان رویکرد دنبال میشود، در برنامه نامزدها هم همان ادبیات و گفتمان تبلیغ میشود و این یک حرکت ساماندهیشده و منسجم است.»
به گفته او در بسیاری از موارد آنچه در این دوره از انتخابات از سوی این رسانهها برای تبلیغات علیه دولت تولید و منتشر شده، عملا بهعنوان تبلیغ مثبت برای دولت عمل کرده است.
اتهام فساد، ناکارآمدی و اشرافیگری
با وجود اینکه هر ساله و همزمان با انتخابات ریاستجمهوری بحث رسیدگی به تخلفات انتخاباتی مطرح میشود، اما واقعیت این است که همواره در این سالها گروهی از رسانهها در این زمینه و انتشار انبوهی از مطالب تخریبی و توهینآمیز حاشیه امن داشتهاند. واقعیت این است که همزمان با انتخابات اغلب مسامحه بیشتری با همه رسانهها میشود و به جز تخلفات خیلی آشکار آنها درباره نقد و نظرها و تیترهای تندوتیز اغلب تذکری دریافت نمیکنند. در ارتباط با دولت فعلی همزمان با انتخابات روند انتشار مطالب تخریبی سالهای گذشته محور اصلی این جریانسازی سیاسی علیه دولت و اصلاحطلبان را در فضای مجازی خبرگزاری فارس دنبال میکرد و پوشش میداد، اما حالا علاوهبر آن خبرگزاری دیگری نزدیک به جریان اصولگرا هم اتاق خبرهای فعالتری را در زمان انتخابات سازماندهی کرده است. نگاهی به محتوای خبری دو خبرگزاری اصولگرا یعنی خبرگزاریهای فارس و تسنیم از ابتدای سالجاری تاکنون نشان میدهد که این دو در محتوای خبری رویکرد واحدی را دنبال کردهاند. تحلیل گفتمان اخبار سیاسی هر دو خبرگزاری نشان میدهد اگرچه تا پیش از انتخابات و در سالهای گذشته و همزمان با فعالیت دولت عمده انتقادات هر دو رسانه متوجه سیاست خارجی دولت و دستاوردهای برجام بوده و این رویکرد در جریانسازی خبری آنها برجسته است، اما از زمستان سال گذشته تاکنون (سه ماهه آخر سال95 به اضافه یکماه اخیر) جهتگیری موضوعی این دو رسانه به سمت برجستهسازی مقوله «ناکارآمدی اقتصادی دولت» تغییر کرده است و در مصاحبههای منتقدانی که طرف گفتوگو و بهعبارتی منبع خبری این خبرگزاریها هستند، سه محور اصلی علیه دولت با مضامین و کلیدواژههای یکسان تکرار میشود: 1- تعطیلی واحدهای تولیدی (دولت ضدتولید)، 2- بیکاری و فشار اقتصادی روی طبقات ضعیف، 3- پرونده حقوقهای نجومی و 4- «رانت و فساد اقتصادی نزدیکان رئیسجمهوری». درباره آخرین گزینه یعنی اتهام اقتصادی به نزدیکان رئیسجمهوری موضوع اگرچه با فراوانی کمتری در این خبرگزاریها به نسبت سایر محورهای تخریبی اقتصادی مطرح شده، اما اخبار مربوط به آن بهطور گستردهتری در شبکههای اجتماعی و کانالهای وابسته به این جریان پوشش داده شده و این روند در هفتههای اخیر رو به افزایش است. بحث اتهامهای مالی و نسبت دادن فساد و رانت به نامزدهای انتخاباتی یکی از سناریوهای قدیمی جنگ روانی در انتخابات است، اما درباره دولت روحانی حمله به عملکرد اقتصادی دولت بهطور مشخص در محتوای خبری و تحلیلی دو خبرگزاری مورد بررسی (از ابتدای سال تاکنون) بیشتر برجستهسازی و تکرار شده است: «نقد برجام» و «سایر موارد و حوزههای عملکردی» یک سوی این برجستهسازی و نقدهای اقتصادی با سه رویکرد اصلی «ناکارآمدی اقتصادی»، «اتهام اشرافی گري» و «اتهام رانت و فساد مالی به نزدیکان رئیسجمهوری و اعضای کابینه» سوی دیگر آن بوده است. یافتههای تحلیل محتوای اخبار این خبرگزاریها نشان میدهد به چالشکشیدن دولت در حوزه اقتصاد برجستهترین رویکرد درباره عملکرد دولت در آستانه انتخابات (از ابتدای امسال تاکنون) بوده است و عملا بحث برجام و دستاوردهای آن در سیاست خارجی که تا پیش از این در اولویت نقد و نظرهای این رسانهها قرار داشته، نزدیک انتخابات بهعنوان موضوع ثانویه مطرح شده و از ابتدای سال جریانسازی خبری آنها به سمت بزرگنمایی و سیاهنمایی ابعاد اقتصادی این موضوع تغییر کرده تا نقد دستاوردهای آن در حوزه سیاست خارجی و انرژی هستهای. هر چهار رویکرد مذکور در اخبار و مطالب این خبرگزاری هم در بخش تحلیل و هم در بخشهای خبری و همچنین به نقل از مصاحبهشوندگان منتقد دولت برجستهسازی شده است.
نکته قابل توجه این است که تحلیل محتوای مطالب سیاسی هر دو خبرگزاری از ابتدای سالجاری تاکنون نشان میدهد با وجود اینکه سرخط خبری و جهتگیری موضوعی هر دو خبرگزاری نزدیک بههم و همسو بوده، اما خبرگزاری تسنیم در انتخاب تیترها جسورانه و بیپرواتر عمل کرده و ادبیات به کار رفته در تیترها و مطالب تحلیلی این خبرگزاری از نظر لحن و انتخاب واژگان بهمراتب تخریب بیشتری را متوجه دولت و شخص روحانی و نزدیکان او کرده است. هر دو رسانه البته بخشی از برنامههای دولت و شخص روحانی را صرفا با رویکرد اطلاعرسانی و نسبتا بیطرفانه پوشش دادهاند، اما این نسبت به حجم و شدت انتقادات و ادبیات تخریبی بهکاررفته در اخبار ناچیز بوده است. در بررسی نمونهای 352مطلب از اخبار هر دو خبرگزاری از ابتدای سالجاری تاکنون (در هر دو رویکرد محتوایی مستقیم و غیرمستقیم) آنچه مشخص است اینکه هر دو خبرگزاری به نوعی شمشیر را برای دولت از رو بستهاند و با توجه به اینکه آنچه این خبرگزاریها تولید میکنند، در فضای مجازی و دیگر سایتهای نزدیک به اصولگرایان باز پخش میشود، میتوان تا اندازهای روند و رویکرد حاکم بر فضای رسانهای اصولگرایان را بازخوانی کرد.
درباره نامزدهای اصولگرایان در انتخابات ریاستجمهوری آنطور که یافتههای تحلیل محتوای اخبار در یک ماه گذشته نشان میدهد، اخبار مربوط به ابراهیم رئیسی در هر دو خبرگزاری (در محتوای مستقیم و غیرمستقیم) با فراوانی آماری بیشتری نسبت به محمدباقر قالیباف پوشش داده شده است.
فراتر از خبرگزاریها و سایتهای خبری، اصولگرایان در ارتباط با پیامرسانهای فعال در ایران ازجمله تلگرام نیز همان رویکردی را که در فضای وب دنبال کرده بودند، در پیش گرفتهاند: راهاندازی تعداد زیادی کانال اما این بار با موضوعات غیرسیاسی که حالا در زمان انتخابات در زمینه تبلیغات و اطلاعرسانی برای کاندیداهای موردنظر آنها فعال شدهاند و اهداف و رویکردهای سیاسی موردنظر آنها را در جامعه نشر میدهند. این شرایط بیش از هر چیز نشان میدهد در پس سالهایی که روحانی و یارانش از تداوم فعالیت پیامرسانها و شبکههای اجتماعی حمایت کردند، تنها این مردم عادی نیستند که از این ظرفیت بهرهمند شدهاند و حالا در آستانه انتخابات که بسیاری از کانال بزرگ تلگرام حتی کانالهای سرگرمی هم به نفع اصولگرایان تغییر جهت دادهاند، روشن شده رقبای دولت هم از سودبرندگان اصلی این فضای باز سیاسی هستند و این ظرفیت را به نفع اهداف سیاسیشان به کار گرفتهاند ولو آنکه تلاش کردند تا پیش از آغاز تبلیغات نامزدها با تحت فشار قراردادن ادمینهای کانالهای نزدیک به اصلاحطلبان شرایط را برای فعالیت آنها محدود کنند. این همان موضوعی است که روحانی در مناظرهها و سخنرانیهای انتخاباتی بر آن تاکید کرده که حتی با وجود فراهمکردن فرصتی برای رقبا از آزادی جریان اطلاعات در کشور و دسترسی به شبکههای اجتماعی و پیامرسانها حمایت میکند.