سامان آسمانی| سالن همایشهای برج میلاد میزبان افتتاحیه کنسرتی بود که بنا دارد پیام صلح ایرانیان را با حمایت معنوی یونسکو به آن طرف آبها ببرد. رهبری «ارکستر مجلسی» در این پروژه موسیقایی برعهده «بردیا کیارس» آهنگساز و نوازنده جوان کشورمان است. «شهروند» با این رهبر جوان ارکستر مجلسی گفتوگویی انجام داده که در آن درباره وجوه موسیقایی موجود در یک کنسرت ایرانی- غربی بحث کرده است:
همکاری شما در پروژه موسیقایی «شیپور صلح» از چه زمانی آغاز شد؟
برای من استارت «شیپور صلح» از زمانی زده شد که پیشنهاد آقای قمصری برای همکاری با ارکستر مجلسی را دریافت کردم. برنامه ما اجرای قطعاتی است که آقای قمصری ساخته و برای ارکستر تنظیم کرده است. البته با توجه به حجم ارکستر، روی پارتیتورها بازنگریهایی انجام دادیم و تمرینات را آغاز کردیم. لازم است درباره حضور چهرههای شاخصی که بهعنوان سولیست (تکنواز) و نوازنده ارکستر مجلسی حضور دارند، توضیح دهم. همه این عزیزان از بهترینهای ساز خود هستند و با توجه به اینکه آقای قمصری علاقهمند بودند کار به بهترین وجه ممکن بهفرجام برسد از همه این عزیزان دعوت کردیم ما را در کنسرت «شیپور صلح» همراهی کنند. بعد از مدتها نوازندههای درجهیک نسل جوان در کنار هم قرار میگیرند و کنسرت اجرا میکنند.
علاوه بر رهبری ارکستر مجلسی، رهبری «گروه آوازی تهران» را هم شما به عهده دارید؟
درمورد گروه کر باید بگویم گروه آوازی تهران به ارکستر اضافه میشود، به عبارت دیگر، بهصورت مستقل قطعهای را اجرا نمیکند. بنابراین گروه آوازی در این اجرا نقش «سولیستیک» ندارند. در مورد سوال شما هم باید بگویم تمرینهای گروه آوازی با رهبری آقای «میلاد عمرانلو» انجام میشود اما رهبری آنها در کنسرت به عهده من است.
با نظر به اینکه شما پیش از این هم اجراهایی با تعداد بالای اعضا را پشتسر گذاشتهاید، درباره پیچیدگیهای این اجرا صحبت کنید.
همانطور که گفتید، پیش از این هم ارکسترهایی با جمعیت بالا را رهبری کردهام، اما این کنسرت دغدغههای خاص خود را دارد و هر گروهی پیش از این با یک نفر دیگر کار کرده است. در نهایت من با آقای عمرانلو جلساتی گذاشتم و نظراتمان را یکی کردیم، در ادامه آقای عمرانلو نظرات را به گروه آوازی انتقال میدهند. با همه گروهها هم همین پروسه را پیگیری میکنیم. بهعنوان مثال برخی از اعضای گروه ضربی پیش از این با آقای قمصری همکاری کردهاند بنابراین من و آقای قمصری جلسه میگذاریم و نظراتمان را یکی میکنیم. به اضافه اینکه تمرینهای یکپارچه همه گروهها هم انجام گرفته و ما را به هماهنگی بیشتر رسانده است.
خیلی از مخاطبان متوجه تغییری که درمورد خواننده کار اتفاق افتاد، شدهاند. در ابتدا قرار بود کنسرت «شیپور صلح» با خوانندگی علیرضا قربانی به روی صحنه برود اما پس از توقف یکماهه درنهایت محمد معتمدی بهعنوان خواننده کار انتخاب شد. سلیقه شخصی شما کدامیک از این دو خواننده را ترجیح میدهد؟
هر خوانندهای رنگ صدای مختص به خود را دارد بنابراین من این دو عزیز را با هم مقایسه نمیکنم. درنهایت آنچه اهمیت دارد این است که کار به ذائقه مخاطب خوش بیاید. از نظر من محمد معتمدی خواننده بسیار توانایی است و از بودنش در این کنسرت بسیار خوشحال هستم. رنگ صدای او را دوست دارم، در ضمن لازم است این نکته را هم بگویم که معتمدی در روی صحنه کاملا قابل اعتماد است. او به لحاظ ریتم و کوک هیچ دغدغهای برای من باقی نگذاشته است.
رپرتوار شما یک رپرتوار همجنس است؟ از سوی دیگر شیپور صلح به لحاظ موسیقایی چگونه از صلح حرف میزند؟
برای اولینبار که پیشنهاد این کار را از سوی آقای قمصری شنیدم، خیلی خوشحال شدم چراکه دیدم یکی از همنسلانم با وجود آنکه نوازنده موسیقی ایرانی است، سازهای موسیقی کلاسیک غربی را بهخوبی میشناسد، برای آنها خط مینویسد و هارمونی را میشناسد. درمورد مضمون کار که حولمحور صلح است باید بگویم، این تفکر آقای قمصری است و من در اسمگذاری روی این پروژه دخیل نبودم اما معتقدم دو زبانه بودن سازها میتواند تشکیلدهنده پیوندی باشد تا دایره مفهوم صلح را وسیعتر در نظر بگیریم، این کار هم جزیی از صلح است و پیامش «صلح جهانی از طریق موسیقی» است. وقتی علی قمصری پیشزمینه ذهنیاش برای اختصاص این کنسرت به مفهوم صلح را برایم گفت، استقبال کردم چراکه به نظرم چنین تجربههایی هم لازم هستند، هم کارآ. بخشی از قطعاتی که اجرا میکنیم در همراهی سازهای زهی با سولیستها شکل میگیرد. در بخش دیگر کار، سازهای پرکاشنایرانی اضافه میشوند و در بخش دیگر هم سازهای بادی-برنجی و بادی- چوبی، در ادامه هم که گروه کر به ما میپیوندد. هرکدام از قطعات آزاد هستند و فرم آزادی دارند بنابراین به عبارتی میتوان هرکدام از آنها را یک «فانتزی» مجزا دانست.
برخی از موزیسینهای فعال در حوزه موسیقی ارکسترال معتقدند، موزیسین نمیتواند یک قطعه برای صلح یا یک قطعه برای جنگ بسازد بلکه او باید درصدد ارایه تفسیرهای بیشتر به مخاطبانش باشد. شما با این نظر موافقید؟
بله. البته در اینجا منظور ما از کار کردن برای مفهوم صلح ارایه مضمونی است که در این راستا قرار دارد. درحالی اگر بنا باشد بهعنوان یک آهنگساز قطعه بیکلامی بسازم، قطعا نمیتوانم بگویم مضمونش درباره صلح است. در پروژه «شیپور صلح» ما قطعاتی داریم که خواننده روی آنها آواز میخواند و سازهای ایرانی داریم که به سازهای کلاسیک اضافه شدهاند بنابراین مفهوم وسیعی مثل صلح در این فضا قابل درک است.
براساس گفته شما میتوانیم نتیجه بگیریم، برداشتن کلام از موسیقی آن موسیقی را از مفهوم صلح خالی میکند؟!
نمیشود دقیقا این جمله را برداشت کرد. اما حضور دو نوع موسیقی در کنار هم خودش میتواند ماجرا را شرح دهد.
هرکدام از تکنوازها (سولیستها) به صورت مجزا موسیقی خود را ارایه میدهند یا قرار است شاهد پاسکاری آنها هم باشیم؟
هرکدام از آنها به صورت سولیست حضور دارند، فقط در یکی از قطعات با یکدیگر همنوازی میکنند.
بهعنوان سوال آخر، آنگونه که در خبرها آمده، قرار است شیپور صلح با حمایت معنوی یونسکو جهانی شود. شما به جهانیشدن این کار امیدوارید؟
حتما. بهنظر من شیپور صلح نماینده بسیار خوبی است تا موسیقی ایرانی را بهصورت یک بسته چندصدایی و با حضور سازهای متنوع به گوش مخاطبان خارج از ایران برساند.