شماره ۴۰۷ | ۱۳۹۳ دوشنبه ۲۸ مهر
صفحه را ببند
تفکر مستقل، پرسش تجدد ایرانی

تورج قانونی مترجم

در نگاه نخست تجدد حاکی از شکست تجربه مدرنیته است و این‌که چرا به شکست انجامید نیز یک بحث اجتماعی و دینی را با توجه به جایگاه روشنفکران طلب می‌کند. تا زمانی که تفکر فلسفی نتواند بدون هیچ جهت‌گیری در کمال آزادی در باب مسائل حیات آدمی به تامل نشیند محکوم است که شکست را دم‌به‌دم تجربه کند. سوال حقیقی که باید پیش از این مطرح شود این است که تفکر فلسفی در بستر تحقق مدرنیته چه وضعی دارد که می‌تواند منجر به مدرنیته شود. اجازه دهید به افلاطون، اسطوره حقیقی یک فیلسوف آزاد برگردیم. او تنها فیلسوفی است که همواره در باب آنچه باور دارد یا دیگران به آن دل بسته‌اند، تامل می‌کند. او را اگر همان‌گونه که در دیالوگ‌ها نمایان است دریابیم، شاید بتوانیم برای این پرسش جوابی بیابیم. شاید به جرأت بتوان گفت هیچ فیلسوفی را نمی‌توان یافت که مثل او در آنچه که به زحمت یافته است تردید کند، دم‌به‌دم از وضعی به وضعی دیگر گذر کند. آیا از خودمان پرسیده‌ایم او در این وضع‌ها به دنبال چه می‌گردد؟ چرا ارسطو که 20‌سال شاگردی او را کرده، برخلاف او به دنبال دستگاه فلسفی است؟ به دنبال یافتن یک سنگ‌بنا است؟ افلاطون به استقلال فکر ناظر است، تا وقتی متمایل به سقراط است، دیالوگ سقراطی را وجه توجه خود قرار می‌دهد. تنها ضوابطی که طرف مقابل مطرح می‌کند را نقد می‌کند بدون این‌که دلواپس منشأ این ضوابط یا اعتبار آنها باشد. اما در مرحله بعد به منشأ و اصلی که به این ضوابط اعتبار می‌بخشد توجه می‌کند و در همین مرحله است که «مُثل» را می‌یابد اما در همین‌جا باز با توجه به روشی که به آن ناظر است «مُثل» را مورد نقد قرار می‌دهد. از این روی است که می‎‌گوییم از وضعی به وضعی گذر می‌کند چراکه به استقلال فکر رسیده است. او به هیچ ایده‌ای دل نمی‌بندد و از هیچ وضعی اباء ندارد. به‌عبارت دیگر، نسبت به هیچ وضعی «حب و بغض» ندارد، از این‌روی هیچ ملاحظه‌ای را مدنظر قرار نمی‌دهد. مراد از استقلال تفکر همین است اما نباید این را با سفسطه یکی گرفت و انسان پروتاگوراس، انسان فردی، را معیار حقیقت قرار داد، اگر چنین کنیم، هم درستی را از بین برده‌ایم و هم حقیقت را از اعتبار انداخته‌ایم و به‌تبع آن دین که منادی درستی و حقیقت است را نفی کرده‌ایم. از این‌روی لازم است پیش از جریان مدرنیته از خود بپرسیم ما تا چه اندازه در تفکر خود مستقل بوده‌ایم و تا چه اندازه در یافته‌های خود تجدیدنظر کرده‌ایم و شاید بهترین پرسش این باشد ما تا چه اندازه می‌توانیم و می‌خواهیم که در تفکر مستقل باشیم؟ و زمانی که به این امر پاسخ دهیم، تنها زمانی است که می‌توانیم دریابیم چرا تجدد و مدرنیته در ایران نتوانسته آن‌طور که باید و شاید خود را نشان دهد و به‌عنوان حرکتی اصیل و دقیق مورد استفاده قرار گیرد.


تعداد بازدید :  905