شماره ۴۰۵ | ۱۳۹۳ شنبه ۲۶ مهر
صفحه را ببند
دنیای خاکستری

چه جای صحبت نامحرم است مجلس انس سر پیاله بپوشان که خرقه‌پوش آمد

قدمعلی سرامی  استاد ادبیات

اشاره اصلی بیت بالا، پنهان‌کردن رازهاست. به نظر حافظ، وقتی غیر به‌سمت شما آمد، رازها را پنهان کنید چراکه نباید نامحرم از رازهای شما مطلع شود. فرهنگ ایرانی در گستره تاریخ (بنا به‌دلایل متعدد) به فرهنگ پنهانکاری تبدیل شده است.
حدیث مشهور حضرت علی(ع) خود گواه این موضوع است. آن‌جا که می‌فرماید: «استر ذهابک و ذهبک و مذهبک». 3 چيز را مخفي بدار و هر جايي مگو: رفت‌وآمدت را (مقصد)، دارايي‌ات را و ديدگاه‌هايت را. دلیل چنین حدیثی را باید در نامطمئن بودن فضای اجتماعی جست‌وجو کرد. در جوامع امروزی، انسان‌ها اصلا در جامعه احساس امنیتی ندارند که بخواهند از رهگذر آن رازهایشان را با دیگران درمیان بگذارند. خیلی از افراد می‌گویند، رازداری یکی از مثبت‌ترین صفات آدمی است. می‌خواهم از وجه دیگری به این صفت بنگرم. رازداری تحت‌شرایطی می‌تواند از بدترین صفات هم باشد. خیلی از افراد و خصوصا مسئولان جوامع به بهانه رازداری، بدترین اتفاقاتی که در طول سال‌ها بر سر مردمان یک سرزمین آمده را پرده‌پوشی می‌کنند.
درحالی‌که اگر چنان اتفاقاتی در عرصه عمومی علنی می‌شد، می‌توانستیم امیدوار باشیم سایر آدمیان از این اتفاق پند بگیرند. یکبار دیگر به مثبت یا منفی بودن صفاتی چون رازداری بیندیشید.
چه اتفاقی باعث می‌شود برخی افراد از رازداری که فی‌ذاته صفت مثبتی است، سوءاستفاده کرده و درصدد پنهانکاری درمورد حرکات زشت و ناپسند خود یا نزدیکانشان باشند؟ نظر من این است که همه صفات در سر جای خود خوب هستند. آن‌گونه که سعدی می‌گوید: «نکویی با بدان کردن چنان است/که بد کردن به جای نیک‌مردان». برخی معتقدند قبل از رسیدن موفقیت نباید درباره جزییات کارتان با دیگران سخن بگویید.
از سوی دیگر برخی هم هستند که می‌گویند، وقتی به موفقیت رسیدی، راز موفقیتت را به دیگران هم بگو و آنها را برای رسیدن به هدف تشویق کن اما به‌راستی کدام را باید پذیرفت؟ حضرت یعقوب به پسرش یوسف گفت: «يا بُنَيَّ لا تَقْصُصْ رُؤْياکَ عَلى‏ إِخْوَتِکَ». پسرکم خواب‌هایت را برای برادرانت تعریف نکن. بنابراین در برخی موارد تعریف‌کردن اتفاقات و رازهای شخصی برای دیگران مذموم است.
در عین حال موارد دیگری هم وجود دارند که در آنها باید افکارتان را با دیگران درمیان بگذارید و با آنها همفکری کنید. از دیدگاه من، هیچ صفتی علی‌اطلاق خیر یا شر نیست. خیر و شر بودن را موقعیت، زمان وقوع و در همراهی با افراد دیگر بودن یا نبودن تعیین می‌کند. آن‌گونه که حافظ می‌گوید: «می گرچه حرام است ولی تا که خورد/ آنگه به چه مقدار خورد با که خورد».


 


تعداد بازدید :  523