شهربانو امانی فعال سیاسی
در کشور ما نقدی به نهادهای مدنی وارد میشود مبنی بر اینکه تمام فعالیتهای حتی غیرسیاسی آنها، رنگ و بو و جهت سیاسی میگیرد و به این ترتیب با امنیتی شدن فضا، موجبات سرکوب خود را فراهم میکنند. از دو زاویه میتوان به این موضوع نگاه و آن را تبیین کرد. یکی اینکه در دنیا با توجه به ساختار اقتصادی آنها که شهروندان با پرداخت مالیات، کشور را اداره میکنند و به این ترتیب دولتها، محتاج به مالیات مردم هستند و به این ترتیب مجبورند به خواست عمومی آنها گردن بنهند، لذا این مردم و نهادهای غیردولتی هستند که دولت را انتخاب میکنند. اما در کشورهای درحال توسعه و نفتی که با فروش نفت هزینهها و مخارج خود را سامان میدهند، دولتها حتی اگر از شهروندان مالیات هم دریافت کنند، باز هم احتیاجی به این پول ندارند و لذا شهروندان نمیتوانند با اهرم فشارِ مالیات، دولت را وادار به تن دادن به خواست خودشان کنند و از طرفی، یک فرد یا نهاد در این کشورها، باید به سطحی از توانمندی برسد و از عهده هزینهها و مخارج خود بربیاید و بعد از تأمین نیازهای خود، وارد حوزه اجتماعی و فعالیتهای مرتبط با آن بشود. متاسفانه در کشور ما، نهادهای سیاسی و حزبی به درستی نهادینه نشدهاند و جابهجایی قدرت از طریق فعالیتهای سیاسی و حزبی آنطور که باید صورت نمیپذیرد. ما در کشور احزاب قدرتمند و صاحب نفوذ نداریم که بتواند بهطور مستقل و نه وابسته، اعمال نفوذ کند. صنفها و نهادهای غیردولتی و ان جی اوها، در کنار یکدیگر مینشینند و برای تأمین منابع مالی و هزینههایشان، مجبور به وابستگی به نهادهای سیاسی و دولتی و صاحب قدرت و ثروت میشوند و به نوعی بخش سیاسی را نیز درگیر میکنند. در صورتی که در کشورهای توسعهیافته و دموکراتیک، هزینههای حزبی نهادها و انجیاوها را شرکتهای خصوصی تأمین میکنند و برای این منظور، قانون وضع کردهاند.
احزاب ما باید در مانیفست سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و حتی محیطزیستیشان که امروزه جزو موضوعات بسیار مهم کشور است، این موضوع را لحاظ کنند و تداخل با نهادهای سیاسی بهوجود نیاورند. من خانمی را میشناسم که بیش از 50سال است فعالیت محیط زیستی انجام میدهد و با توجه به اینکه به سن 90سالگی رسیده است، هنوز در مدارس آموزشهای محیطزیستی میدهد و سال گذشته از ایشان بهعنوان فعال محیط زیست تجلیل شد. خب میبینید که ایشان با اینکه بیش از 50سال است که فعال محیطزیست است، اما هیچ وقت خودش را درگیر سیاست و آمیخته به آن نکرده است و نمیکند.
مورد دیگری که میتوان به آن اشاره کرد، این است که خصوصا در چندسال اخیر که عدهای نتوانستند دیدگاههای سیاسی خود را در چارچوب تعاملات سیاسی اعلام و ابراز نظرکنند، از طریق دانشگاهها، نهادهای مدنی و ان جی اوها این کار را انجام میدهند. اگر ما گردش آزاد اطلاعات را قانونمند کنیم و هر روز با محدودیتها و قفلها، گردش اطلاعات را مختل نکنیم، هم نهادها و انجیاوهای غیردولتی و غیرسیاسی، سیاسی نمیشوند و هم سیاسیون از اینها بهعنوان ابزاری برای رساندن صدای خود، استفاده نمیکنند. این کار وظیفه دولت است تا تمهیداتی را فراهم بیاورد که این داستان فیصله پیدا کند و مردم و نهادها و انجیاوها بسیاری امور را در اداره کشور، دست بگیرند. نمیدانم چرا مردم به دولتها اعتماد میکنند اما متاسفانه دولتها به مردم اعتماد نمیکنند و نقش کُنشگری را به مردم و نهادهای غیردولتی نمیسپرند. در صورتی که اگر این اتفاق بیفتد، هم بار بسیار زیادی از روی دوش دولتها برداشته میشود، هم ضریب اعتماد میان مردم و دولت زیاد میشود و هم از آفت سیاستزدگی نهادهای غیرسیاسی و انجیاوها، مصون خواهیم بود. در هیچ کجای دنیا دولتها نتوانستهاند به تنهایی از عهده اداره کشور بربیایند؛ و این نکته بسیار مهمی است که عدهای به آن توجه نمیکنند.