شماره ۱۰۹۱ | ۱۳۹۶ دوشنبه ۱۴ فروردين
صفحه را ببند
در زمانی که شما خواب بودید دنیا خواب نبود!
آنچه [در ایام تعطیلات] گذشت...!

سوشیانس شجاعی‌فرد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ معاون گروه شهرونگ [email protected]
صبح روز چهاردهم فروردین 1396 را با رنج و محنت بسیار آغاز می‌کنیم! واقعا بعد از 15روز تعطیلات کی حال مطلب‌نوشتن دارد؟ کی حال مطلب‌خواندن دارد؟! کی حال درآوردن دارد؟ روزنامه درآوردن! بابا ول کنید برویم توی تخت استراحت کنیم خستگی این مسافرت‌ها و گشت‌وگذار و میهمون‌بازی از بدنمان برود بیرون! حالا انگار در مملکت چه خبر بوده! نه واقعا چه خبر بوده؟!

مهم‌ترین اتفاق در ابتدای سال، لابد تحویل ‌سال جدید بوده که خب البته برای این‌که این ‌سال جدید است و تازه آمده و زیاد پررو نشود، کسی تحویلش نگرفت و در سکوت خبری برگزار شد! فقط یک فیلم از رحیم مشایی درآمده که رو به دوربین می‌گوید: من سبزه‌ام، من ماهی‌ام، من هفت سکه تمام بهارم! صدای بقایی هم از آن پشت می‌آید که من سیرم! میل ندارم! خلاصه این وضع ما بود موقع ‌سال تحویل!

ازچند روز قبل ازشروع تعطیلات کمپین «نه به تصادفات جاده‌ای» راه افتاد که البته درهمون 48ساعت اول در زمینه کشته‌های جاده‌ای رکورد زدیم و متوجه شدیم تعدادی از هموطنان عزیزمان کمپین «نه به کمپین نه به تصادفات جاده‌ای» راه انداخته‌اند و به دلیل اینکه آن سبک رانندگی هیجان و طرفدار بیشتری دارد، موفق‌تر هم بودند که البته خدا بیامرزدشان و به خانواده‌هایشان صبر بدهد.

دیگر اتفاق مهم امسال این دهن‌لقی تهرانی‌ها بود که آخر کار دستشان داد! از بس هر‌ سال گفتند تهران فقط توی عید خوبه، وای تهران توی عید چقدر خلوته، وای من و خلوتم با تهران، من و عچقم وسط میدون از بس خلوته که هیچکی نمی‌بینه و اینها که امسال کل مملکت ایران گفت: آقا چه کاریه بریم شمال، بریم اصفهان، بریم شیراز، خب میریم همین تهران! تهرانی‌ها هم گفتند آقا راست میگن تهران عیدش خوبه، چه کاریه بریم شمال، بریم اصفهان، بریم شیراز، خب می‌مونیم همین تهران! این شد که تهران به جز دو روز اولش شلوغ بود! خلاصه این وضع ماست!

خبر داغ دیگر هم توزیع آرد رایگان درخوزستان بود که توجه همه را به خود جلب کرد و یک مشت آدم توییتری الکی الکی گفتند کار انتخاباتی است! البته حتما که این توزیع آرد کار خیر بوده و تبلیغاتی نبوده، ولی‌ ای کاش همان فرمان احمدی‌نژاد را می‌رفتند و مثلا برای بچه‌های تهران سیب‌زمینی سرخ‌کرده می‌دادند، این‌طوری نه‌تنها دیگر سی بر هیچ نمی‌بازند، بلکه کسی هم ازشان نمی‌پرسد حالا که می‌خواستید کمک کنید، چرا آرد؟ خب حداقل تخم‌مرغ و پیاز و روغن توزیع می‌کردید، مردم بتوانند اشکنه درست کنند!


تعداد بازدید :  438