نیما بهدادیمهر| بررسی 3 دهه ایفای نقشهای کمدی یا نقشهای ویژه یک بازیگر جدی در فیلمهای کمدی این نکته را نشان میدهد که موقعیت شخصیت - تیپها کمک مناسبی به بازیگر برای ایفای نقشی متفاوت داشته است.
تیپ لات و کوچه بازاری یا به اصطلاح عامیانه داش مشتی (جواد کولی – آدمبرفی)، تیپهای نظارتی- هدایتی مانند پلیس (سروان قربانی- مومیایی 3) و مدیران، معلمان و ناظمان مدارس (ناظم - صبح یک روز بعد)، تیپهای متشرع - مذهبی یا حاجی بازاریها و مقدس نمایان (حاج رضا عنایت - دنیا)، عقبماندههای ذهنی (نمکی - مسافران مهتاب)، پیرمردهای شیرین و بانمک (احمدعلی- توکیو بدون توقف)، پیرمردهای پولدار (عمو یارولی- نان و عشق و موتور هزار)، میان سالهای مستاصل و درمانده (آقای کمالی - طبقه حساس)، تیپهای فان (گنجو - دزد عروسکها)، زن پوش (مادر رضا - خوابم میآد)، شخصیتهای شهرستانی و دارای لهجه (آقا سهراب - آتشکار)، شخصیتهای برآمده از صنوف و مشاغل (مدیر تشریفات عزا - چند میگیری گریه کنی) یا تیپهای منطبق برشئون و طبقات اجتماعی (رضا مثقالی- مارمولک) و دیگر وجوه تیپیک مانند نقشهای منفی دارای بارکمدی مثل دزد (جعفر پاچناری - پاکباخته)، معتاد و خردهفروش مواد (ژوله - خوب بد جلف) و قاچاقچی، نمونههایی مثالی از فهرستی هستند که سینمای ایران بهطور کل با تکیه بر آنها توانسته در دهههای اخیر مخاطبان را با شخصیت – نقشها درگیر کند.در نوشتار پیش رو 7 نقش پرفروش، متفاوت، چالشانگیز، جذاب و مهم درکارنامه بازیگران شناخته شده و محبوب را تحلیل میکنیم و در ادامه با ارزیابی و دسته بندی تیپها، مروری کوتاه و فهرستوار بر دیگر نقشهای ماندگار سینمای کمدی خواهیم داشت.
نقشهای چالشانگیز
در دل هر نقش مهمی اغلب چالشی ویژه برای بازیگران وجود دارد و فهرست مجزای زیر هم بر همین اساس از دیگر نقشهای سینمای کمدی منفک شده است. به واقع در دل هر یک از نقشهای زیر نوعی استیصال و درماندگی قابل درک است که میتوان آن را پایهای برای استدلال و تحلیل قرار داد.
مجید کسرای| فرهاد آئیش- مکس
فرهاد آئیش هنگام بازی در فیلم مکس برای مخاطبان ایرانی شناخته شده نبود زیرا کمی پیش از آنکه در این فیلم حضور یابد وارد ایران شده بود و مخاطب تصویر ذهنی خاصی از او نداشت. به همین علت شکست در اجرای این نقش میتوانست بازیگرش را برای همیشه به بایگانی بسپارد. فرهاد آئیش به همین دلیل کار سختی پیش رو داشت اما دانسته نقشی را انتخاب کرد که با وضع او سازگار به نظر میآمد. سالها زندگی در خارج از کشور کمی لحن صحبت او به زبان مادری را تحتتأثیر قرار میداد و همین نکته کمک میکرد تا مخاطب از طریق دیالوگهایی که مجید کسرای میگوید یا مطابق نبودن رفتارهایش با عرف ایرانی، با شخصیت اصلی فیلم مکس همراه شود.فرهاد آئیش به درستی از دل تناقضهای شخصیت مکس با هنجارهای عرفی و قانونی جامعه ایران توانست به مدلی از اجرا دست یابد که سادگی، صمیمیت و خاطره بازی با وطن در آن موج میزد. صحنههای موزیکال فیلم با بازی فرهاد آئیش یا حسهای درستی که در مقابل هر شخصیت از آن بهره برد مجید کسرای را به الماسی خوش تراش در بازیگری سینمای کمدی پس از انقلاب تبدیل کرد.
عزتالله انتظامی| عباس سوپرگوشت – اجارهنشینها
فیلم اجارهنشینها بیش از آنکه وامدار نقش یک خود در ایجاد موقعیتهای کمدی باشد به استفاده اصولی از نقش مکمل خود برای روآمدن نقش یک در صحنههای کمدی وابسته بود.اینجا زوج عباس- قندی یا انتظامی - عبدی قرار بود در عین به دوش کشیدن تقابلها و جدلهای کمدیآفرین، نقش تکمیلی برای هم داشته باشند.از اینرو صحنههای کل کل و شاخ و شونه کشیدن عباس برای دیگر اعضای آپارتمان مسکونی نوعی کمدی موقعیت ناخواسته را به دلیل تناقض واکنشها ایجاد میکرد و نقش انتظامی در استانداردسازی بازی در این سکانسها به شدت ملموس بود.به واقع انتظامی با شناخت ماهیت این نقش و درک درست از این نکته که وظیفه اصلی ایجاد کمدی را برعهده ندارد تجربهای غریب از نقش یک در کمدیهای پس از انقلاب اسلامی برجای گذاشت. نقش اولی که قرار بود نه یک بدمن تمام عیار باشد و نه یک محور و نقطه ثقل در روایت فیلم.انتظامی با همین دریافت از سناریو و سهمی که عباس در ایجاد موقعیتهای کمدی داشت، ترکیب و هارمونی جالبی را با اکبر عبدی ایجاد کرد و عصیان و خشم طنازانهای را در فیلم به یادگار گذاشت.
علیرضا خمسه | خپیت - من زمین را دوست دارم
نقشهای فان یا ماورایی نمونههایی کمتر تجربه شده در سینما و تلویزیون ایران داشتهاند. در میان همین نمونههای اندک نقش خپیت در فیلم من زمین را دوست دارم یک نمونه چالشبرانگیز برای بازیگرش علیرضا خمسه به شمار میآید. بازیگری که به دلیل دارا بودن دانش پانتومیم، در نظر اول کار سادهای برای ایفای این نقش داشت اما پیچیدگیهای نقش خپیت هم به لحاظ حسی و هم از منظر اجرای تکنیکی کار خمسه را بسیار سخت جلوه میداد. خمسه برای گذر از این پیچ سخت در بازیگری با تکیه بر ساده سازی نقش و بخشیدن عنصر صمیمیت و لطافت روحی به این نقش هم در اجرا و هم به لحاظ حسی توانست به یک زمرد در کارنامه بازیگریاش برسد. زمردی که همچنان در بازبینیهای مجدد فیلم، نشاندهنده تسلط بازیگر بر اندازههای حسی نقش و پرهیز از بزرگنمایی در استفاده از ظرفیت پانتومیم و زبان بدن است. خپیت در نمونه تیپهای فان یا ماورایی همچون یک نگین میدرخشد.
مهدی هاشمی| احمد - همسر
نقشهای تقابلی هم به دلیل هیجان و تنشی که میآفرینند و هم به لحاظ ارزشهای هنری واجد امتیاز بالایی در فیلمها هستند. نقش احمد در فیلم همسر درست از همین منظر قابل ارزیابی است؛ نقش مردی که تصور دارد هیأتمدیره شرکت داروسازی او را بهعنوان مدیر برمیگزیند اما به ناگهان با انتخاب همسرش بهعنوان مدیر جدید رویاهایش نقش بر آب میشود و نمیتواند همسرش را در مقام مدیر بالاسری خود در شرکت بپذیرد و از اینرو روحیه مجادله و تقابل با همسرش را در پیش میگیرد.مهدی هاشمی توانست به زیبایی این تقابل و مجادله را هم در واکنشها و هم در دیالوگها اجرا کند. نقش به دلیل همین ذات تنشگونه میتوانست با اشتباه محاسباتی بازیگرش در نمایش سهگانه حسی «خشم و استیصال در هنگام اعلام نام مدیر جدید شرکت، لجبازی و تقابل در شرکت با مدیر - همسر خود و نیز تنظیم روابط خود با رفقا و دوستانش در پاندولی از همراهی و تقابل هنگامی که معاون شرکت بود و نیز زمانی که مدیر شد» به تجربهای ناامیدکننده بدل شود اما مهدیهاشمی معیارهای اجرای نقش را به خوبی درک و روح زمانه را در مسیر بازنمایی روحیات احمد لحاظ کرد.
اکبر عبدی| عباس خاکپور- آدم برفی
اهمیت نقش عباس خاکپور در کارنامه بازیگری اکبر عبدی بر کسی پوشیده نیست. کمدین سرحال آن روزهای سینمای ایران، در سکانس آغازین فیلم چنان هویت باختگی و استیصال عباس خاکپور را نشان میدهد که مخاطب با وضع نقش درگیر و علت رفتاریاش را در دل توضیحات و رفتارهایش در مییابد.به واقع چه آن زمانی که عباس در جلد یک شخص یهودی فرو رفته و درخواست ویزایش مجدد رد میشود و با برافروختگی از این شرایط مینالد و چه در زمانی که به نزد گریمور میرود و با دیالوگها و برخورد فیزیکی، خشونت و عصیان نقش را برای مخاطب عریان میسازد، هنر اکبر عبدی آشکار است.اینکه عباس خاکپور به هر دری میزند تا به آمریکا برسد و حتی برای رسیدن به این خواسته خود در جلد یک زن لوند فرو میرود نشان میدهد که اکبر عبدی برای خلق این نقش با چه چالشهای مهمی روبهرو بوده است. وی از یکسو باید استیصال و درماندگیهای عباس را به گونهای نشان میداد که از قاب فیلم بیرون نزند و از سوی دیگر میل ویرانگر عباس برای مهاجرت به آمریکا را در فضایی به تصویر میکشید که در دوران زمانی ساخت فیلم واکنشهای فرامتنی و تند سیاسی - ایدئولوژیک را نسبت به فیلم و پیام آن منجر نشود.اکبر عبدی با هنرنمایی تمام وظیفه خود بهعنوان بازیگر نقش اول را در رعایت قواعد حسی اجرای نقش به انجام رساند و با قدرت نمایی در ایفای نقش زن پوش کلاس بالای بازیگری خود را نشان داد.
تحلیل ویژه نقش زن پوش| مادر رضا(اکبر عبدی- خوابم میآد)
بازی اکبر عبدی در فیلم خوابم میآد بسیار درخشان و جذاب است. اما چرایی این موضوع را به غیراز تواناییهای عبدی در تیپ سازی باید به هوش محیطی وی در تقلیدگری و ثبت نمونههای الگو از یک شخصیت در پرده سینما جستوجو کرد. کمدین برجسته سینمای ایران متوجه فرصت طلاییاش در فیلم عطاران بوده است و این نکته را میتوان از محاسبه دقیق تعداد گام و شیوه راه رفتن و پایین آمدنش از پلهها در سکانس ورودی خود به فیلم و در نقش مادر رضا به وضوح مشاهده کرد. لحن بیان، فرمت صدا و نیز ری اکشنهای بدنیاش در موقعیتهای متفاوتی که در آن قرار دارد و استفاده مناسبی که از میمیک میکند همگی در شکل گیری یک بازی ممتاز تأثیر داشته اند. نقشی که نمونهای غریب و تجربه نشده در سینمای ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی و بدون در نظر گرفتن نمونه درخشان دیگر از همین بازیگر در فیلم آدم برفی است و ریسک پذیری و شهامت اکبر عبدی را نشان میدهد. در نظر آورید که نوع رابطه عبدی در دو گستره حسی با پسرش (عطاران) و شوهرش(گیتی جاه) دارای تفاوتهای آشکاری است که از شناخت مناسب بازیگر از ابعاد نقش حکایت دارد.
پرویز پرستویی| رضا مثقالی- مارمولک
برخی نقشها چالشهای حسی- تکنیکی متمایزی را درون خود دارند که عیار بازیگران را مشخص میکند. نقش رضا مثقالی در فیلم مارمولک واجد همین ویژگی است.
دزدی که با گروهی دیگر همراه میشود و ناخواسته در یک سرقت مسلحانه شرکت میکند و دستگیر میشود. نقش با همین توضیح کوتاه به نظر سختی خاصی برای اجرا ندارد اما اتفاقات ریزی که در سناریو پیشبینی شده و نیز روندی که این نقش برای تبدیل شدن به یک الگوی مقبول اجتماعی طی میکند بیانگر شرایطی پیچیده برای بازیگری است که میخواهد آن را ایفا کند. گزینه فیلم مارمولک برای اجرای چنین نقشی پرویز پرستویی است. بازیگری که اگرچه از نیمه دهه 70 و بهویژه پس از درخشش در 2 فیلم آدم برفی و لیلی با من است شمایلی دیگر از خود نشان داد اما هنوز هم قابلیتهایی پنهان برای بروز و نمود داشت و نقش رضا مثقالی این فرصت را در اختیار او گذاشت تا قدرت بازیگری خود را به رخ کشد.بازی پرستویی در فیلم مارمولک چه آنجایی که استیصال و درماندگیهای رضا مثقالی در مواجهه با شرایط سخت زندان را نشان میدهد و چه آنجا که در پوشش لباس حاج آقا احمدی از بیمارستان میگریزد بسیار متقاعدکننده و جذاب است. رضا مثقالی در پوشش لباس حاج آقا احمدی و در بطن موقعیتهای داستانی شکل گرفته در آن روستا از یکسو مجبور به انکار یا کمرنگ سازی خود وجودی است و از سوی دیگر در مواجهه با آدمهای ساده دل به تدریج خلق و خویی متعارفتر مییابد و به سیاق دیالوگ معروف فیلم اهلی میشود تا هم به نمونهای مهم در بازیگری کمدی در سینمای ایران بدل شود و هم بازیگرش (پرویز پرستویی) را بهعنوان خالق تیپ – نقشهایی در خاطرات سینمایی ثبت کند که در زمان نمیایستند.
دسته بندی تیپها
با هم 6 نقش کلیدی در تاریخ سینمای کمدی پس از انقلاب را مرور کردیم. در ادامه و برای پرهیز از اطاله کلام با دسته بندی تیپها و قرار دادن هر نمونه در جایگاه خود تلاش میشود تا داشتههای سینمای کمدی در ایران ترسیم شود.
نقش پیرمردهای خنده دار و نمکین
آقای ساعتچی (حمید جبلی- دختر شیرینی فروش)
جواد جلالی (زنده یادهادی اسلامی- خواستگاری)
میرزا نوروز(علی نصیریان- کفشهای میرزا نوروز)
نیت الله(عزت الله انتظامی- روز فرشته)
عمو یارولی(اکبر عبدی- نان، عشق و موتور هزار)
دایی مریم
(زنده یاد جهانگیر صمیمی فرد- دختر ایرونی)
پدر نفس(خسرو شکیبایی- دلشکسته)
ماشاءالله(فرهاد آئیش- پوپک و مش ماشاءالله)
قربانعلی کیسومی
(مهدیهاشمی- تلفن همراه رئیس جمهور)
حاج محسن (اکبر عبدی- آشغالهای دوست داشتنی)
نقشهای فان
گنجو(اکبرعبدی- دزد عروسکها)
ملیجک(اکبرعبدی- ناصرالدین شاه آکتور سینما)
دجین(اکبر عبدی- روز فرشته)
شاعرخیالباف
(زنده یاد حسین پناهی - سایه خیال)
نمکی (مهدی فخیم زاده - مسافران مهتاب)
میرزا آقاخان نوری
(فردوس کاویانی - جنگجوی پیروز)
یوسف (پارسا پیروزفر- میهمان مامان)
ناصرالدین شاه(اکبر عبدی- جنگجوی پیروز)
رضا(حمید جبلی- خواب سفید)
نادر سیاه دره(مهدیهاشمی- هیچ)
نقشهای هدایتی- نظارتی
گروهبان مکوندی(اکبرعبدی-ای ایران)
سروان قربانی(پرویز پرستویی- مومیایی3)
ناظم مدرسه (جهانبخش سلطانی - صبح روز بعد)
سرهنگ سپهری (فتحعلی اویسی - مومیایی3)
استوار خراسانی(اکبر عبدی- پاکباخته)
نقش لات، لمپن، داش مشتی
جواد کولی(پرویز پرستویی- آدم برفی)
رضا فتحعلی(پرویز پرستویی- شوخی)
ناصر(حسن شکوهی- عینک دودی)
نقشهای جذاب منفی
شکوری(جهانبخش سلطانی- مهریه بی بی)
جعفر پاچناری(علیرضا خمسه- پاکباخته)
حسن(امین حیایی- کما)
اصغر سارق
(محمد کاسبی- عزیزم من کوک نیستم)
میلاد(محسن کیایی- بارکد)
خرده فروش مواد (امیر مهدی ژوله- خوب، بد، جلف)
نقشهای برآمده از صنوف
آقای اسدی معاملات ملکی(علیرضا خمسه - مهریه بی بی)
آقای جبلی معلم شیمی (رضا عطاران - ورود آقایان ممنوع)
شهرام شب آویز(رامبد جوان- صورتی)
پیمان (مهدیهاشمی- دو فیلم با یک بلیت)
دکتر رضا کمالی(اکبرعبدی- سفرجادویی)
دستفروش(علیرضا خمسه- جیب برها به بهشت نمیروند)
بازرس بیمه(علیرضا خمسه- ماموریت آقای شادی)
اکبر عبدی( اکبر عبدی- هنرپیشه)
آقای مجری(ایرج طهماسب- کلاه قرمزی و پسرخاله)
دکتر اشکوری(مهدیهاشمی- معجزه خنده)
داریوش جم- خسرو پذیرش(پرویز پرستویی- مرد عوضی)
کارگر آتشکار(حمید فرخ نژاد- آتشکار)
حمید افشاری(پرویز پرستویی- عزیزم من کوک نیستم)
پرویز(مهران مدیری- توکیو بدون توقف)
رحمان توانا(پرویز پرستویی- کتاب قانون)
سردار امیر ستوده(حمید فرخ نژاد- دموکراسی تو روز روشن)
نقش بازاری، متشرع یا مقدس نما
حاج رضا عنایت (محمدرضا شریفی نیا- دنیا)
حاج ابراهیم سرپولکی
(داریوش ارجمند- ازدواج به سبک ایرانی)
نقش میان سالهای جذاب
آقای قندی(اکبرعبدی- اجاره نشینها)
گل آقا(علیرضا خمسه- روز باشکوه)
نصرالله مددی(مهدیهاشمی- زرد قناری)
مرتضی الفت(علی نصیریان- پول خارجی)
اسد دادوند(ایرج طهماسب- زیر بامهای شهر)
ماشاءالله ایرانمنش
(علیرضا خمسه - آپارتمان شماره 13)
یدالله (حسن پورشیرازی - میهمان مامان)
جوان کلاهبردار (پارسا پیروزفر- نقاب)
علی شوتی( امین حیایی - دختر ایرونی)
سینا (ایرج طهماسب - عینک دودی)
احمد مرزوقی (علی نصیریان - جایزه)
حسن(اکبر عبدی- تحفه هند)
صادق مشکینی(پرویز پرستویی- لیلی با من است)
اکبر(اکبر عبدی- مرد آفتابی)
حمید(حمید جبلی- مرد آفتابی)
فرهاد(مجید صالحی- خوابگاه دختران)
حمید ساعتچی
(ایرج طهماسب- دختر شیرینی فروش)
فرشاد( پیمان قاسمخانی- سن پترزبورگ)
کریم(محسن تنابنده- سن پترزبورگ)
کمالی(رضا عطاران- طبقه حساس)
ارژنگ صنوبر(رضا عطاران- نهنگ عنبر)