عبدالرسول وصال مدیرمسئول
سال 1395 نيز با تمام خاطرات خوش و ناخوش آن، روزهاي آخر خود را ميگذراند. بهطور قطع از نظر طبيعي تفاوت چنداني ميان اول فروردين و سيام اسفند وجود ندارد، ولي به لحاظ قراردادي و اعتباري كه ما به اين دو روز ميدهيم، هركدام در دوسال متفاوت هستند و اين نشانهاي است از قدرت قرارداد و مفاهيم اعتباري نزد انسان. ما موجوداتي هستيم كه توان نمادسازي داريم و فرهنگ ما نيز محصول همين قدرت نمادسازي ماست. در ميان نمادهاي سنتي و تاريخي ما هيچكدام ديرپاتر و بادوامتر از نوروز نبودهاند. نوروز كه مقطعي مهم در طبيعت براي عبور از زمستان و سرما و ورود به بهار است، همواره مورد احترام تمامي اقوام ايراني بوده است و حتي با آمدن اسلام نيز نهتنها اين نماد فراموش نشد، بلكه با همراهي و حمايت اين دين جديد نيز مواجه شد.
براي درك اهميت نوروز كافي است كه در يك لحظه تصور كنيم كه نوروز به معناي نمادين آن وجود نميداشت و زندگي در اول و روزهای بعد فروردين بهطور دقيق ادامه زندگي در روز آخر اسفند و روزهاي پيش از آن بود. تصور چنين فرضي براي يك ايراني كه با فرهنگ ايران بزرگ شده، بسيار سخت است، چه رسد به اينكه بخواهد چنين وضعي را تصديق كند. با توجه به اينكه جامعه ايراني و تمام كساني كه در اين منطقه از فرهنگ و تمدن ايراني تأثير پذيرفتهاند، به استقبال نوروز ميروند و سالي نو را با اميد و آرزوهايي ارزشمند برای خودشان و دیگران آغاز ميكنند و شور و نشاط و شادي را در زندگي خود دامن ميزنند، بيمناسبت نيست كه چند نكته ضروري را برای رفتارمان در این روزهای مسرتبخش با يكديگر مرور كنيم.
1 پس از آنكه سهم هزينههاي خودرو و حملونقل در مقايسه با مجموع درآمدهاي خانوار كاهش يافت و تعداد خانوارهای صاحب خودرو به بیش از نیمی از مردم رسید، گرايش به سفرهاي سياحتي نيز روند رو به رشدي را تجربه كرد. كافي است كه گفته شود طي 6سال يعني از سال 1387 تا 1393، تعداد نفر - سفرهاي فصل بهار در ايران به نحو بيسابقهاي افزايش يافت و از رقم 6/31 ميليون نفر سفر به 9/174 ميليون نفر سفر با اقامت شبانه رسيد و اين متفاوت از سفرهاي بدون اقامت شبانه است كه آن نيز حدود 60درصد اين رقم ميشود. اين حجم از سفر كه عموما با خودرو انجام ميشود، موجب بروز تصادفات زيادي است هرچند كه پليس راه و ساير نيروها در اين دوره زماني يعني از 25 اسفند تا 15 فروردين نظارت و كنترل بيشتري بر رفتوآمدهاي برونشهري اعمال ميكنند، ولي تعداد كشتهها و مصدومان ناشي از تصادفات در اين ايام به نحو ملموسي بيش از ساير مقاطع سال است، بنابراين نخستین توصيه اين است كه اقدامي نكنيم كه سال نو براي صدها خانواده ايراني به جاي آنكه منبع شادي و نشاط باشد، منشأ عزا و مصيبت شود. اينكه در اين تعطيلات 20 روزه، حدود یکهزار نفر به دليل تصادفات كشته و دهها برابر اين رقم، مصدوم و معلول ميشوند، شايسته روح و فرهنگ نوروز و آغاز بهار ايرانيان نيست. غم جانكاه ناشي از اين تصادفات لحظهاي و حتي ميانمدت نيست، بلكه در طول زندگي افراد با آنان همراه است، بنابراين وقتي كه دهها سال شاهد اين حجم از تلفات ناشي از تصادفات باشيم، نوروز براي دههاهزار خانواده يادآور و همراه با غم از دست دادن عزيزانشان خواهد بود.
2 به نظر ميرسد كه تب سفرهاي خارجي به مرور كمتر شده است. گرايش روشني در تجربه زيباييهاي كشورمان ديده ميشود. ايران از نظر جغرافيايي بسيار متنوع است و از اين نظر با همه كشورهاي منطقه تفاوت دارد. طبيعت ايران بهگونهاي است كه در يك نقطه آن بايد كولر و همزمان در نقطه ديگرش وسايل گرمايشي روشن باشد. اختلاف درجه ميان مناطق سردسير و گرمسير آن تا 50 درجه نيز ميرسد. تنوع محيط زيست و كوه، جنگل، دريا، كوير و بيابان و فرهنگ و زبانهاي گوناگون همچنين پوشاك، غذا و صنايع دستي و آثار باستاني متنوع، امكان سير و سياحت و لذت بردن از اين همه گوناگوني را فراهم كرده است. اين سفرها نهتنها موجب لذت بردن مسافران و گردشگران ميشود، بلكه وحدت و يكپارچگي ملي را نيز تقويت ميكند. ولی این حجم از سفر در محدوده زمانی 20 روزه عوارض خاص خود را دارد که باید کوشید مانع از این عوارض منفی شد یا آن را کاهش داد.
3 سفرهاي نوروزي هميشه با اين خطر همراه است كه محيط زيست را نيز تخريب كنيم. واقعا باعث تأسف است كه با دستان خود محيطي را تخريب ميكنيم كه حيات و زندگي ما را تأمين ميكند. آلوده كردن آب، نهر، دريا، جنگل، مرتع و محيطهاي ديگر چون خیابان و شهر و... گناهي نابخشودني و اقدامي ضد ملي است. اگر امسال بتوانيم با خودمان عهد ببنديم كه نهتنها محيط زيست و طبيعت سخاوتمند ايران را آلوده نكنيم که حتي بكوشيم در پاكيزه كردن آن پيشقدم شويم، گام مهمي برداشتهايم.
اگر همه سه توصیه را در آغاز فصل بهار رعایت کنیم، خدمت بزرگی به خودمان و جامعه و فرهنگ ایران کردهایم.