سالهاست كه موضوع چهارشنبهسوری به يك چالش اجتماعي و حتي امنيتي تبديل شده است و راهحل درستي نيز براي آن ارايه نميشود. امسال نيز به بدترين شكل ممكن آغاز شد؛ چراكه در اردبيل و به علت انفجار مواد محترقه دستساز يك ساختمان مسكوني ويران و 7نفر كشته و 5نفر نيز مصدوم شدند كه حال يكي از آنان وخيم گزارش شده است. اين حد از تلفات در يك شهر به نسبت متوسط بهعنوان پيشدرآمد چهارشنبهسوری تاكنون بيسابقه بوده است. چه سياستي دربرابر اين رفتار يا سنت تاريخي درست است؟
سياست رسمي در ايران مخالفت با چهارشنبهسوری است. چند علت موجب اين سياست شده است. اول اينكه آن را محلي براي بروز رفتارهاي غيرقابل دفاع ميدانستند. علت ديگر فلسفه آن است كه به پيش از اسلام مربوط ميشود. همچنين تشويق رژيم گذشته به انجام اين مراسم نيز حساسيت جامعه پس از انقلاب را برانگيخته بود. به همين دليل در سالهاي اوليه انقلاب از اين مراسم خبري نبود ولي با گذشت زمان و فروكشكردن التهابات گذشته، دوباره گرايش به اجراي اين مراسم آغاز شد. اينجا بود كه ميان سياستهاي رسمي و آنچه كه در بطن جامعه رخ ميدهد، تعارض به وجود آمد و اين تعارض در دومرحله خود را نشان داد. مرحله اول تهيه و توزيع اجناس و مواد انفجاري و ساير وسايلي است كه دراين مراسم استفاده ميشود. پيش از انقلاب اين اجناس ازجمله ترقه و فشفشه و... ازسوي مراكز رسمي توليد و عرضه ميشد و از وضعيت استانداردي برخوردار بود و حتي درمراكز رسمي عرضه و فروخته ميشد. درنتيجه نه در توليد آنها مشكل خاصي پيش ميآمد و نه درمصرف آنها، ولي پس از انقلاب به علت همان مخالفتهاي رسمي، طبعا اجناس مورد استفاده دراين برنامه نيز به صورت رسمي توليد و فروخته نميشد؛ در نتيجه توليدكنندگان خانگي و غيررسمي وارد ميدان ميشدند تا به اين نياز جامعه پاسخ دهند. دراين مرحله اتفاقات ريز و درشتي مثل حادثه اردبيل رخ ميداد و چه تعداد افرادي كه كشته ميشدند يا مصدوميت و معلوليت شديدي پيدا ميكردند. همچنين به علت غيراستانداردبودن اجناس توليدشده، درمرحله استفاده نيز براي مردم و بهويژه جوانان مشكلات و حوادث زيادي پيش ميآمد.
مواجهه ديگر درمرحله انجام، اين مراسم بود كه شب چهارشنبهسوری را دربسياري از نقاط تبديل به يك شهر جنگزده ميكرد. مقابلهاي كه ميان جوانان خواهان اجراي اين برنامه با نيروي انتظامي رخ ميداد، يك وجه جذاب و مكمل برنامه چهارشنبهسوری شده بود. خوشبختانه اين مواجهه پس از چند سال فروكش كرد، ولي كماكان مخالفت رسمي با چهارشنبهسوری وجود دارد و آن را سنت و برنامهاي مبتذل يا حداقل بيفايده ميدانند؛ درحالي كه ارزيابي و قضاوت درباره سنتهاي تاريخي و آيين و رسوم به اين سادگي نيست. چنين آيينها و سنتهايي را نميتوان با دستورات از بالا از ميان برد. هنگامي كه درجامعه وجود دارد، طبعا به يك نيازي از جامعه پاسخ ميدهند، چراكه درغير اين صورت به سرعت فراموش خواهند شد. اتفاقا مخالفت با آنها ممكن است موجب واكنش منفي شود. به صرف اينكه اين مراسم را مسخره كنيم يا آن را غيرعقلايي بدانيم، مشكلي حل نميشود. نويسنده اين مطلب نيز شخصا هيچ علاقهاي به اين مراسم و برخي از سنتهاي مشابه ديگر ندارد، ولي اينكه ما و شما فاقد چنين علاقهاي هستيم، دليل كافي براي رد و نفي و جلوگيري از انجام آنها نيست. سنتها و آيينهاي اجتماعي كاركردهاي خاص خود را دارند. آنها هويتساز و انسجامبخش هستند. مردم را از انزوا و تنهايي بيرون ميآورند و به جامعه پيوند ميزنند. اگر با اين ديدگاه به آيينها و مراسم نگاه كنيم، شايد رفتارمان نيز تغيير كند و دراين صورت چه بسا به صورت طبيعي اين سنتها اصلاح و حتي حذف شوند. اين كار بايد از درون جامعه و مردم رخ دهد.
رويكرد اخير نسبت به چهارشنبهسوری تحت عنوان «پويش چهارشنبهسوری بيخطر» كه با تبليغات درسطح شهر و حضور هنرمندان آغاز شده، ميتواند طليعه مناسبي براي اصلاح و انجام اين سنت تاريخي و ملي باشد. جامعه ما نيازمند آن است كه نسبت به سنتهاي تاريخي و گذشته خود بازنگري و آنها را پالايش كند، ولي اين كار بايد از خلال حضور اجتماعي و مشاركت مردم صورت گيرد. چنين سنتهايي را نميتوان ناديده گرفت. كاركرد آنها درنشاط اجتماعي و احساس هويت مشترك و انسجام اجتماعي بسيار مهم است. اين روزها چالشي ديگر نیز براي جلوگيري از افسردگي طرح شده با اين عنوان كه بياييم با هم حرف بزنيم. هرچند حرفزدن با يكديگر خيلي مهم و خوب است و در رفع افسردگي هم موثر است، ولي يكي از كاركردهاي سنتهاي اجتماعي، ايجاد ارتباط غيركلامي ميان اعضاي جامعه نيز هست. ارتباطي كه اثرات آن در رفع افسردگي و جلوگيري از آن بسيار مهم است. سنتهاي ملي را درتقابل با سنتها و آموزههاي اسلامي تعريف نكنيم. همه اين سنتها كاركردهاي خاص خود را دارند، چه بهتر كه با آنها به نحو منطقي و براساس فهم و درك و نياز مردم و جامعه برخورد كنيم.