شماره ۱۰۸۳ | ۱۳۹۵ چهارشنبه ۱۸ اسفند
صفحه را ببند
اینجا سهمیه‌بندی جنسیتی اشتباه است

صادق روحانی روزنامه‌نگار

وقتی صحبت از رفع نابرابری‌های جنسیتی درجامعه می‌کنیم، برخی از طرفداران حقوق زنان بحث قابل تأملی را مطرح می‌کنند و آن تبعیض مثبت به نفع زنان است. پیش از ورود به این موضوع باید اشاره کرد که تبعیض مثبت (یا Affirmative Action) تنها محدود به زنان نیست و دربرابر گونه‌های دیگر نابرابری (قومی، نژادی و دینی) نیز کاربرد دارد. این نکته از این جهت ارزش دارد که وقتی از تبعیض مثبت درباره زنان صحبت می‌کنیم، درحقیقت بحث برابری جنسیتی را همسنگ برابری نژادی و قومی و... قلمداد کرده‌ایم. تبعیض مثبت عبارت است از: «تفاوت حقوقی موقت در رفتار که قانونگذار آن را به نفع گروهی از اشخاص (حقیقی یا حقوقی) و به زیان گروهی دیگر و با هدف رفع نابرابري‌هاي پیشین تجویز می‌کند». صرف‌نظر از این‌که طرفدار این شیوه مبارزه با نابرابری جنسیتی باشیم یا نه، باید ببینیم که درکجا و درچه زمینه‌هایی صحیح است که این تبعیض مثبت به نفع زنان را به کار برد.
شاید اگر بحث نابرابری آموزشی باشد و مسأله این‌که زنان ایرانی به خاطر جنسیت‌شان و به خاطر فرهنگ موجود جامعه امکان نابرابری برای ادامه تحصیل دارند (که البته آمار خلاف آن را نشان می‌دهد) می‌توان از این موضع دفاع کرد، اما چند سالی است که فعالان حقوق زنان، به‌خصوص آنهایی که درحوزه سیاسی فعالیت دارند، موضوع تبعیض مثبت به نفع زنان را درحوزه مشاغل سیاسی پیگیری می‌کنند. البته بسیاری از آنها از به کاربردن لفظ تبعیض مثبت پرهیز می‌کنند، اما محور سخنانشان همین مسأله است. به‌عنوان مثال، در زمینه کرسی‌های پارلمان با استناد به نابرابری موجود درهمه ادوار گذشته میان تعداد نمایندگان زن و مرد براین مسأله تأکید می‌کنند که باید سیاستی را درپیش گرفت که سهم زنان از کرسی‌های مجلس بیشتر شود و تعداد زنانی که به قوه‌مقننه راه پیدا می‌کنند، افزایش یابد. از همین‌رو پیش از انتخابات بحثی درمی‌گیرد که سهم زنان درفهرست‌های انتخاباتی باید بیشتر باشد. با نزدیک‌شدن به انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا که همزمان با انتخابات ریاست‌جمهوری ‌سال آینده برگزار می‌شود، یک‌بار دیگر بحث‌هایی از این دست شکل گرفته است. این‌که باید حداقل مشخصی از نامزدهای فهرست‌های انتخاباتی از میان زنان انتخاب شوند.
در بادی امر شاید سهمیه‌بندی جنسیتی لیست‌های انتخاباتی شبیه همان تبعیض مثبت آموزشی باشد. آنچه که اینها را به هم شبیه می‌کند، این موضوع است که چه درمورد آموزش عالی یا کارکردن زنان و چه درمورد صلاحیت زنان برای دراختیارگرفتن پست‌های کلان سیاسی، نگاه مردسالار جامعه مقاومت یکسانی می‌کند. یعنی در هر دو زمینه محدودیت‌های فرهنگی موجود درجامعه باعث می‌شود نگاه ما برای اختصاص سهمیه جنسیتی به زنان، نگاهی همدلانه باشد. با این وجود، یک تفاوت بنیادین در این دوجایگاه وجود دارد.
در زمینه نابرابری‌های تحصیلی و کاری که پیش‌روی زنان وجود دارد، برخورداری از تبعیض مثبت در برگیرنده یک خیر عمومی است. به این معنی که این تبعیض مثبت (با فرض قبول تأثیرگذاری) موجب افزایش برابری‌های جنسیتی درجامعه شده و این مسأله درشکوفایی استعدادهای زنان جامعه نیز موثر خواهد بود، اما برقراری تبعیض مثبت یا سهمیه‌بندی جنسیتی درفهرست‌های انتخاباتی نیز همین تأثیر را دارد؟ شاید از این طریق ورود زنان به عرصه‌های سیاسی کشور هموار شود، اما به نظر می‌رسد این مسأله به خیر عمومی نمی‌انجامد و بلکه حتی برعکس ممکن است نتیجه عکس بدهد. به‌عنوان مثال، با فرض درنظرگرفتن سهمیه جنسیتی در انتخابات شوراهای شهر، تصور کنید درشهر تهران نیمی از کسانی که وارد این نهاد می‌شود، زنان باشند. دراین صورت افراد با صلاحیت‌تری که حضورشان درشورا باعث عملکرد بهتر این شورا می‌شد، حذف می‌شوند. آن‌وقت درصورت وقوع یک بحران (فرضا یک زلزله) مدیریت شهر تهران خالی از نیروهایی خواهد بود که بتوانند آن بحران را کنترل کنند. این مسأله ضرر اولیه اینگونه انتخاب است. این مسأله یک ضرر ثانویه‌ای هم دارد. حالا کسانی که مخالف حضور زنان درپست‌های سیاسی و مهم هستند نیز، مدعی خواهند بود که حضور زنان چنین تبعات وخیمی می‌تواند داشته باشد.


تعداد بازدید :  670