شهروند| یک پرونده کودکآزاری دیگر در بهزیستی؛ حادثهای که سوم آذرماه سال جاری در یکی از مهد کودکهای تهران اتفاق افتاد و خشونت یک مربی مهد کودک در منطقه هشت تهران باعث شکستگی استخوان ترقوه یک پسربچه 3ساله شد. اتفاق تلخی که اینبار هم نه از سوی مدیر و مسئولان مهد بلکه با اصرار مادر بچه برملا شد؛ تقریبا شبیه حادثه مهد کودک ستایش اردبیل. در آن حادثه هم انتشار فیلم کودکآزاری یک پسربچه 13ماهه توسط یکی از مربیان مهد کودک پرده از خشونت علیه کودکان در مراکز آموزشی برداشت.
شرح ماجرا از زبان مادر آرشان
حادثه وقتی رخ داده که مربی تازهکار این مهد کودک بعد از درمانده شدن از متقاعد کردن آرشان 3ساله او را با خشونت بلند و به گوشهای پرتاب میکند. اما این حادثه از دید همه مسئولان
مهد کودک پنهان میماند تا مادر این پسربچه 3ساله پس از 4 روز در جریان واقعیت ماجرا قرار میگیرد: «سوم آذرماه پسرم را به مهد کودک بردم. آن روز طرح بیناییسنجی در مهد کودک اجرا میشد و به همین دلیل صبح کمی زودتر از حد معمول به
مهد کودک رفتیم. به من گفتند که حدود ساعت 13 به دنبال پسرم بروم چون پزشک بیناییسنجی آن ساعت در مهد حاضر میشد. حدود ساعت یک ظهر به مهد کودک رفتم و دیدم پسرم در کلاس
«نوپاها» - کلاس مخصوص کودکان 2 تا 3سال
- نیست و بعد از جستوجو دیدم که گوشهای از کلاس نشسته و درحال گریه کردن است.» مادر آرشان در ادامه صحبتهایش به ایسنا میگوید: «وقتی متوجه گریه شدید پسرم شدم، به من گفتند که یکی از کودکان مهد با او درگیر شده و او را هل داده است و دو، سه ساعتی میشود که درحال گریه است. وقتی از آنها پرسیدم که چرا در این مدت با من تماسی نگرفتید، به من گفتند که چیزی نشده و وقتی به او میگوییم کجای بدنت درد میکند چیزی نمیگوید و فقط گریه میکند. من هم او را به بیمارستان انصاری در 46 متری نارمک بردم. از کل بدن وی عکسبرداری کردیم و در این عکسبرداریها تشخیص داده شد که استخوان ترقوه پسرم شکسته است.» او اضافه میکند: «پس از آن به مهد رفتم تا کودکی که آرشان را هل داده است، ببینم. پسر من درشتاندام است و 20 کیلو وزن دارد. به همین دلیل برای من سوال شده بود که چطور یک کودک دیگر میتواند چنان ضربهای به وی وارد کند که استخوان ترقوهاش بشکند؟» این مادر درباره دلیل اصلی شکستگی ترقوه پسرش میگوید: «وقتی به مهد مراجعه کردم یکی از کودکان آنجا را به من نشان دادند که از پسر من ریزاندامتر بود و حتی نمیتوانست به درستی صحبت کند و مدعی شدند که وی آرشان را هل داده است. این درحالی است که همان مربی حتی از من خواست آن کودک را دعوا کنم تا دیگر با سایر کودکان چنین رفتاری نداشته باشد. سپس به مدیر مهد مراجعه کردم و از او خواستم که فیلم دوربین مداربسته آن روز را به من نشان دهد و مسئولان مهد آنقدر خیالشان راحت بود که بدون مقاومت و به راحتی حاضر شدند فیلم را در اختیار من قرار دهند تا آن را ببینم. درحال دیدن فیلم بودیم که متوجه شدیم هیچ درگیری بین دو کودک رخ نداده است، بلکه پسرم توسط مربی پرتاب شده و وی پس از پرت کردن پسرم مجددا به سمت او رفته و دستش را میکشد تا او را به گوشهای از کلاس ببرد.» مادر این کودک 3ساله ادامه داد: «پس از مشاهده فیلم من خیلی محترمانه به مربی مهد گفتم که شما پسر من را زدید و هیچ درگیری بین بچهها در میان نبوده، با اینحال وی پس از شنیدن صحبتهای من شروع به داد و بیداد کرد و حاضر به پذیرفتن این موضوع نشد.» او درباره شکایتش از مربی و مسئولان این مهد هم گفت: «مربی متخلف همان روز از
مهد کودک اخراج شد، اما مهد کودک همچنان به کار خود ادامه میدهد. این درحالی است که پس از این اتفاق به قسمت مدیریت مهدهای بهزیستی مراجعه کردم و موضوع را گزارش دادم و آنها به من گفتند که بازرس را به مهد کودک میفرستیم و نتیجه را طی تماس تلفنی به شما اعلام میکنیم، اما با وجود گذشت قریب سه ماه هیچ تماسی با من برقرار نشده است و مهد کودک همچنان به فعالیت خود بدون هیچ مشکلی ادامه میدهد.»
ارجاع پرونده به مراجع قضائی
در همین حال احمد خاکی، معاون امور اجتماعی بهزیستی استان تهران با تأیید حادثه کودکآزاری و تخلف صورت گرفته در مهد کودک مذکور درباره اقدامات انجام شده این سازمان گفت: «بلافاصله پس از اطلاع از وقوع این اتفاق و اعلام مادر کودک به بهزیستی تهران، کارشناسان امور مهد کودکها از محل این مهد بازدید کردند و فیلم های مربوطه را مورد بازبینی قرار دادند و متاسفانه وقوع کودکآزاری تأیید شده است.» او ادامه داد: «این مهد کودک بهطور «غیر قانونی» از مربی کارآموز استفاده کرده است که ضمن اخراج فرد خاطی از مهد کودک، جهت برخورد قانونی با مهد، پروندهای در کمیسیون نظارت بر مراکز غیردولتی بهزیستی استان تهران تشکیل شد.» او با اشاره با الزام مهد کودک متخلف برای پرداخت هزینههای درمانی آرشان گفت: «با توجه به شکایت صورت گرفته از مهد کودک نزد مراجع قضائی، منتظر صدور رأی قطعی دادگاه در این خصوص هستیم و پس از صدور رأی دادگاه، کمیسیون مربوطه در بهزیستی استان تهران نیز رأی نهایی خود را درخصوص پرونده این مهد کودک متخلف صادر خواهد کرد.»
این نخستینبار نیست
کودکآزاری در مهد کودک ستایش اردبیل شاید مهمترین حادثه از این نوع بود. این حادثه در ۱۵ تیرماه ۱۳۹۳ رخ داد. زن 37 سالهاي به نام رقيه که چند ماهی بهعنوان نیروی خدماتی در آن مهد مشغول به کار شده بود، یک پسربچه 18 ماهه را هنگام غذا دادن به شدت مورد اذيت و آزار قرار داد و اقدام به کتک زدن او کرد. کودکآزاری تلخی که اگر شبکههای اجتماعی نبود، شاید هرگز کسی متوجه آن نمیشد. آنطور که فیلم ویدیویی دوربینهای مداربسته نشان میداد: «خدمه مهد کودک به یک کودک به زور غذا میدهد و پس از اینکه او از خوردن امتناع میکند با کشیدن موهایش او را بهسمتی پرت میکند.» انتشار فیلم این اتفاق تلخ آن هم در یکی از مهدکودکهای شناختهشده اردبیل باعث شد تا این ماجرا بهسرعت ابعاد وسیعی پیدا کند. از معاونت سیاسی-امنیتی استانداری گرفته تا نمایندگان مجلس همه نسبت به این حادثه واکنش نشان دادند. سازمان بهزیستی مهدکودک را پلمپ کرد و پرونده را جهت بررسی بیشتر به تهران ارجاع داد. پس از بررسیهای قضائی برای مدیر مهدکودک و خدمه زن قرار بازداشت صادر شد و آن دو دستگیر شدند.
مربیهای خاطی به حبس و دیه
محکوم میشوند
در تعریف کودکآزاری آمده است، هرگونه فعل یا ترک فعلی که باعث آزار روحی و جسمی و ایجاد آثار ماندگار در وجود یک کودک شود؛ البته این آثار میتواند ابعاد پنهانی هم داشته باشد. ممانعت از حاضرشدن در کلاس درس، محرومکردن کودک از غذا، حبس در حمام، زیرزمین یا مکانهای نامتعارف دیگر از اشکال مخفی کودکآزاری است. تنبیه بدنی و تجاوز جنسی به کودک هم از انواع کودک آزاریفیزیکی است. در ایران تا پیش از سال ۱۳۸۱ کودکآزاری از جرایم خصوصی شناخته میشد و فقط پدر بهعنوان ولی کودک به مثابه مالک کودک حق داشت كه در صورت رخ دادن کودکآزاری شکایت کند. اما در سال ۸۱ طرحی ۱۲ مادهای به پیشنهاد انجمن حمایت از حقوق کودکان به مجلس ارایه شد و با پیگیری کمیسیون بهداشت مجلس تصویب شد که براساس آن کودکآزاری از مصادیق جرایم عمومی قرار گرفت و اعلام جرم علیه مرتکبان کودکآزاری ممکن شد. این در حالی است که در بسیاری از کشورها قوانین سختی برای جلوگیری از این عمل غیرانسانی اعمال میشود.
مینوش تاجبخش، حقوقدان، درباره مجازاتهایی که برای کودکآزاریهایی که در مهدکودکها صورت میگیرد و در قانون تعیین شده است، به «شهروند» میگوید: «در اینگونه موارد معمولا مجازاتها براساس نوع جرم شخص تعیین میشود؛ یعنی نوع مجازات بستگی به قصور شخص دارد. اگر ثابت شود که مربی مهدکودک عمدا عملی را انجام داده که باعث آسیبرساندن به کودک شده باشد، خود مربی مقصر شناخته میشود و باید براساس آسیبی که وارد کرده است، دیه بپردازد. همچنین با نظر قاضی به حبس نیز محکوم میشود که میزان حبس بستگی به شدت جرم و نظر قاضی پرونده دارد. در چنین مواردی اگر مشخص شود که مدیر مهدکودک با شرایط قانونی و رعایت نظامات مربوط مربی مذکور را استخدام کرده است، بنابراین اتهامی به وی وارد نیست؛ ولی اگر نظامات مربوط را رعایت نکرده باشد و مهدکودکش نیز امنیتهای لازم را نداشته باشد، او نیز بر اساس قانون مجازات خواهد شد. اما در شرایط دیگری ممکن است قصور از مربی نباشد و او تمام جوانب و امنیت را رعایت کرده باشد ولی کودک به خاطر اشتباه خودش دچار آسیب شود؛ بنابراین در اینگونه موارد اتهامی به مدیر مهد و به مربی وارد نمیشود. در کل تمام اینها زیر نظر کارشناسان بررسی میشود و درنهایت با نظر قاضی حکم صادر میشود که اگر مربی یا مدیر مهد مقصر شناخته شوند، براساس درصد تقصیرشان مجازات حبس و دیه تعیین میشود.»
نبود آموزش رفتاری
فرشید یزدانی، فعال حقوق کودک در رابطه با خلأ آموزشی در موسسههای آموزشی و مهدها به «شهروند» گفت: «در مدارس و مهدها آموزش دروس دیده میشود اما آموزش رفتاری با کودکان نه. در این گونه موارد هم کودک و هم مربی قربانی میشوند و مشکل به نظام جذب و نگهداشت مربیها برمیگردد. درواقع درکشور ما نظام آموزشی ارتباط با کودک وجود ندارد؛ دولت باید دورههایی را تبیین کند تا مربیها بتوانند در این کلاسهای آموزشی به صورت رایگان خدمات ارایه کنند. از آنجا که از چند سال پیش مهدکودکها به صورت خصوصی درآمدند، نظام مهدکودکی به صورت یک نظامی رهایی به وجود آمد. دولت در وهله نخست باید در بحث آموزش مربیها به صورت جدی وارد عمل شود و نظارت دقیق و مستمر بر عملکرد سازمان بهزیستی در حوزه مهدکودکها اعم از صدور مجوز، مفاد آموزشی و نحوه آموزش را بسیار ضروری میدانم.»
وی در ادامه گفت: «در این مورد که مربی کارآموز دست به این کودکآزاری زده است، باید به صورت قانونی بر اساس رفتاری که کرده است، مجازات شود. البته همه تقصیرها گردن این مربی کارآموز نبوده است. چگونه از یک مربی کارآموز که آموزش ندیده است، میتوان رفتاری غیر از این انتظار داشت. باید به صورت جامعتر به موضوع نگاه کنیم و مجموع مدیریتی باید پاسخگو باشد. شورای عالی انقلاب فرهنگی بهعنوان اصلیترین مرجع سیاستگذاری فرهنگی و آموزشی کشور لازم است که ضمن تدوین سیاستهای مناسب، مصوبات گذشته خود را بازنگری و اصلاح کند تا قبل از، از دست رفتن فرصتها کودکان ایرانی را دریابیم.»
نظارت موثر در مهدکودکها
سیدحسن موسوی چلک، رئیس انجمن مددکاران اجتماعی نیز درباره سهلانگاری و ضعف مدیریتی این مهدکودک به «شهروند» گفت: «این اتفاق اجتنابناپذیر است و در سطح مدارس بارها رخ داده است. این موضوع جدید نبوده و در همه حیطه هايی که کودکان وجود دارند، صورت میگیرد. درواقع در این حادثه تخلفی صورت گرفته که باید با این تخلف برخورد شود؛ در مدارس هم اگر تخلفی یا سهلانگاری رخ میدهد، با همان تخلف برخورد میشود حتی اگر سهلانگاری در ضعف مدیریت باشد. درواقع موسسه آموزشی بسته نمیشود و آن معلم خاطی مجازات میشود. در اینجا هم یک مربی کارآموز خطا کرده است و متناسب با خطایش با وی برخورد میشود. براساس نوع تخلف موسسههای مهدکودک از اخطار تا تعطیلی پیش میروند. البته تعطیلی مرکز هم برای خودش شرایطی دارد در انحلال موسسه در نخستين اقدام هیأتمدیره تغییر میکند و کودکان نباید سرگردان و بی سرو سامان شوند. درواقع هیچ سازمانی کوتاه نخواهد آمد و حفظ سلامت کودکان در اولویت سازمان بهزیستی خواهد بود.» او همچنین درباره نظارت بر عملکرد مهدکودکها گفت: «در این رابطه نظارت موثر نیاز داریم. در حال حاضر سازمان بهزیستی هر 3 ماه یکبار بر عملکرد مهدکودکها نظارت دارد اما با توجه به تعداد 16هزار موسسه آموزشی مطمئنا نظارت باید کارآمدتر و بیشتر باشد. هر چقدر نظارت موثر بیشتر باشد اثربخشی بیشتر، اشکالات کمتر و رضایتبخشی مردم بیشتر
خواهد بود.»