شماره ۴۰۱ | ۱۳۹۳ يکشنبه ۲۰ مهر
صفحه را ببند
جمهوري اسلامي و رفاه
| مصطفی عابدی |

يكي از ائمه جمعه در سخناني ابراز داشته‌اند كه: «البته کسی نمی‌گوید کشور باید متوقف شود و از نظر رشد اقتصادی کاملا غیرپویا باشد خیر، هیچ آدم غیرعاقلی هم این حرف را نمی‌زند چه برسد به آدم عاقل، اما این معنای توسعه که عزیزان ما در پی آن هستند با توسعه اقتصادی متفاوت است و منظور آنان توسعه رفاه و زندگی است... توسعه زندگی در رفاه، دید اسلامی نیست و اگر اصطلاحات دینی را بررسی کنیم، متوجه می‌شویم که قرآن به کسانی که به دنبال توسعه رفاه هستند «مُترِف» می‌گوید. در سوره مبارکه واقعه در تعریف اصحاب شمال آمده است: اصحاب شمال، قبل از این‌که وارد عرصه آخرت بشوند در دنیا مترفین بودند؛ مُترِف مرادف توسعه در رفاه و زندگی است.» اگرچه اين برداشت چندان غريب و نامنتظره نيست و منطق و پشتوانه نظري خود را دارد و برخي از افراد نيز در زندگی شخصی خود بر همين پايه رفتار كرده‌اند از اين‌رو تا وقتي كه در سطح نظري است و به‌عنوان عقيده شخصي مطرح مي‌شود ايرادي ندارد. ولي اگر قرار باشد به‌عنوان برنامه جمهوري اسلامي تلقي شود، در اين صورت بايد گفت موافق با واقعيت نيست، زيرا در اصل سوم قانون اساسي آمده است: «دولت‏ جمهوری اسلامی‏ ایران‏ موظف‏ است‏ برای‏ نیل‏ به‏ اهداف‏ مذکور در اصل‏ دوم‏، همه‏ امکانات‏ خود را برای‏ امور زیر به‏ کار برد (پس از ذکر 11 بند و در بند بعدی به این مورد اشاره می‌کند): ‎‎پی‏‌ریزی‏ اقتصادی‏ صحیح‏ و عادلانه‏ بر طبق‏ ضوابط اسلامی‏ جهت‏ ایجاد رفاه‏ و رفع فقر و برطرف‏ ساختن‏ هر نوع‏ محرومیت‏ در زمینه‏‌های‏ تغذیه‏ و مسکن‏ و کار و بهداشت‏ و تعمیم‏ بیمه‏.»
مشكل از آن‌جا آغاز مي‌شود كه بخواهيم رفتار و سياست‌هاي رسمي دولت را بر مبناي اين برداشت کاملاً شخصی از تضاد میان رفاه و اسلام نقد و رد كنيم. درحالي‌كه مسئولان كشور بايد براساس اصل قانون اساسي ايجاد رفاه را با رعايت ساير شرايط ذكرشده هدف خود قرار دهند. آنچه كه امروز در ایران با آن دست‌به‌گريبان هستيم، وجود نگرش معطوف به تأمين رفاه نيست، بلكه مسأله اصلي اين است كه برقراري رفاه همراه با شكاف اجتماعي و اقتصادي نباشد. همراه با چهره‌هاي خشن فقر و تنگدستي نباشد. موضوعي كه نويسندگان قانون اساسي نيز متوجه آن بوده‌اند. مسأله اين است كه تأمين رفاه از طريق فساد اداري و چپاول اموال مردم نباشد. چنين نباشد كه يك نفر بدون آن كه نقش مفيدي در توليد و نوآوري اقتصادی ايفا كند، بتواند در چند‌ سال محدود، ثروتي معادل ميلياردها دلار به دست آورد و در نهايت، خودش نیز قرباني اين وضع شود يا اعدام گردد يا در صف اعدام و زندان باشد. مشكل ما رسيدن به رفاه نيست، بلكه مشكل اصلي وجود رفاه عجيب و غريب در كنار فقر و تنگدستي مفرط است. مسأله اين است كه نه‌تنها ثروت‌هاي كسب‌شده از طريق مشروع و توليد نيست، بلكه این صاحبان رفاه افسانه‌ای سهم مردم و دولت از طريق ماليات را نيز نمي‌پردازند. مشكل اين است كه موانع راه براي كسب‌وكار شرافتمندانه و توليد و ايجاد اشتغال، بيشتر از روش‌هاي ناسالم كسب ثروت است.
نكته‌اي كه بايد به طرفداران ديدگاه‌هاي مخالف اسلام با رفاه گفت اين است كه در سطح فردي مي‌توانند به رفاه پشت پا زده و دنيا را ترك كنند، ولي در سطح ملي و دولت چنين كاري شدني نيست.

زيرا همه كشورها در رقابت سختي براي رسیدن به موفقيت و پيشرفت قرار دارند و هرگونه تعللي موجب عقب ماندن كشور و در نتيجه شكست در برابر ديگران خواهد شد و حتي امنيت كشور نيز در خطر قرار مي‌گيرد. بنابراين پا گذاشتن در مسیر رسیدن به رشد اقتصادي و سپس بهبود رفاه و نيز افزايش قدرت يك انتخاب نيست، بلكه يك ضرورت است و گريزي از آن وجود ندارد. ديگر چون گذشته‌هاي دور نيست كه سطح رفاه و توليد پايين باشد و صدها‌ سال نيز تغييري نكند. امروز اگر يك فناوري نو و جديد بيايد و خود را در استفاده از آن محروم كنيم، به سرعت عقب خواهيم ماند و امنيت كلي جامعه ما دچار اختلال شده و تحت خطر قرار خواهد گرفت.
به نظر مي‌رسد كه مواجهه با برخي مظاهر ناخوشايند، عده‌اي را به اين نقطه رسانده كه مشكل ما وجود رفاه و كوشش براي تأمين آن است. اين ذهنيت نه‌تنها كمكي به حل مسائل جامعه نمي‌كند، بلكه به نوعي مي‌كوشد صورت‌مسأله را پاك كند، چون نمي‌تواند آن را حل كند. مشكل در وجود رفاه نيست، بلكه برعكس مشكل در كمبود رفاه از يك سو و نيز نابرابري چشمگير و غير قابل‌قبول آن از سوي ديگر است. پس اگر نمی‌توانیم نابرابری را حل کنیم لزومی ندارد که به رفاه حمله کنیم و آن را در تضاد با اسلام معرفی کنیم

دیدگاه‌های دیگران

ر
رضایی |
مخالف 0 - 0 موافق
این دیگر بی انصافی کامل است که با رفاه هم مخالفت می شود و آن را بد میدانند.بر سر ما چه آمده؟؟؟

تعداد بازدید :  310