شهروند| حادثه پلاسکو در روزهای گذشته بحثهای متفاوتی را درفضای داخلی کشور برانگیخته که یکی از مهمترین این بحثها، لزوم تعیین نهادها یا افراد خطاکار در بروز این حادثه بوده است. شهرداری تهران بهعنوان نهاد تصمیمگیر و ناظر در امور شهری، از ابتدا در مظان اتهام بوده و برخی اعضای شورای شهر تهران هم به این مسأله اشاره کرده و حتی خواهان استیضاح «محمدباقر قالیباف» شدهاند؛ قانون دراینباره چه میگوید و وظیفه اصلی شورای اسلامی شهر تهران بهعنوان نهاد ناظر برعملکرد شهرداری دراین حادثه چیست؟ «کامبیز نوروزی» حقوقدان و وکیل دادگستری در گفتوگو با «شهروند»، این موضوع را بررسی کرده است.
قانون درباره شیوه نظارت شورای شهر برعملکرد شهرداری تهران در ماجرای پلاسکو چه میگوید و اعضای این شورا باید چه رویکردی را دراینباره پیش بگیرند؟
شوراهای شهر وظایف مختلفی دارند و یکی ازمحورهای مهم نظارت برعملکرد شهرداریهاست. شورای شهر مهمترین نهاد بالادستی شهرداری است و مجموعه عملکرد این نهاد باید تحت نظارتهای مختلف شورا قرار بگیرد. بهعنوان مثال درماده ۷۱ قانون شورای اسلامی شهر و روستا وظایف قانونی شوراها مشخص شده که یکی از وظایف آنها انتخاب و عزل شهردار است که علاوه براین، بررسی و شناخت کمبودهای محیط شهری به عهده شورای شهر است. شورای شهر موظف است؛ برحسن اجرای مصوبات خود نظارت کند. نظارت برعملکرد مالی و قراردادی شهرداری، نظارت بر امور اماکن عمومی طبق بندهای ۱۸ و ۱۹ همین ماده برعهده شوراست؛ یعنی شورای شهر باید ازطریق شهرداری این وظیفه را به انجام برساند. بنابراین شورای شهر مسلما بهعنوان یک نهاد بالادستی شهرداری درکیفیت عملکرد شهرداری نقشی مهم و تاثیرگذار دارد.
دیروز اعضای شورای شهر تشکیل دوکمیته حقوقی برای بررسی و رسیدگی به حادثه پلاسکو تشکیل شود، این موارد در راستای بند قانونی اشاره شده است؟
این مصوبه شورای شهر در راستای وظایف قانونی شوراست و مصوبه درستی هم است، اما نوشداروی بعد از مرگ سهراب است. تجربه دهه اخیر درمدیریت شهر تهران حکایت از آن دارد که میزان نظارت شورای شهر تهران برعملکرد شهرداری اصلا کافی نبوده و وظایف شورای شهر تحتتأثیر گرایشهای سیاسی حاکم بر شورای شهر تهران به شدت ضعیف بوده است. رئیس محترم شورای شهر تهران، تقریبا درتمام موارد بیش و پیش از هرچیز درفکر حمایت کامل از شهردار تهران بوده است؛ این حمایت هیچ اشکالی ندارد و اشکال و نقد به جایی وارد میشود که سیاست بر قانون و ضوابط و معیارها حاکم میشود. بعد از موضوع املاک شهرداری تهران، عدهای از اعضای شورای شهر طرح تحقیق و تفحص از شهرداری را پیشنهاد کردند که درشورای شهر رد شد و در واقع شورا از ابزارهای نظارتی خود کمترین استفاده را برده است؛ آن تعداد معدود از اعضای شورا هم که تلاش داشتهاند از اختیارات قانونی برای نظارت بر کیفیت عملکرد شهرداری استفاده کنند، نتوانستند به جایی برسند.
در روزهای گذشته هروقت بحث استیضاح یا استعفای شهردار مطرح شد، گروهی جواب دادند که «فعلا زمان مطرحشدن چنین مواردی نیست»، قانون دراینباره
چه میگوید؟
من با بحث استعفا که این سالها درکشور مد شده، چندان موافق نیستم؛ استعفا جنبه سمبلیک دارد و گاهی اوقات موجب پوشیدهماندن حقایق میشود. مسأله اصلی قبول مسئولیتهای قانونی است؛ اینکه مسئولی استعفا دهد، مشکلی را از مردم حل نمیکند و آنچه که اهمیت دارد، روشنشدن حقایق است. درماجرای برخورد دوقطار، مدیرعامل راهآهن استعفا کرد که با استقبال هم روبهرو شد، اما مشکلی از مردم را حل نکرد. اینکه حادثهای اتفاق افتاد و حالا شهردار استعفا دهد، شاید جنبه نمادین و سمبلیک داشته باشد، اما مشکلی ازمشکلات شهر تهران را حل نمیکند.
البته سوال این بود که ادعای نپرداختن به مقصران و دلایل این حادثه درشرایط کنونی که در روزهای گذشته بارها از زبان مسئولان مطرح شده تا چه اندازه درست و قانونی است؟
سوال شما را در سه سطح من باید جواب دهم؛ در سطح سازمانهای مسئول اداری، باید مشخص شود که چه سازمانی مکلف به نظارت بر ایمنی ساختمان پلاسکو بوده و باید از اختیارات قانونی خود استفاده میکرد؟ دراین مورد حتما باید الان صحبت کرد و پاسخ آن را داد؛ چراکه ارزش عملی دارد و باید به اقدامات عملی فوری برای اصلاح مدیریت شهری بینجامد. باید مشخص شود چه سازمانی مسئول نظارت بوده و تا چه اندازه از اختیار قانونی خود استفاده کرده است؟ نظر حقوقی من این است که به استناد بند ۱۴ ماده ۵۵ قانون شهرداری، شهرداری موظف بوده بر ایمنی بنای پلاسکو نظارت کند و برای رفع خطر اقدام عملی انجام دهد. درسطح دیگر پاسخ به سوال شما، علت تامه حادثه است، آتشسوزی چرا و از کجا ایجاد شده که بحثهای کارشناسی پیچیدهای است که درحال حاضر به دلیل نبود اطلاعات کافی نمیتوان درباره آن اظهارنظر کرد و کارشناسان این حوزهها باید در روزهای آینده به این موارد پاسخ دهند، اما سطح سوم، واکنش به بحران است. واکنش به این بحران را درسطوح واکنش انتظامی (یعنی محیط بحران چگونه از لحاظ انتظامی مدیریت شده و آیا فضای مناسب ایجاد شده است؟) بخش دیگر اطلاعرسانی است و بخش سوم کیفیت عملیاتی مأموران فداکار آتشنشانی و مدیریت این موضوع است که باید بعدا و پس از تحقیقات کافی ارزیابی شوند. پس باید سازمان مسئول مشخص شود ولی در دومورد دیگر باید اظهارنظر را پس از مشخصشدن جزییات سخن گفت.
در روزهای پس از بحران پلاسکو، اطلاعرسانی برای خبرنگاران و رسانهها محدودیتهای فراوانی داشت که بیشتر ازطرف ستاد بحران صورت میگرفت، این محدودیتها منجر به پخش شایعات فراوان و ضعف اطلاعرسانی شده است. ستاد بحران حق اعمال این محدودیت برای خبرنگاران را داشته است؟
ضعیفترین و بیکیفیتترین قسمت مربوط به این بحران به بخش اطلاعرسانی است، حوادث اینچنین مورد توجه تمام مردم کشور و حتی در دو روز اول، تیتر یک و دو رسانههای مهم دنیا بوده است. پس این خبر و کنترل احساسات عمومی بسیار اهمیت دارد، به همین دلیل درمعیارها و ضوابط مدیریت بحران، مدیریت خبری بحران است و باید در ستاد عملیاتی یک ستاد خبری با کمکگرفتن از خبرنگاران خبره و حرفهای اخبار دقیقی به بیرون مخابره میشد. ستاد بحران پلاسکو، بخش اطلاعرسانی داشت که بسیار ضعیف عمل کرد که البته باید از «سیدجلال ملکی» یاد کنیم که درحد وسع و توان خود عملکرد شایستهای داشت. ازطرف دیگر، صداوسیما هم نقش اطلاعرسانی بسیار ضعیفی داشت و یکی از محورهای کار خبری تلویزیون، تکذیب اخبار بیانشده خود بود، اما از لحاظ حادثه، ستاد بحران میتواند محدودیت خبری اعمال کند و میزان فعالیت خبرنگاران در میدان حادثه را به دلیل امنیت عمومی و فضای عملیاتی را محدود کند، کما اینکه درحادثه ۱۱ سپتامبر هم شاهد چنین محدودیتی ازسوی دولت آمریکا بودهایم که البته خود دولت اطلاعرسانی کاملی انجام میداد.