شماره ۱۰۴۸ | ۱۳۹۵ چهارشنبه ۶ بهمن
صفحه را ببند
جذب مردم ‌به بازار با معماری خاص

|  محمد عامریان|   کارشناس شهری|

مسیر جامعه شهری ایرانی که از زمان شاهان قاجار وجود داشته متاثر از ارتباط جامعه ایرانی با مغرب زمین است، به همین جهت روشنفکر ایرانی با این سوال مواجه شد که چه باید کرد تا امروز که شکل زندگی فرنگی بر اکثر شئون زندگی شهری‌مان سایه افکنده است، کمتر دیده شود. با این همه در بی‌حاشیه رانده‌شدن اکثر بالاتفاق آنچه از گذشته مانده بود و با برچسب کهنگی مرجوعی می‌خورد، بازار قدیمی تهران یک استثناست. آمارهای شهرداری تهران می‌گوید در برخی از روزهای‌ سال جمعیت حاضر در طول روز در این قسمت به بیش از دو میلیون نفر می‌رسد. ریشه این همه اعتنا و توجه کجاست اما، در کدام خاک است. نخستین مسأله که عامل بالندگی هر روزه این فضا شده است وجود ارزش‌های غیرتجاری در یک عرصه کاملا تجاری است. در آنجا چه می‌بینید؟ ساختمان رادیو تهران، کاخ گلستان، میادین ارگ و سبزه میدان و... اگر خرید را یک فعالیت ضروری بدانیم باید ادعا کنیم هر شهروند پس از مراجعه به بازار تهران و پس از محاصره‌شدن توسط فضایی با ارزش‌های رنگارنگ تاریخی، فرهنگی و اجتماعی به ناگاه خود را مشغول انجام فعالیتی انتخابی می‌بیند، زیرا این فضا با معماری خاص خود و تنوع عملکردی که دارد در کنار قطارهای تزئینی، خود تجربه تهران قدیم را بسان توری تفریحی برای فرد فراهم می‌آورد. توری که از واقعیت‌های دودآلود فروریزنده تهران سرنشینانش را تا مراسمات یادمانی میدان ارگ و تعزیه‌خوانی‌های سبزه میدان پیش می‌برد. بازار تهران به‌عنوان عرصه‌ای تجاری گره خوردگی خاصی با آیین و سیاست دارد. چه در عصر قاجار و چه در دوره پهلوی بسیاری از حرکات و جنبش‌های اعتراضی از همین فضا آغاز شد. جنبش‌هایی که بازار و اهالی آن را گروهی نه صرفا اقتصادی که دارای دغدغه‌های فرهنگی و اجتماعی تعریف کرد. همین امر فضای کالبدی بازار را نیز از یک جسم سخت تجاری (ماهیت اکثر پاساژها و بازارهای مدرن امروز کشورمان) به یک عنصر سیال چند ارزشی تبدیل کرده است. در واقع عرصه بازار نه فقط یک فضای تجاری که پایگاهی برای حراست از ارزش‌های فراموش‌شده تهران قدیم است. تهران قدیمی که بیش از میادین و خیابان‌های واقعی شهر، سراغش را باید پای صحبت دوستداران کهنسالش در ایستگاه‌های تاکسی و صفوف نانوایی گرفت. این تهران رو به زوال و فراموشی که یا در سکوت خبری دفن می‌شود یا در انفجار خبری فرو می‌ریزد، در قلب خود همچنان فضایی را دارد که تعلق خاطر شهروندان به آن نشانگر وجود عرصه‌ای با کارکرد فراتر از خرید است. جایی برای تجربه خاطرات گذشته و نوعی از زندگانی که بسان ژنی مجهول در شریان هر تهرانی اصیل درحال گردش است.
به‌عقیده بنده مزایای پیاده‌مداری در شهر بسیار گفته شده و گفتن از آن اطاله کلام است. اما پیاده‌مدار ساختن عرصه 15خرداد که بازار تهران نیز  بخشی از آن است به خوبی توانسته است یک عرصه دموکراتیک شهری را فراهم آورد. خیابان دموکراتیک جایی است که شهروندان فرصت برقراری ارتباط با پیشینه عرصه را در اختیار دارند، امکان برقراری با جداره و حرکت از بخش‌های مختلف عرصه به بخش‌های دیگر فراهم است، کنترل فعالیتی و حرکتی وجود ندارد، فضا تک ارزشی نیست و فرد می‌تواند به دور از هرگونه محدودیتی به تجربه زندگی شهری بپردازد. بدین اعتبار فضای 15خرداد توانسته است یک عرصه دموکراتیک را برای مصرف‌کنندگان خود فراهم بیاورد. این عرصه نه فقط به واسطه پیاده‌مدار بودن که به علت وجود چیزی برای دیدن، جایی برای نشستن، فعالیتی برای انجام دادن از درجه عمومیت بالایی برخوردار است، مسئله‌ای که در بسیاری از دیگر فضاهای پیاده شهری مشاهده نمی‌شود و از این‌رو این فضاها به عرصه‌هایی برای گذر و نه فضاهایی برای ماندن تبدیل شده‌اند. با این‌همه بازار تهران به واسطه قدمت و ساختار کالبدی سنتی و حجم بالای مراجعان روزانه خود عرصه‌ای در معرض خطر است که نیازمند سازماندهی جدی از جانب مسئولان است. بی‌شک با توجه به ساختار ارگانیک شبکه معابر موجود در منطقه 12 و مشخصا عرصه 15خرداد و مراجعان میلیونی این فضا در طول روز، در صورت رخداد واقعی شبیه به فروپاشی ساختمان پلاسکو هم مقیاس خسارت عظیم‌تر خواهد بود و هم فرآیند امداد دشوارتر، از این رو شایسته است مدیریت کلانشهر تهران علاج واقعه قبل از وقوع آن کند و نسخه‌ای بپیچد که خاک خوش‌رنگ این آخرین خاطرات ما از تهران قدیم نیز چراگاه جرثقیل نباشد.


تعداد بازدید :  204