شماره ۱۰۴۶ | ۱۳۹۵ دوشنبه ۴ بهمن
صفحه را ببند
کدام HSE، کدام آمادگی، کدام مسئولیت؟

|  مرتضی تفرشی|   سردبیر ماهنامه جهان سبز|

حادثه دلخراش فرو ریختن ساختمان پلاسکو در پی آتش‌سوزی، با همه بزرگی ضایعات انسانی، اقتصادی و اجتماعی‌اش، تنها نقطه‌ای کوچک روی نقشه تهران بزرگ است. اما همین ساختمان وقتی آوار می‌شود، یک‌سوم امکانات و نیروی انسانی اورژانس تهران را به خود اختصاص می‌دهد و شاید به همین نسبت از سازمان آتش‌نشانی را. این نکته توجه بسیاری از مردم را به خود جلب کرد که اگر مشکلی در ابعاد بزرگتر یا در چند نقطه پایتخت پیدا شود، چه رخ می‌دهد. متاسفانه حتی حضور این تعداد از نیروها به‌ علت ضعف تجهیزات و نداشتن آمادگی کافی، کارایی لازم را نداشت و ده‌ها آتش‌نشان برای جبران این کاستی‌ها، جان خود را فدا کردند. راستی آیا هیچ مهندس سازه یا کارشناس خبره‌ HSE در گروه عملیاتی نبود که هشدار دهد اسکلت فولادی پس از ۳ساعت تحمل آتش، نرم می‌شود و فرو می‌ریزد؟ بحث و بررسی‌های فراوانی از سوی محافل رسمی و غیررسمی درباره این رویداد صورت گرفت اما به‌طور شگفت‌انگیزی دیدگاه‌های HSE در این میان کمتر به چشم می‌خورد. جا دارد بپرسیم آن همه سمینار و کنفرانس و صدها معاونت و مدیریت‌ HSE در ادارات و ده‌ها دانشکده با گرایش HSE به چه کار می‌آید، وقتی نه پیش و نه پس از آتش‌سوزی ساختمان پلاسکو، محلی از اعراب ندارند؟! جالب است که HSE در ایران با حذف E (یعنی محیط‌زیست) و کمرنگی شدید H (یعنی سلامت) در بسیاری از سازمان‌ها و مراکز صنعتی تجاری، تنها و تنها به S (یعنی ایمنی) اختصاص یافته که آن هم از بین همه‌ خطرها، تنها آتش‌سوزی و تجهیزات آتش‌نشانی را عمده می‌کند. اما وقتی پای آتش‌سوزی به میان می‌آید، تازه می‌فهمیم در زمینه اطفای حریق هم چه کاستی‌هایی دارد و چه جان‌های عزیزی قربانی این کاستی‌ها می‌شوند: مجموعه صنعت نفت به‌عنوان مادر HSE و دارای بیشترین امکانات مالی و حساسیت ایمنی در حوادث آتش‌سوزی چه نمره‌ای می‌گیرد؟ همین دو ماه پیش شاهد درماندگی در برابر آتش‌سوزی پتروشیمی ماهشهر بودیم (گزارش کاملی دراین‌باره در ماهنامه جهان سبز شماره ۹ چاپ شد). مسئولان و مقامات در این موارد به‌ جای پاسخگویی منت گذاشته در محل حاضر می‌شوند، مثل «وزیر محترم نفت» که چند روز آن‌جا حضور یافت و تا سوختن کامل مخزن‌های دوم و سوم پای کار بود. حالا «شهردار محترم تهران» با کلاه ایمنی پای ساختمان پلاسکو حضور دارد و در مصاحبه‌‌های پیاپی اطمینان می‌دهد که همه تلاش‌شان را می‌کنند! مسئولان دیگر نیز هر کدام خود را به آن‌جا رسانده‌اند و خوشبختانه گزارشگران صداوسیما موفق شده‌اند از آنها مصاحبه بگیرند.
راستی این رفتار مسئولان چه تفاوتی با آن جماعتی دارد که عکس‌های سلفی می‌گرفتند، جز این‌که آنها با موبایل‌شان می‌گرفتند و برای اینها باید چند دوربین و خبرنگار و آنتن و پخش و... به کار گرفته شوند؟ جالب است مسئولان خود انتخاب می‌کنند که تشریف بیاورند یا نیاورند و در این میان برخلاف شهردار، حتی یک کارمند هم از بنیاد مستضعفان به‌عنوان مالک ساختمان پلاسکو و طرف اصلی تذکرات رسمی مربوط به ایمنی ساختمان، خود را آفتابی نکرد. البته شاید به‌زودی برای گرفتن پروانه‌ برجی مدرن به شهرداری مراجعه کنند. راستی آیا ساختمانی ۱۷ طبقه با نزدیک به ۶۰۰ واحد صنفی، نیاز به کارشناس HSE ندارد؟ آیا همه ساختمان‌های بلند و هم‌سن‌وسال ساختمان پلاسکو (مثل ساختمان آلومینیوم و ساختمان بورس تهران) در معرض چنین خطری نیستند؟ آیا همه برج‌های شهرهای بزرگ حتی جدیدترین‌هایشان ایمن‌اند و در صورت بروز خطر، قابل دسترسی‌اند؟ به نظر می‌رسد چنین ساختمان‌ها و تأسیسات مهم دیگر در این کلان‌شهر به نظارت مداوم HSE با تعهد مسئولیت مشاور و مجری HSE نیاز داشته باشند. با توجه به این موارد و حساسیت ایمنی مناطق مختلف صنعتی، مسکونی و تجاری در کلان‌شهر تهران، جا دارد به‌جای ستاد مدیریت بحران در حادثه ساختمان پلاسکو، ستاد تأمین ضربتی ایمنی شهر تهران تشکیل شود.


تعداد بازدید :  501