حجتالاسلاموالمسلمین سید طه موسوی مسئول دفتر نمایندگی ولیفقیه در موسسه علمی-کاربردی هلال
يكي از صفات ناپسند و نكوهيده و درحال گسترش درمحيطهاي اداري تملقگويي و ثناگويی است. تملق در اصطلاح تمجيد بيش از حدي را گويند كه گوينده قلبا اعتقادي به آن ندارد و ازطرفي تمجيدشونده هم مستحق اين صفات نیست. در يكطرف تملق ستايشگري هست كه به دليل زبوني و سست عنصري و بيايماني و تلاش براي گمراهكردن مافوقش مبادرت به تملق کرده و درطرف ديگر مدير و مسئول يا مافوقي قرار دارد كه بناست با لفاظي و چربزباني و ستايشهاي بياساس در دام متملق و ستايشگر موقعيتطلب واقع بشود و ازسويي مرز تملق و رعايت ادب هم وجود دارد كه شناسايي مواضع متملقين را بعضا با مشكل مواجه ميكند. دراين مجال بنا داريم نخست به زشتي پديده تملقگرايي از نظر پيشوايان دين مبين بپردازيم؛ بهعنوان نمونه نبي مكرم اسلام چنان از رواج و آسيب فرهنگ تملقگرايي نگران بودند كه درنقلي میفرمایند: به صورت تملقكنندگان خاك بپاشيد و اميرالمومنين درمواجهه با مردي كه در ستايش از ايشان بيش ازحد افراط ميكرد، درحالي كه در دل امام را متهم مينمود، فرمود: ساكت شوم كمتر از آن هستم كه ميگويي و بالاتر از آن هستم كه در دل ميپروراني.
از اين دست برخوردها در سيره پيشوايان دين و مديران لايق و هوشيار به مراتب قابل رويت است؛ كما اينكه امام (ره) بارها با اين دست افراد متملق برخورد ميفرمود و مقام معظم رهبري هم به تناسب درچندين جا با ستايشگريهاي متملقانه عكسالعمل نشان دادند؛ بهعنوان نمونه معظمله در ديدار نمايندگان مجلس دوره هفتم در ٢٧/٣/٨٣ درمقابل نمايندهاي كه از تعبير ذوب در ولايتشدن استفاده كرد، فرمود: استفاده از اين تعبيرات باعث تضعيف ميشود و مستمسكي براي سوءاستفاده مخالفان است. من تعبير ذوب در ولايت را از آدمهاي حسابي نشنيدهام. همه بايد ذوب در اسلام باشيم و ولايت هم بايد ذوب در اسلام باشد (به نقل از پايگاه اطلاعرساني مقام معظم رهبري). لذا توجه به اين مهم ضرورياست كه اسلام زماني از محتوا خالي ميشود كه اداره به دست كساني بيفتد كه در دام متملقين قرار گرفته و سرمست مدح و ثنا بشوند و توكل و اعتقاد به خداوند را از دست بدهند. آنچه مسلم است، اينكه دريك فضاي متملقانه بيشترين خطر مسئولين و مديران و گروههاي مافوق را تهديد ميكند كه اگر تسليم تمجيدهاي بيمورد گشته و مقهور بشوند؛ اولا زمينهاي براي هرگونه سوءاستفاده را درتصميمسازيهاي كلان و عزل و نصبها و مديريتها براي افراد ضعيفالنفس فراهم خواهد كرد و ازطرفي موجب بروز هرجومرج در اجتماع خواهد شد؛ لذا مديران دربرخورد با اين دست از افراد بايد با مديريت و هوشمندي رفتار کنند كه البته بهترين رفتار در سيره بزرگان دين وجود دارد نه با تندي رفتار بشود كه باعث طرد بشود، نه اينكه ميدان را مهياي تاختوتازي براي اينگونه افراد متملق و سست عنصر کرد. بهعنوان مثال اشاره به رفتار پيامبر به درخواست ملاقات عبدالله ابي منافق معروف مدينه خالي از لطف نيست كه قبل از حضور درمنزل پيامبر حضرت درحقش فرمود: بئس اخو العشيره؛ يعني آدم شايستهاي نيست ولي رفتار محترمانهاي با ايشان کرد و با گرمي از وي استقبال كردند. همين رفتار گرم پيامبر با عبدالله ابي موجب شد يكي از همسران حضرت دليل رفتار محبتآميز را با آن سخن پيامبر مبني بر اينكه او را فردي ناشايستي خواند، جويا شد. حضرت فرمودند؛ بدترين مردم درقيامت كسانی هستند كه آنها را به خاطر دفع شرّشان احترام كنند. نكته قابل استفاده اينجاست كه درهمه موارد رفتار تند جوابگو نیست، بلكه دربعضي ازموقعيتها بايد رفتاري مطابق شرايط و مصلحت محيط انجام داد و نابساماني را با حفظ كرامت و آرامش مجموعه مديريت کرد.