آرش شفاعی شاعر
خدمت بیدوستی را قدر و قیمت هست نیست
خدمت اندر دست هست و دوستی در دست نیست
شعر بالا را میتوان بهخوبی بهروزهای اخیری که در آن قرار داریم پیوند زد. اینروزها اکثر رفتارهای ما در جامعه، حکایت همین شعر را دارد. به این معنی که اغلب ما به یکدیگر اهمیت نمیدهیم. شاید اولویتهایمان به کل تغییر کرده است. خیلی از ما میدانیم، در هر جامعهای(متناسب با اسم جامعه) تمام مردم باید در کنار هم باشند و از راه تعامل با یکدیگر زندگی کنند. هر جامعهای با یکسری تفسیرات مخصوص به خود زنده است و بهحیات خود ادامه میدهد. این توضیحات براساس رفتارهایی است که مردم با یکدیگر دارند. با این شرایط بهترین اسمی که برای جامعه ما میتوان انتخاب کرد، جامعهای مبادلاتی است. به این معنی که افراد فقط براساس منافعشان با یکدیگر ارتباط برقرار میکنند. اما اگر زمانی این منفعت وجود نداشته باشد، چه اتفاقی میافتد؟ آن زمان افراد حتی با یکدیگر صحبت هم نمیکنند. امروز کمتر میبینید که مردم به خاطر رفتارهای عامالمنفعه برای یکدیگر وقت بگذارند یا کاری یا اقدامی را انجام دهند. این موضوع به خوبی برای تکتک افراد جا افتاده است که اگر ما عملی را انجام میدهیم، در قبال آن حتما طلبی را درخواست خواهیم کرد، یا منتظر پیامدی هستیم که از قبل عمل انجام شده باید به ما برسد. براساس این شعر، جامعه مصارف معنوی خود را از دست داده است. مولانا میگوید که در قبال کاری که انجام میدهید، انتظار پاسخ نداشته باشید. یکی از مهمترین جلوههای زندگی مسالمتآمیز این است که افراد در مواقع حساس از یکدیگر حمایت کنند، به هم یاری برسانند و بهعنوان مثال در مواقع لزوم به یکدیگر قرض دهند. متاسفانه امروز در برخی موارد دو برادر هم به یکدیگر رحم نمیکنند. چه برسد به افرادی که میخواهند براساس رفاقت با یکدیگر تعامل داشته باشند. به نظر مولانا، این نوع زندگی برای همه افراد یک جامعه زیانبار است و اثرات آن نیز به تمام ارکان جامعه و مردم آن سرایت میکند. بروز چنین اتفاقی به مرور زمان آثار تخریبکننده خود را به خوبی نشان خواهد داد. اثرات آن هم به تعاملات افراد برمیگردد که امروزه کاملا سرد و بیروح شده است. در برخی موارد این اتفاقها موجب بیاعتمادی اجتماعی نیز شدهاند. لازم است این نکته را در نظر داشته باشیم که بعضی از تفکرات انسانها و اطرافیانشان را در معرض خطرات قرار میدهد. «روابط مبادلهای» یکی از انواع این تفکرات است که در شعر مولانا هم به خوبی به آن اشاره شده است. به نظر مولانا، تکرار چنین رفتارهایی، دوست را از دوست جدا میکند و میتواند به یکی از بزرگترین آفتها برای مناسباتاجتماعی مبدل شود. چراکه اگر این رفتارها در جامعه تبدیل به عادت شوند از مناسباتاجتماعی دیگر چیزی باقی نمیماند که بخواهیم از خدشه وارد شدن به آنها صحبت کنیم.این نوع رفتارها تأثیر خود را بر روابط خویشاوندی افراد نیز میگذارند. مخاطرات این عاداتها میتواند تا قلب یک خانواده نفوذ کند. ذکر این نکته ضروری است که مسلمانان ازجمله افرادی هستند که نسبت به همنوع اهمیت زیادی قایلند. بهگونهای که در اسلام درمورد احترام به همسایه و جویا شدن از حال و احوال آنها تاکیدهای بسیاری وجود دارد. بهنظر اسلام، اگر در خیابان شما خانوادهای هستند که شبها با شکم گرسنه سر را بر بالین میگذارند، شما نباید نسبت به آن بیاهمیت و بیتفاوت رفتار کنید بلکه وظیفه دارید آنها را دریابید.