مجید سعیدی عکاس
اینروزها بیشتر به فیلمسازها و مستند سازهایی فکر میکنم که در سفرهای رئیسجمهوری سهم بیشتری نسبت به عکاسان و خبرنگاران دارند؛ با خودم فکر میکنم، دیدارهای رئیسجمهوری جذابیت رسانهای کمتری برای دولت دارد یا اهمیت فیلمسازی برای تبلیغات دورهبعد ریاستجمهوری، بیشتر موردتوجه دولتیها است.
اجلاس عمومی سازمان ملل در این دوره، موجب شده است تا بیشتر به تأثیر حضور خبرنگارها و عکاسها، همراه رهبران کشورها فکر کنم؛ نسبت عکس و خبرهایی که تیم خبری هر کشوری از دیپلمات کشور خودش میگیرد در مقایسه با عکس خبرهایی که از تیم دیپلماتی کشورهای دیگر ازجمله کشورهای رقیب گرفته میشود را مقایسه میکنم و به این میاندیشم که کدام مهمتر است؟
بهعنوان نمونه، تیم خبری آمریکا و روسیه به کدام رئیسجمهوری بیشتر توجه کردند؟ چند عکاس منتظر سخنرانی نماینده دولتهای اوکراین یا سوریه بودند؟ خیلی دلم میخواهد بدانم شبکههای خبری دنیا هرکدام با چند رئیسجمهوری مصاحبه کردند؟ و بعد به این سوال فکر میکنم که آقای روحانی مقابل کدام دوربینهای جهان قرار گرفت و خبرنگاران صدا و سیمای ما توانستهاند با چند رئیسجمهوری مصاحبه کنند؟
همیشه این موضوع برای من سوال بوده که چرا روسای جمهوری یا وزرای خارجه کشورمان با بیشتر شبکههای خبری بزرگ دنیا گفتوگو کردهاند اما شبکههای خبری ما گفتوگوی مستقیمی با روسای جمهوریهای دنیا نداشتند؛ تاکنون من ندیدهام صداوسیما که در بسیاری از کشورها دفتر نمایندگی دارد با مرکل، اولاند، رئیسجمهوری اوکراین یا رهبر قطر، گفتوگو کند اما روحانی، احمدینژاد یا خاتمی بارها با شبکههای خبری خارجی مصاحبه کردهاند.
این روزها برای انجام پروژههای عکاسی، در یکی از کشورهای آسیایی تلاش میکنم و منتظر هماهنگی وزارتخارجه برای دریافت ویزای خبری از این کشور هستم و این موضوع هم سبب شده تا به همکارانی فکر کنم که توانایی و تمایل زیادی به فعالیت در منطقههای خبرساز جهان دارند اما نمیتوانند با هزینه شخصی به این مناطق
سفر کنند.
گاهی فکر میکنم، اگر رسانههای غیرتصویری بهویژه روزنامهها، اولویتی به تهیه عکس و خبر از مناطق بحرانی منطقه میدادند یا نهادهای دولتی از خبرنگاران برونمرزی حمایت میکردند، درحالحاضر، چند روزنامهنگار و عکاس در سوریه، عراق، اوکراین، بحرین و... داشتیم؟ چند گزارش یا عکس اختصاصی از اردوگاه آوارگان یا ناآرامی سوریه و عراق با زاویهدید رسانههای داخلی تهیه شده بود؟ البته اینها دغدغه چند ساله من است اما اینروزها بیشتر به آنها فکر میکنم.
اینروزها، سخنان رئیسجمهوری آرژانتین هم مرا به فکر فرو برد؛ خانم رئیسجمهوری در سازمانملل از پیدایش داعش و ائتلاف بینالمللی علیه آن سخن گفت و برای من جای تعجب داشت که چطور رئیسجمهوری آرژانتین به این موضوعات اشاره کرد که نه کشورش ارتباط استراتژیکی با کشورهای خاورمیانه دارد و نه پرچمدار مبارزه با آمریکا و غربیها در آمریکایجنوبی است؟ البته سخنان خانم رئیسجمهوری، خیلی واکنشها و جنجالها را در پی داشت اما جالبترین واکنشها برای من، توصیفی بود که بیشتر کاربران عربی در شبکههای اجتماعی از ایشان داشتند و او را «مردتر از هر مردی در دنیا» توصیف میکردند که نشان میدهد افکارعمومی در جهان عرب موافقت و همسویی چندانی با حکومتهای خود و حکومتهای غربی ندارند. البته «کامنت»ها در شبکههای عربی، نشان میدهد که افکار عمومی در این منطقه همچنان «مرد» بودن را صفت برتر انسانها میدانند و نمیدانم اگر خانم رئیسجمهوری یک روز مطلع شود، برای تعریف از او، گفتهاند «خیلی مردی»، چه احساسی در او پدید میآید؟