صفحات «طرح نو» این شماره به نگاهی گذرا به زوایای اجتماعی – اخلاقی ِ سنتی اختصاص دارد که از پویاترین و بالندهترین سنتهای ادبی جهان است؛ سنت ادبی ایران! و آموزههای زیستی موجود در آن.
«فرهنگ و ادبیات کشور ما هدیه ارزندهای است که از پدران نیک اندیش به یادگار مانده است». شنیدن این جمله تکراری از تریبونهای مختلف تا آن حد تکرار شده که میل پرداختن به موضوع را از مخاطب گرفته است لیکن چه می توان کرد که در عصر مخاطب سالاری هم شاید بتوان چیزی فراهم آورد ماورای خواست مخاطب. درست است که کلیگوییهای مطرح شده در مورد این یادگار قابل اعتنا (سنت ادب ایران) اجازه نمیدهد شهروند ایرانی پا را از پوسته فراتر بگذارد و آموزههای کارای پدران نیک نام را در زندگی عملیاتی کند اما مضاف بر این کلیگوییها نیز زوایایی وجود دارد که گرچه خیلیها میدانندش اما عمل بدانها، بعید است و ناشدنی.
در اینکه نام سعدی شیرازی و شعر معروفش را بر سر در سازمان ملل زده اند شکی نیست. از سوی دیگر اقبال جامعه جهانی به شخصیتی همچون مولانا و اقبال شاعر نامداری چون گوته، به حافظ شیرازی گواه ظرفیتهای موجود در این ادبیات است. اما آنچه نیت اصلی برای فراهم کردن پرونده پیش رو است پرداختن به نکات جزیی بود که از گرد و خاک کلی گوییهای مرسوم مصون مانده بودند.
پرداختن به شاخصه های موجود در ادبیات ایران و آموزههای اجتماعی موجود در این سنت ادبی کار چندان آسانی نیست. پرونده پیش رو در تلاش است تا به برخی از این شاخصهها که صرفا به عنوان نمونه آمدهاند، بپردازد. در پاسخ به این سوال که کارکرد چنین بحثی در کدام نکته نهفته است باید گفت تا زمانی که آموزههای ادبی خود را به خوبی نشناسیم و تا آن وقت که زمینه ای برای دیدن مشتهای نمونه خروار فراهم نشود بالیدن به سنت ادبی که برخی از مردم یک کشور و خاصه جوانان ملک با آن آشنایی ندارند از بی فایده بودن کاری عبث پا را فراتر نمیگذارد.
آنچه در این پرونده به آن اشاره شده، مجموعهای از باورمندیهای مردمان این سرزمین است که خطر فراموش شدن را در این روزگار با خود یدک می کشند. ویژگیهایی نظیرنکوهش ریا و دورویی، تبیین نگاه قدمای ادب ما به مفاهیمی مثل محیط زیست و به صورت عام تر طبیعت پیرامون، توجه به عرفان های شخصی و عملی و اهمیت تربیت و تعلیم در کلام ادیبانی همچون شیخ اجل سعدی شیرازی و بالاخره نیکی و نیکوکاری در ادبیات ایران زمین تنها بخشی از نکاتی است که ما را از داشتن چنین نگاه ژرفی در بین ادیبان مان مسرور می کند و گنجینه ای عظیم برای زندگی در دنیای امروز را بر سر راه ما قرار میدهد.
در سالهایی که گذشت پیرامون مزیتهای اصلی فرهنگمان چندان که بایسته است عمل نکردهایم و از عواقب این کوتاهیها همین بس که با وجود ریشههای عمیق درخت تناوری به نام ادب فارسی، آموزههای اجتماعی آنگونه که باید، کارکرد اجتماعی ندارند. بررسی این مقوله نیازمند بحث دیگری است که صفحات «طرح نو» به زودی در آن مورد نیز پروندهای مجزا فراهم
خواهد کرد.
در پایان لازم است به این نکته اشاره شود که معرفی ادبیات ایران خدمتی یک طرفه به ایرانیان نیست، بلکه با معرفی آثار شاخص ادبیات فارسی به علاقهمندان این میراث در سراسر جهان خدمت میکنیم.
با شناختی مختصر از آموزههای اجتماعی موجود در سنت ادبیمان پشتوانههای قابل افتخاری را خواهیم داشت که آموزههایشان در جهان امروز هم کارآیی فراوانی دارد.