شماره ۱۰۲۲ | ۱۳۹۵ يکشنبه ۵ دي
صفحه را ببند
دعوا چرا؟ روبوسی کنید!

آیدین سیارسریع طنزنویس [email protected]

یکشنبه پنجم دی‌ماه 95 را با احساس ناامنی شروع می‌کنیم. درجهانی زندگی می‌کنیم که تمساح‌ها یک عمر گاو و گورخر و شیر و پلنگ را به زیر آب می‌کشیدند، امنیت ندارند و مورد عنایت نوع بشر قرار می‌گیرند. این درشرایطی است که این روزها، فیلم‌ها هم مورد عنایت نوع بشر قرار می‌گیرند و نسخه قاچاق‌شان بیرون می‌آید. البته پریروز عامل قاچاق دستگیر شد و ظاهرا محکوم به دیدن 6ماه درام‌های آپارتمانی سینمای ایران به صورت 24ساعته شده است. وکیل متهم اعتراض کرده که حکم سنگین است و تقاضای اعدام داریم. این درشرایطی است که یک هفته از افشاگری دلواپسان از محتوای جلسه محرمانه ظریف با نمایندگان مجلس می‌گذرد. دیروز سخنگوی وزارت خارجه گفت: «- اشتباه- که ظریف گفت، نه درباره مذاکره بود نه برجام.» من جای ظریف بودم، یک چیزی می‌گفتم که معنی مودبانه‌اش می‌شد: اصلا من اشتباه کردم وزیرخارجه شدم. بعد از نمایش وقیحانه آلت موسیقی درتلویزیون آن هم درشب یلدا، امروز شاهد پیامدهای این موضوع هستیم. آلودگی هوا به شدت افزایش یافته، مدارس تعطیل شده‌اند، وضع ترافیک را هم که خودتان می‌بینید! با این حال باید دید صداوسیما به این رفتار شرم‌آور خود ادامه می‌دهد یا نه. البته هنوز هم برای جبران دیر نیست. دوستان درسازمان می‌توانند چند تا کارشناس که ما معرفی می‌کنیم، بیاورند در برنامه‌هایشان و این عزیزان از نظر علمی ثابت کنند دیدن ساز موجب افزایش ناهنجاری درجامعه می‌شود. اصلا از کجا معلوم همین پسر 27ساله که درکرمان، 10نفر را کشته، در اثر دیدن ساز به این حال و روز نیفتاده باشد؟ به گفته فرماندار فهرج، یک جوان که از خانواده عروس جواب منفی شنیده بود، هنگامی که متوجه شد عروس قصد ازدواج با فرد دیگری را دارد؛ با حضور درمراسم عقد آنها، خانواده عروس و داماد را به گلوله بست. آن‌جا هم احتمالا ساز دیده تحریک‌شده دیگر! به این واضحی! وگرنه ما که مشکلات اجتماعی نداریم به آن صورت! یک آلودگی هواست که آن هم تقصیر خود مردم است که ماشین می‌آورند بیرون و یک باران می‌آید این آلودگی را می‌شوید و همه چیز می‌شود مثل روز اول. مثل همین ماجرای مجلس و ظریف که خبر رسیده می‌خواهند جلسه رفع کدورت بگذارند و روی همدیگر را ببوسند که البته نمی‌دانیم چقدر صحت دارد ولی اصل حرکت، حرکت قشنگی است. چه خوب است که بقیه مشکلات را هم همین‌طوری حل کنیم. مثلا مردم از آلودگی و تنگنای معیشتی و گرانی و بیکاری و... گله دارند. یک‌جا قرار بگذاریم که مردم و مسئولین حاضر شوند و روی همدیگر را ببوسند و همه چیز حل شود. شاید آن جوان آفریقایی هم اگر روی تمساح را می‌بوسید، مشکلش حل می‌شد ولی متأسفانه به روبوسی اکتفا نکرد و آن مشکلات پیش آمد و با کمال تأسف درپایان ماجرا خورده شد، ولی ما ایرانی‌ها که رسم آشتی‌کنان با روبوسی و حل مشکلات با پادرمیانی داریم، دیگر نباید درگیر این مشکلات باشیم. متأسفانه سنت‌ها درجامعه رنگ باخته و این راه‌حل‌ها فراموش شده است. امید که به گذشته برگردیم و مشکلاتمان را با روبوسی حل کنیم.

 


تعداد بازدید :  886