اگرچه وظيفه روزنامهها پرداختن به مسائل مهم كشور است و هرچه اين مسائل در مناطق دورتر از مركز و تهران باشد، وظيفه حرفهاي و اخلاقي ما حكم ميكند كه به آنها بيشتر بپردازيم، ولي خواهناخواه برخي مسائل در تهران پيش ميآيد كه ميتوان از زاويه ملي نيز به آنها پرداخت و درسهاي لازم را گرفت.
آنان كه در تهران زندگي ميكنند، بهخوبي با وضعيت ترافيكي آن آشنا هستند، ولي چند هفتهاي است كه اين وضعيت در برخي از ساعات پاياني روز بسيار بغرنج و پيچيده شده است و بهطور معمول همه افراد ديرتر از موعد معمول به مقصد ميرسند. اين ترافيك شديد در حالي است كه برخی از مردم با آگاهي از وجود آن، بیرون رفتن از منزل را در اين ساعت از روز فراموش ميكنند تا دچار ترافيك نشوند، در غیر اینصورت اگر آنان هم به جمع خودروهاي در سطح شهر ميپيوستند، معلوم نبود وضع ترافيك چگونه ميشد.
بحث ما اعتراض به ترافيك نيست، بلكه طرح دو مسأله مهم ديگر است. نخست اينكه چرا چنين اتفاقي در اين ابعاد در چند هفته اخير رخ داده است و چه علتي دارد؟ البته مسئولان راهور در شوراي شهر توضيحاتي دادهاند، ولي اين توضيحات قانعكننده نيست، زيرا در سالهاي گذشته نيز در فصل مشابه حتی در شرایط آبوهوایی زمستانیتر باز هم شاهد اين حد از ترافيك اعصاب خُردكن نبوديم؛ به همين دليل است كه ذهن مردم و حتي برخي از مسئولان متوجه ساختگي يا عمدي بودن اين ترافيكها شده است. اين ساختگي بودن ترافیک است كه دغدغه ذهن شده است. جالب اينكه هر دو نمايندگان جناح اصولگرا و نمايندگان جناح اصلاحطلب در شوراي شهر تهران از اين نظر كمابيش تحليل مشتركي داشتهاند. برخی از نمايندگان دو طيف در جلسه سهشنبه اين شورا ابراز داشتهاند: «نکات عنوانشده از سوی رئیس پلیس راهور درست است، اما دلیل کافی برای ترافیک این روزهای پایتخت نیست. ترافیک یکماهه اخیر عجیب بود... بارها دیدهام که یک مسیر قفل بوده اما پس از طی چند کیلومتر مسیر بدون هیچ دلیلی باز شده است!... این ترافیک به هر دلیلی رخ داده باید با یک کار پلیسی، علل واقعی آن مشخص شود؛ چراکه پسلرزههای این شوک ترافیکی ادامه دارد و تقاضا میشود که به جای پرداختن به دلایل واهی به دلایل اصلی توجه شود... متاسفانه شاهد پاسکاری ترافیک از سوی پلیس راهور هستیم، بهگونهای که برخی رفتارهای پلیس نشاندهنده سر باز زدن از حل ترافیک است. پلیس در برخورد با موتورسیکلتهای متخلف سوییچ را برمیدارد، اما در برخورد با خودروها و رانندگان سواره مماشات میکند.» (بخشی از اظهارات نمایندگان دو جناح شورای شهر در جلسه سهشنبه هفته جاری)
ولي پرسش اصلي اين است كه انگيزه تعمدي بودن اين ترافيك چه چيزي ميتواند باشد؟ مطلبي كه يكي از نمايندگان اصولگرا در توييتر منتشر كرده است، تير خلاصي است كه به انگيزه پنهان زده شده است. وي ميگويد: «با فشار قالیباف، فرمانده پلیس راهور تهران عوض شد و بهدنبال آن شاهد ترافیک سنگین در شهر طی یکماه گذشته هستیم؛ هدفشان چیست؟»
اكنون ميتوانيم نگاهي منصفانهتر به ماجرا داشته باشيم. تقريبا 5 ماه ديگر به انتخابات رياست جمهوري مانده است. هرگونه تحركي را در سطوح گوناگون كشور ميتوان بهنحوي به اين رويداد ربط داد. در بسياري از مواقع يك مشكل به صورت ساختگي ايجاد ميشود، سپس قهرمان داستان كه ميخواهد نامزد رياستجمهوري شود، وارد ميدان ميشود و با يك دستور و يك برنامه، مشكل را حل ميكند. مشكلي كه از ابتدا حاد نبوده بلکه ساخته شده است. سپس اين رفتار قهرمانانه و مديريت جهادي بهعنوان الگوي مديريتي جهت اداره كشور معرفي ميشود. اميدواريم اين احتمال ضعيف بوده و چنين برنامهاي برای اثبات صلاحيت مديريتي وجود نداشته باشد.
نكته دوم اينكه يكي از بزرگترين افتخارات مديريت کنونی شهر تهران احداث پلها، تونلها و بزرگراههاست. تونلهاي رسالت، توحيد و صدر را شاهكار مديريتي معرفي ميكند. پل صدر و بزرگراههاي نيايش و امام علي و صياد و... را همينطور. درخصوص هزينههاي احداث آنها و تفاوت بزرگ آن با برآوردهای اوليه فعلا صحبتي نميكنيم، ولي هميشه گفته ميشد كه افتتاح اين تونل يا پل يا بزرگراه مشكل ترافيك را حل ميكند و ديگر روي ترافيك را نخواهيم ديد، اما آنچه ميبينيم افزايش ترافيك پس از افتتاح اين معابر است. حتما خواهند گفت كه خودرو زياد شده است. اين پاسخ قابل قبول نيست، زيرا آنان از پيش بايد ميدانستند كه روند افزايش خودرو چنين است و در نتیجه بهجای احداث این موارد، بخش عمده بودجه را بايد صرف تکمیل مترو و ساير شيوههاي حملونقل عمومي ميكردند. نكته مهمتر اينكه يكي از دلايل افزايش خودرو همين معابري است كه براي آنها ساخته شده است؛ درواقع پول مردم هزينه شده بدون اينكه برايشان چيز چنداني به دست آيد.
حال بياييد فرض كنيم كه اين نوع مديريت نه فقط تهران، بلكه كل كشور را دربربگيرد؛ چه خواهد شد؟ تكرار دوباره 8سال دولت سابق و بلكه بدتر از آن را شاهد خواهيم بود.