شماره ۳۹۶ | ۱۳۹۳ دوشنبه ۱۴ مهر
صفحه را ببند
پیروزی دیپلماتیک شگفت‌انگیز ایران در برابر آمریکا
یک‌سال پیش، تهران با بحران مواجه بود، اکنون در آستانه یک پیروزی دیپلماتیک است

دیوید فِرام*


باید حاکمان ایران را ستود. آنها در آستانه کسب یک پیروزی دیپلماتیکِ شگفت‌انگیز در برابر ایالات متحده هستند. حتی جالب‌تر این است که آنها فقط با بلوف این کار را کردند. حریفان آنها از مزیت‌های مادی و مهمی همچون پول، فنـاوری، قدرت‌نظامی، و علاوه بر اینها برخوردار بودند، اما حاکمان ایران دارای هدفی مشخص و اراده‌ای برای پیروزی بودند. بدون این دو ویژگی، مزیت‌های مادیِ حریفان کم‌کم ضعیف شده است. یک‌سال پیش، حاکمان ایران با فاجعه‌ای روبه‌رو بودند. پول رایج کشورشان سه‌چهارمِ ارزش خود را از دست داده بود؛ علتِ آن عمدتاً تحریم‌های شدید اقتصادی‌ بود که پیش‌نویس آن را سناتور «مارک کِـرک» و سناتور «رابرت مِنـندِز» در‌ سال ۲۰۱۱ تهیه کرده بودند و اوباما، رئیس‌جمهوری آمریکا، در اوایل ۲۰۱۲ با اکراهِ بسیار آن را امضا نموده بود. تورم روندی لجام‌گسیخته داشت و بیکاری رو به فزونی بود. به نظر می‌رسید که سودمندترین متحد منطقه‌ایِ آنها، یعنی بشار اسد در سوریه، محکوم به فنا بود چراکه از داخل مورد حمله قیامی خشونت‌ بار قرار گرفته بود و از خارج در معرض تهدید اوباما مبنی بر دخالت جهت برچیدن سلاح‌های شیمیایی سوریه بود.
امروز ایالات متحده و بریتانیا با بشار اسد درحال هماهنگ کردن مأموریت‌های بمباران هستند، البته نه بر ضد او. بخش مهمی از تحریم‌های ایران لغو شده است، واحد پول این کشور تقویت شده است، تورم فروکش کرده است، و تجارت و سرمایه‌گذاری خارجی درحال احیا شدن است. ایالات متحده مرتباً مطالبات خود در مورد محدودیت برنامه هسته‌ای ایران را کاهش داده است. به گزارش نیویورک‌تایمز، دولت اوباما از خواسته دیرینه خود مبنی بر این‌که ایران باید سانتریفیوژ‌های هسته‌ای خود را تعلیق کند عقب‌نشینی کرده است و در عوض صرفاً از تهران خواسته ارتباط آنها با یکدیگر را قطع نماید. ظرفیت غنی‌سازی ایران تغییری نخواهد کرد و ایران می‌تواند پیشرفتِ خود به سوی سلاح هسته‌ای را تقریباً در هر زمانی از سر بگیرد، درحالی‌که تنها چیزی که از دست می‌دهد مدت زمان لازم برای اتصال مجدد مجموعه لوله‌هاست. پیشنهاد اخیری که ارایه شده آخِـرین مورد از عقب‌نشینی‌های آمریکاست. مذاکره‌کنندگان ایرانی هر بار امتیازات ارایه‌شده از سوی آمریکا را بی‌ارزش شمرده و بر کسب امتیازات بیشتر اصرار ورزیده‌اند. تا جایی که افراد در خارج از مذاکرات می‌بینند، آنها [ایرانی‌ها] این امتیازات را به دست آورده‌اند. طبق روند کنونی، هرگونه توافق نهایی ایران را در آستانه توانمندیِ ساخت سلاح‌های هسته‌ای متوقف خواهد کرد – البته این‌بار با این تفاوت که آمریکا حق هرگونه اقدام غیرنظامی برای ممانعت از حرکت نهاییِ ایران در تکمیل بمب را از خود سلب نموده است.
چه دستاورد فوق‌العاده‌ای در مذاکرات! باید آن را به‌عنوان یک مطلب درسی در دانشگاه‌ها تدریس کنند. حاکمان ایران به‌راستی چطور توانستند این کار را بکنند؟ ایران درحالی وارد مذاکرات شد که چیزی برای خرید و فروش داشت. جنس فروختنی برنامه هسته‌ای بود؛ آنچه قرار بود خریداری شود روابط عادی‌تر با ایالات متحده و جهان غرب بود.
مذاکرات به این علت آغاز شد که ایالات متحده ابزارهای اِعمال زور قدرتمندی بر ضد ایران در اختیار داشت: از تحریم‌ها گرفته تا خرابکاری و نیروی نظامی. اما حاکمان ایران همتایان خود را ارزیابی کردند. آنها دریافتند که همتایانشان تقریباً به اندازه خود ایرانی‌ها مخالف بکارگیری آن ابزارهای اِعمال زور هستند. حربه‌ای که دشمنت می‌ترسد از آن استفاده کند اصلاً حربه نیست. ایالات متحده پاداش‌ها یا مشوّق‌هایی نیز داشت که ارایه کند و مهم‌ترین آنها کاهش تحریم‌ها و عادی‌سازی روابط ایران و آمریکا بود. با این حال، حتی پیش از پیشروی‌های داعش در شمال عراق، دولت اوباما به این نتیجه رسیده بود که خودش بیش از ایران به این پاداش‌ها نیاز دارد. درست همان‌گونه که تهدیدی که نتوانی از آن استفاده کنی اصلاً تهدید نیست، پاداشی نیز که خودت مشتاق استفاده از آن هستی دیگر چندان پاداش به شمار نمی‌آید.
نتیجه بدیهی: ایالات متحده - که مذاکرات را از موضع قدرت آغاز نمود - در تمام مدت مذاکرات همچون طرفِ ضعیف‌تر عمل کرده است. آمریکا آشکارا مشتاق توافق بود و ایران نیز از این اشتیاق استفاده کرد. یک نقطه عطف شایان توجه در مسیر سقوط آمریکا تصمیم اتخاذ شده در ماه ژوئیه مبنی بر تمدید شش‌ماهه مذاکرات هسته‌ای بود، آن هم درست ۲۰ روز پس از آن‌که آقای جان کِری طی مقاله‌ای در روزنامه واشنگتن پست هشدار داده بود هیچ تمدیدی در کار نیست مگر این‌که ایران «تمایل صادقانه‌ای به رفع نگرانی‌های مشروعِ جامعه جهانی نشان دهد». در عوض، ایران همچنان سرسختی نشان داد و هر طور که بود موفق به تمدید مذاکرات شد. از آن زمان به بعد، مذاکره‌کنندگان ایرانی کاملاً متقاعد شده بودند که در برابر دشمنان سست‌اراده خود دستِ بالا را دارند. حاکمان ایران هوشمندانه تمام اصول مذاکره را وارونه کردند: به جای این‌که برنامه هسته‌ای خود را تقدیم کنند تا آشتی برقرار شود، آشتی را پیشنهاد دادند تا در عوض ایالات متحده سطح بالاتری از ظرفیت هسته‌ایِ ایران را بپذیرد. آنها آمریکایی‌ها را متقاعد ساختند که آنچه ایران شدیداً بدان نیاز دارد - یعنی ایجاد روابط حسنه با آمریکا - حتی بیشتر به نفع خود آمریکاست. آنها ایالات متحده را متقاعد نمودند که آمریکاست که باید امتیازات هسته‌ای بدهد تا به این آشتی دست یابد، نه ایران. در تاریخچه رفتار سیاسی، دستاوردی بزرگتر از این دیده نمی‌شود. ما به سوی نتیجه‌ای می‌رویم که براساس آن ایران نه‌تنها هرچه را می‌خواست  به دست می‌آورَد، بلکه هیچ چیزی هم در ازای آن نمی‌پردازد؛ همچنین، نه‌تنها کلاه بزرگی سر آمریکا خواهد رفت، بلکه قربانیان این حرکات دیپلماتیک با دوستان خبرنگار خود درباره پیروزی دیپلماتیک خود سخن خواهند گفت و رقّت‌انگیزتر این‌که این را باور هم خواهند کرد.
* نویسنده متن سخنرانی «محور شرارت»  جورج بوش
منبع: The Atlantic


تعداد بازدید :  140